پایان 6 سال کابوس اعدام

به گزارش خبرنگار جام‌جم، نیمه‌شب پنجم خرداد ۹۲ راننده یک دستگاه پژو با کلانتری ۱۵ منجیل‌آباد تماس گرفت و در حالی که بسیار هراسان بود از پیدا شدن جسد خونین یک زن در ورودی روستای بقه در رباط‌کریم خبر داد. ماموران وقتی به محل موردنظر رفتند با جسد زن ناشناس روبه‌رو شدند که با ضربه‌های چاقو کشته شده بود.
چند ساعت بعد از پیدا شدن جسد زن ناشناس، مرد جوانی به نام فرهاد به کلانتری رباط‌کریم رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد. این مرد گفت: همسرم رویا از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است. نمی‌دانم چه بلایی سرش آمده است .
با اطلاعاتی که این مرد داد، مشخص شد جسد کشف‌شده متعلق به رویاست. پس از شناسایی هویت مقتول، فرهاد به ماموران گفت: من از سرکار به خانه برگشتم و مقابل تلویزیون خوابیدم. همان موقع همسرم خانه را ترک کرد و دیگر بازنگشت. چند ساعت بعد پدر و مادر همسرم همراه باجناقم به خانه‌ام آمدند. آنها که خیلی عصبانی بودند از من پرسیدند رویا کجا رفته اما من به آنها گفتم خبر ندارم. همان موقع پدرزنم سیلی به صورتم زد و به من فحاشی و خانه را ترک کرد .
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد ماموران به بازجویی از پدر و مادر رویا پرداختند. مادر رویا گفت: من و همسرم همراه داماد بزرگم به پرندک رفته بودیم که در آنجا یکباره دخترم رویا را سوار یک وانت سفید دیدیم. من که شوکه شده بودم مقابل وانت دویدم تا آن را متوقف کنم، اما راننده به‌سرعت فرار کرد. نمی‌دانم دخترم در وانت سفید و همراه مرد غریبه چه کار می‌کرد.
به دنبال رویا
با اظهارات این زن، تحقیقات وارد مرحله تازه‌ای شد. در این میان شوهر رویا حرف‌های جدیدی مطرح کرد. وی گفت: مدتی بود به رابطه پنهانی همسرم با یک پارچه‌فروش دوره‌گرد مشکوک شده بودم. مرد پارچه‌فروش چند بار با همسرم تماس گرفته بود. حتی او یک بار برای اندازه‌گیری پرده به خانه ما آمده بود. وقتی علت تماس‌های مرد پارچه‌فروش را از همسرم پرسیدم، می‌گفت به او یک میلیون تومان بدهکار است و به‌خاطر پس گرفتن پولش تماس می‌گیرد .
در ادامه تحقیقات، امیر در خانه برادرش در شهر قدس دستگیر شد و به قتل رویا اعتراف کرد. وی پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. حکم صادره در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده بود که وی توانست با پرداخت دیه، رضایت اولیای دم را جلب کند.
به این ترتیب دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان زاده و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد. وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: مدتی بود با رویا آشنا شده بودم. او چند بار از من پارچه خریده بود. حتی یک بار برای اندازه‌گیری پرده اتاق به خانه ‌او رفتم. او با من درددل کرد و پس از مدتی ما به هم علاقه‌مند شدیم و چند بار برای تفریح به بیرون از شهر رفتیم. آخرین بار او با من تماس گرفت و ‌خواست مرا ببیند. او برای این ملاقات اصرار داشت. به همین خاطر با ماشین دنبال او رفتم و با هم به پرندک رفتیم. آنجا بود که یک‌باره پدر و مادر رویا ما را دیدند. من و رویا با هم به روستای بقه رفتیم. می‌خواستم او را به خانه‌اش برسانم اما گفت از بازگشت به خانه وحشت دارد. رویا می‌گفت پدر و مادرش به رابطه پنهانی ما پی برده‌اند و اگر به خانه برگردند او را می‌کشند. آن‌قدر گریه و داد و فریاد کرد که در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و چند ضربه چاقو به او زدم .
وی ادامه داد: بعد از قتل مدام عذاب وجدان داشتم تا این‌که بازداشت شدم. من در زندان کابوس اعدام می‌دیدم بعد از شش سال اولیای دم حاضر به گذشت شدند. من قطعه زمینی را که 300 میلیون تومان ارزش داشت به نام آنها سند زدم تا راضی به گذشت شدند. نزدیک به شش سال است در زندانم و از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و این مرد را به شش سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کرد. به این ترتیب وی به‌زودی آزاد خواهد شد.