مرگ بر بنزین های پاتیلی

سیاست روز : مرگ بر بنزین‌های "پاتیلی"

فیلترینگ موجود توانایی مجزا کردن بخش‌های مفید و غیر‌اخلاقی سایت‌ها را ندارد و اگر در سایتی مطالب غیر‌اخلاقی وجود داشته باشد کل سایت فیلتر می‌شود.
کدام یک از کلیدواژه‌های زیر مشمول فیلترینگ سایت می‌شود و از مصادیق بارز "مطالب غیراخلاقی" به شمار می‌رود؟
الف) شیلنگ
ب) توپ، تانک و فشفشه
ج) فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا
د) تورم و ننجون

محمد‌رضا باهنر: باید مواظب اصلاح‌طلبان... باشیم که دوباره نخواهند با ساختارشکنی بحرانی برای کشور ایجاد کنند.
نقطه‌چین بالا را با گزینه مناسب پر کنید.
الف) خوش‌ریخت و بد‌ریخت
ب) خوش‌جنس و بدجنس
ج) با هنر و بی‌هنر
د) خوش‌خیم و بدخیم

وزیر اسبق نفت: نمی‌دانم پشت‌پرده واردات بنزین چه کسانی هستند و چه منفعت‌هایی دارند که به راحتی به مردم دروغ می‌گویند. بنزین‌های وارداتی "پاتیلی" است و کیفیت ندارد.
به نظر شما در زمان ریاست ایشان در وزارت نفت بنزین‌های وارداتی از چه نوعی بودند و چه وضعیتی داشتند؟
الف) بنزین‌های یاقوتی - مزه آب انگور می‌دادند
ب) بنزین‌های سلطنتی - مزه پپسی کولا می‌دادند
ج) بنزین‌های خوشمزه - مزه شیرکاکائوی بدون روغن پالم می‌دادند.
د) بنزین‌های طعم‌دار - مزه شیر موز می‌دادند.

کیهان :پالتو(گفت و شنود)

گفت: بالاخره بعد از یکسال مذاکرات درباره توافق نهایی، دیروز همان توافق ژنو برای 7ماه دیگر تمدید شد.
گفتم: یعنی 7ماه دیگر تحریم‌ها پابرجاست و پیشرفت فعالیت‌های هسته‌ای ما هم متوقف باقی می‌ماند!
گفت: به هر حال، تمدید 7 ماهه بهتر از «توافق بد» است و نشان می‌دهد تیم هسته‌ای کشورمان به باج‌خواهی آمریکا تن نداده است.
گفتم: ایستادگی تیم هسته‌ای کشورمان قابل تقدیر است ولی مگر نه اینکه «توافق ژنو» را «بد» می‌دانیم که واقعا «بد» هم هست، پس، تمدید 7ماهه آن نیز یعنی ادامه همان «توافق بد»
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو از لپه بدش می‌آمد، در یک میهمانی برایش دلمه بادمجان آوردند، وقتی با چنگال لایه بادمجان را کنار زد و چشمش به لپه درون آن افتاد به میزبان گفت؛ ای فلان‌فلان‌شده، خیال کردی اگر پالتو تنش کنی، نمی‌شناسمش!

قدس : مش غضنفر و دومین سقوط تاورکرین

جُمه او هفته یِ جولوتَر وَرخواستُم رفتُم پیکانِ خوسُرُمِ گیریفتُمُ عیالُ بِچّه هام رِ سِوار کِردُمُ کِلّه کِردِم سمتِ شاندیز ...
تا از جولو رستورانایُ شیشلیک فوروشیا رَدِشا کُنُمُ بویِ شیشلیک به دُماغاشا بُخوره یُ دِلِشا حال بیه. هَموجور که مِرفتِم ناسَن دیدُم چِفت جاده تو یَک زِمینِ گُنده یی دِرَن یَک پُروجه یِ خِفنگی اجرا مُکُنَنُ یَک عالَم تیراهن اَلِّک کِردنُ یَکعالَم جَرُّثَقیلم اونجه تارتُ پارتَن ولی یَکیشا او وِسطا نصفِش کِنده رِفته یُ دِلنگونِ. ای صحنه رِ که دیدُم چِفتِ پروجه یِ نِگَر داشتُمُ شیشه رِ دادُم پایین از یَک اوستا بنّا که داشتِگ مِرفت تو پُروجه پرسیدُم بِرار بِرِیچی ای جَرُّثقیلِتا نصفِش دِلنگون رِفته؟ مدل جِدیده؟ گفتِگ نه یَره! بِرِیکه یَکچَنروز جولوتَر که داشتِم باهِش بار ایوَر اووَر مِکِردِم، رارَندَش که نابَلَد بود، ایقذَر بارِ سِنگینتر از حدِ مُجاز باهِش وَرداشت که ناسَن دولّا رَفتُ شیکستُ دوتا از کارگِراما هَمونجه کوشته رِفتنُ یَکدوتا دِگه یَم دربُ داغون رِفتنُ بُردَنِشا مَریضخِنه.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم چَنتا جَرُّثقیلُ تاورکرینِ دِگه بایِست تو مِشَد سوقوط کُنه یُ چَندنِفر دِگه بایِست تو ای سوقوطا بیمیرنُ مجروح بِرَن تا مسؤولایِ شهرداریُ نظام مَهَندسیُ باقیه سازمانایِ مربوطه به خودِشا زحمت بِدَن از جاشا وَخِزَن بیَن یَک نظارتی رو ای جَرُّثقیلایُ پُروجه ها دِشته بِشَنُ نَگذارَن دِگه همچی اتفاقایِ نامَقبولی بُیُفته؟