خرده حکایات غیردراماتیک «ستایش ۲»/ یادداشت

دومین سری سریال« ستایش»، داستان پیچیده و پازل واری ندارد که نیاز به تمرکز برای فهم پیام ها و روند داستان داشته باشد؛ یک روایت ساده و بی پشتوانه را طی می کند و و این داستان آنقدر هندی وار و سهل پیش می رود که اصل قصه را می شود در یک خط خلاصه کرد. آنچه در پایان می ماند گره‌هایی است که به منظور حفظ مخاطب و رساندن به حد استاندارد زمانی سریال به کار می روند، گره‌هایی که تغییری در روند داستان ایجاد نمی‌کنند.

تم اصلی داستان ستایش فروپاشی و اضمحلال خانواده ای قدرت طلب است. این فروپاشی در سری اول چندان ارتباطی زنجیر واری با شخصیت "ستایش" نداشت . پرسوناژ ستایش بعد ظاهری و گیشه پسند سریال بود که به راحتی بر دل مخاطبان نشست. سریالی که در فصل اولش خیلی‌ها را با تلویزیون آشتی داد برای نمونه طبق آمار ثبت احوال؛ "ستایش" فراوان ترین نام انتخابی در سه ماهه نخست سال ۹۰ برای دختران متولد شده ایرانی بوده است.

با این حال روایت اساسی این سریال در قسمت اول درباره ستایش نادری[نرگس محمدی] نیست. بلکه داستان ستایش بیشتر روایت گر زندگی پر چالش و متغیر گونه پدر ستایش است.

اگر چه "ستایش " در شالوده درامش تمی هندی دارد، اما نویسنده کوشیده است تا از نمادسازی برای ارائه لایه ای دیگر از داستان استفاده کند؛ بدون اینکه به صورت صریح جهت گیری خاصی را به نمایش گذاشته باشد.

تغییر شخصیتی و جهان بینی محمود نادری ، جهت گیری او پس از مرگ فرزندش ، نمایش متناقص یک مذهبی نما. نمایش قلدر مابی حشمت فردوس و نحوه رویارویی نظام با او و پدر ستایش و... از روایت های بعضا حاشیه ای پنهان اما سوار بر خط داستانی است که به خوبی مخاطب را با خود همراه داشت اما در سری دوم "ستایش" با اطمینان از اقبال بینده بدون در نظر گرفتن روایتی چارچوب دار صرفا به ادامه داستانی یک خطی پرداخته که از پیش تمام شده و از این میان فقط سرگذشت تلخ و شیرین ستایش به شکلی ضعیف و بی رمق به تصویر کشیده می شود .

در این داستان سرراست و سوار بر مداری صاف و بی گره ، متهم شدن پسر ستایش به قتل و اختصاص زمان و فکر بیننده در چندین قسمت به آن، تنها خرده روایتی است که آن هم از استحکام لازم برخوردار نیست .

گذشت زمان در این سریال در قالب یک لطیفه در پیامک ها و شبکه های اجتماعی با این مجتوا که "ﻭﺳﺎﯾﻞ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﯼ ۲۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ : ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﻋﯿﻨﮏ ﮔﺮﺩ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ …ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺑﭙﺮﺱ" به چالش در بیان و فرم سریال در بین مخاطبا ن مبدل گشته است .

دو بازیگر سریال تغییرات فیزیکی پیدا کرده اند؛ یکی برای بازی در نقشش و دیگری بر اثر گذر زمان. نرگس محمدی بازیگر نقش «ستایش» به خاطر ملموس شدن نقشش چند کیلویی اضافه وزن پیدا کرده است و مهدی سلوکی به جوانی فربه مبدل شده و نامشخص است که چه تاکیدی برای بازی او وجود داشته است .

به گفته بازیگر ستایش " آخر ۴۰ ساله بودن نه پیری است و نه جوانی. نه می‌توانی مثل پیرزن‌ها حرف بزنی نه آنقدر جوانی که پرانرژی باشی. این کار را برای من سخت می‌کرد و برای همین تصمیم گرفتم در فیزیکم تغییر ایجاد کنم و اضافه وزن داشته باشم.» ایا این استدلال برای نقش یک مادر ۴۰ ساله برای مخاطبان ملموس است و بینده باور می‌کند که این ستایش، ۲۰ سال از عمرش گذشته است؟

در سری دوم نویسنده هیچ درامی برای ادامه اثر ندارد و تنها به نمایش بازسازی یک فرو پاشی خانوادگی است که در شکلی ابتدایی و بدون گره پیش می رود ، اقامت در شمال کشور با نام جعلی ،اصرار اطرافیان برای ازدواج دوم ، خواستگاری استاد دانشگاه از دختر ستایش ، اتهام به قتل پسر خانواده ، ادامه دادن پدر سالاری های تاریخ گذشته و افراطی فردوس ، پیوند خوردن بی پرداخت نوه و پدر بزرگ ، حضور غیر توجیه فردو س حشمت در ویلای شمال، ظهور نوه های فردوس و پاگیری روایت عاشقانه ، اقامت در هتل تهران ستایش و رویارویی با یک دوست اشفته حال ، مرور لوکیشنها برای ارتباط غیر منطقی سری اول و دوم ، نامربوط بودن شخصیت ها و اکت های انان-- رانندگی دختر ستایش با اتومبیل مدل بالا که تاکنون سوار ماشین نشده است - و ... از حکایت های غیردراماتیک و بی پشتوانه برای پیشبرد داستانی است که اکنون به چالش در فرم و محتوا کشیده شده و تنها باید به دلایلی شخصی مدیران مسئول سری دوم ساخته می شد. (محسن سلیمانی فاخر/ سینماپرس)