نتیجه زیاد کنترل کردن شوهر

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تبیان ، اما مراقب باشید که اگر رفتارهای خود را اصلاح نکنید، به مشکل و دردسر تبدیل می‌شوند. این که یک خانم نسبت به شوهرش حساس باشد امری طبیعی است.

ولی وقتی بیش از حد به همسرتان بد بین باشید و تلاش کنید تا مدام او را کنترل کنید، باعث می شوید تا زندگی هم برای او و هم برای شما غیر قابل تحمل شود.

بعضی خانوم‌ها از دروغ‌گویی شوهرشون به‌شدت ناراحت هستند و نمیدونند با این وضع چی‌کار کنند؟!

اولاً یه سؤال: آیا از روز اول، شوهر شما به شما دروغ میگفت و مخفی‌کاری میکرد؟ یا به‌مرور زیاد شد؟

معمولاً جوابش مشخصه: دوران نامزدی و اوایل ازدواج، این‌طور نبود. چون شما به شوهرتون بیشتر اعتماد داشتید و کمتر اون را کنترل میکردید.

خب، الآن چی شده دقیقاً و چه اتفاقی افتاده؟ شوهر شما هر بار که حقیقتی را به شما گفته، عکس‌العملی دیده که اون را به این سمت برده که از این‌به‌بعد، از شما مخفی کنه و حتی در مرحله بعد، به شما دروغ بگه.

سؤال دوم: آیا شما خانوم‌ها، با این کنترل‌ها، به زندگیِ زیبا و رؤیایی که تصور میکردید، رسیدید یا فقط باعث درگیری شُدید؟

قبول کنید که مردها از کنترل‌شدن (که معنی اون، زیر دست بودنه) بدشون میاد. اونها در سر کار معمولاً چند تا رئیس دارند که اونها را کنترل میکنند.

پس لطفاً در منزل هم این حس کنترل‌شدن را به مردتون وارد نکنید. بهتره با عشق و علاقه، کاری کنید که همسرتون احساس اعتماد و اطمینان کنه.

وقتی شوهرتون بدونه که اگر همه‌چیز را به شما بگه، هیچ دعوا و بگو مگویی ایجاد نمیشه و هیچ بازخواستی نخواهد شد؛ بلکه شما با کمال مهر و علاقه به اون کمک میکنید، دیگه علتی برای پنهان‌کاری نداره.

بله، بعضی از خانوم‌ها میگن ما از کنترل‌کردن‌هامون، خیلی چیزها متوجه شدیم؛ وگرنه زندگیمون از دستمون میرفت! زن باید حواسش چاهار چشمی به زندگیش باشه؛ و گرنه کلاهش پسِ معرکه‌ست!!