غیب شدن ناگهانی سمندون

اول فکر کردم این سارق به روش تونل‌زنی وارد شده و سرقت می‌کند اما هیچ اثری از تخریب در اطراف مغازه‌ها هم نبود. دو ماه از اولین سرقت گذشته بود و ما با چند شکایت مشابه رو‌به‌رو شدیم. هر فرضیه‌ای را بررسی می‌کردیم نتیجه‌ای نداشت.

تصمیم گرفتیم با روش طعمه‌گذاری و وسوسه سارق، او را دستگیر کنیم که این روش هم راه به جایی نبرد. به بن‌بست رسیده بودیم که چطور ممکن است سرقتی از مغازه‌ها انجام شود اما هیچ اثری از تخریب نباشد. در همان زمان چند مغازه فروش تلفن همراه که دارای ضریب امنیتی بالایی بودند نیز مورد دستبرد قرار گرفتند. مانده بودم چه کنم؛ هیچ ردی از سارق نداشتیم. برخی‌ها شایعه درست کرده بودند که سرقت کار جن و پری است. این شایعات هر روز در شهر بیشتر دهان به دهان می‌چرخید و کار ما را برای دستگیری دزد سخت‌تر می‌کرد.

چند مغازه دیگر هم شبانه بدون کوچک‌ترین تخریبی سرقت شد تا این‌که یکی از مالباختگان مدعی شد در دوربین مداربسته مغازه‌اش که دو روز پیش مورد دستبرد قرار گرفته، سایه مردی کوتاه‌قد و لاغر را دیده است. فیلم را بازبینی کردیم و متوجه شدیم سارق مردی کوتاه‌قد و لاغراندام است.

از این‌که حداقل توانستیم ردی از سارق کشف کنیم خوشحال بودیم اما امکان شناسایی از روی سایه مقدور نبود. یک بار دیگر فیلم شب سرقت مغازه را بررسی کردیم که در یک لحظه چهره سارق در دوربین پیدا شد.

چهره سارق را شناسایی کردیم و مشخص شد او یکی از سارقان حرفه‌ای است که چند سابقه کیفری دارد. نکته‌ای که هنوز ذهنم درگیر آن بود ورود بدون تخریب سارق به مغازه‌ها بود. به همین خاطر یک بار دیگر تمام مغازه‌ها را بررسی کردم که به نکته جالبی برخوردم. بالای کرکره تمام مغازه‌ها فضای خالی کوچکی بود. فضایی که براحتی سارق کوتاه‌قد و لاغر از آنجا وارد و پس از سرقت خارج می‌شد.

وقتی هویت سارق و شگرد او را کشف کردیم کار دستگیری او آغاز شد. ابتدا خانه‌اش را بازرسی کردیم اما اثری از او نبود. در مخفیگاه‌ها و پاتوقش هم هیچ ردی از سارق که به سمندون معروف بود به دست نیامد.

احتمال می‌دادم او برای دیدن زن و بچه‌اش بیاید، به همین دلیل چند روزی خانه را کنترل کردیم که بالاخره سمندون وارد خانه شد. 5 دقیقه بعد وارد خانه شدیم اما هیچ ردی از او نبود انگار آب شده و توی زمین رفته بود همه جا را گشتیم اما اثری از سمندون نبود.

خانه را ترک کردیم و چند مامور مراقب آنجا بودند. یک هفته بعد مرد سارق وارد خانه‌اش شد. این بار همان لحظه وارد خانه‌اش شدیم تا دستگیرش کنیم اما بازهم هیچ اثری از سمندون نبود. دیگر داشت باورم می‌شد این سارق جن است و با دیدن پلیس غیب می‌شود. خواستم خانه را ترک کنم که دیدم دختر متهم عروسک بزرگی را با دست می‌کشد اما به دلیل سنگینی عروسک تکان نمی‌خورد. موضوع مشکوک بود. عروسک را بلند کردم دیدم خیلی سنگین است. آن را روی زمین گذاشتم و بازش کردم. باورکردنی نبود سمندون داخل عروسک مخفی شده بود و اگر دخترک آن را تکان نمی‌داد امکان نداشت حالا حالاها سارق مغازه‌های شهر دستگیر شود.

سمندون در بازجویی‌ها ادعا کرد به خاطر قد کوتاه و لاغرش براحتی و بدون تخریب از فضای چندسانتی بالای کرکره‌ها وارد مغازه‌ها می‌شد و هربار که برای دستگیری‌اش به خانه آنها می‌رفتیم خود را داخل عروسک سبزرنگ مخفی می‌کرد.

سروان رحیمی، افسر آگاهی