قرارداد برای قتل

اجیر کردن قاتل برای اجرای نقشه جنایتکارانه معمولا توسط زنان و برای شوهرکشی انجام می‌شود. مهین زنی است که مردی را اجیر کرده و با پرداخت پول، به او، شوهرش را کشته است. او بعد از محاکمه در دادگاه کیفری استان تهران روانه زندان شده و اکنون دوران محکومیتش را سپری می‌کند. متهم در اعترافاتش گفته است: از هشت سال قبل از قتل با مردی به اسم پدرام آشنا و به او علاقه‌مند شدم. می‌خواستم از شوهرم طلاق بگیرم و با پدرام ازدواج کنم اما پدرام گفت بهتر است شوهرم را بکشیم من هم قبول کردم و قرار شد مردی را که از دوستان پدرام بود، برای این کار اجیر کنیم. آن شخص مشکل مالی داشت و به همین دلیل قبول کرد این قتل را در ازای پول انجام بدهد. آن فرد زمانی که شوهرم از منزل بیرون رفت، او را به عنوان مسافر سوار خودرویش کرد و به قتل رساند.

مرد دیگری به نام رحیم که توسط زنی برای ارتکاب قتل اجیر و در نهایت از سوی پلیس تهران دستگیر شد، می‌گوید: زنم با همسر مقتول دوست بود و پیشنهاد از این طریق مطرح شد. البته من نمی‌دانستم مردی که قرار است بکشم، شوهر آن زن است. او گفته بود آن مرد مزاحمش می‌شود. برای این کار مبلغ دو میلیون تومان به‌عنوان پول پیش گرفتم و البته قرار شد چهار میلیون تومان دیگر هم بعد از قتل دریافت کنم که البته هیچ‌وقت به آن پول نرسیدم؛ چون آن زن مرتب بهانه می‌آورد و بعد هم دستگیر شدم. من آن مرد را به بهانه‌ای به خارج از شهر کشاندم و با شلیک گلوله به قتل رساندم و بعد هم فرار کردم.

برخی اجیرشدگان نیز گرفتار وسوسه پول نمی‌شوند بلکه دلایلی دیگر آنها را به سمت ارتکاب جنایت سوق می‌دهد. محسن مردی است که شوهر زنی جوان را کشته است. او می‌گوید: با مینا اتفاقی آشنا و بعد از مدتی به او علاقه‌مند شدم. مینا با شوهرش اختلاف داشت و می‌گفت از زندگی با او خسته شده است اما شوهرش طلاقش نمی‌دهد. حرف او مرا بشدت تحت تاثیر قرار داده بود از طرفی به مینا علاقه داشتم و همسر او مانعی سر راهم بود. به همین دلیل وقتی مینا پیشنهاد کرد آن مرد را بکشم، قبول کردم. البته این مینا بود که نقشه را طراحی کرد و شب حادثه من طبق نقشه وارد خانه او شدم و کار را تمام کردم.

این گروه از قاتلان در پی عشق‌های شیطانی و رابطه‌های پنهانی دست خود را به خون آلوده می‌کنند و بعد از دستگیری به عنوان متهم ردیف اول پرونده شناخته می‌شوند.

بردا شت اول

مباشرت و معاونت در جرم

فرهاد عمادی /‌حقوقدان

در بحث قاتلان اجاره‌ای، باید به تعریف مباشر و معاون در جرم پرداخت. مباشر کسی است که جرم را مرتکب می‌شود. عنوان معاونت در جرم نیز به شخصی اطلاق می‌شود که به هر نحوی امکان وقوع جرم را فراهم و شرایط را تسهیل کرده یا این‌که ابزار لازم را در اختیار مباشر قرار داده باشد همچنین کسی که در جرم آمریت دارد نیز به عنوان معاون در جرم شناخته می‌شود. طبق این تعاریف، مجرمی که فردی دیگر را برای قتل اجیر می‌کند، معاون جرم محسوب و کسی که فعل یا ترک فعل تعمدی وی باعث مرگ طرف مقابل می‌شود، مباشر شناخته می‌شود. طبق قانون مجازات اسلامی کسی که در قتل عمد مباشرت دارد، درصورت درخواست اولیای دم مقتول به قصاص محکوم خواهد شد. قانونگذار برای معاونت در جرم قتل نیز مجازات حبس از سه تا ده سال را در نظر گرفته است. بنابراین فردی که اصطلاحا قاتل اجیر شده خوانده می‌شود، مجازات سخت‌تری را باید متحمل شود و بهانه‌هایی مانند فریب خوردن، وسوسه شدن و امثال آن به هیچ وجه نمی‌تواند باعث تخفیف در مجازات او شود. متاسفانه برخی افراد از سر ناآگاهی قبول می‌کنند در ازای دریافت پول، دست به قتل بزنند و از عواقب این کار اطلاع دقیق ندارند. در سوی دیگر افرادی که قتل را سفارش می‌دهند نیز گاه تصور می‌​‌کنند چون خودشان در کشتن شخص موردنظر نقشی نداشتند، اتهامی متوجه آنها نیست که این تصور هم کاملا باطل است. در اینجا باید تذکر داد جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست.

برداشت دوم

فقر، تنها دلیل نیست

کاظم بیرجندی / آسیب‌شناس اجتماعی

بسیاری از قاتلان اجیر شده در بازجویی‌ها اعلام می‌کنند برای به دست آوردن پول و حل مشکلات مالی، قبول کردند دست به قتل بزنند گرچه ممکن است در ظاهر این حرف آنها صحیح به نظر برسد اما با مطالعه و بررسی دقیق به این نتیجه خواهیم رسید که فقر و مشکلات اقتصادی تنها عامل ارتکاب قتل توسط این افراد نیست. چنین اشخاصی از پیش، زمینه‌های ارتکاب جرم را داشته‌اند حتی بسیاری از آنها قبل از آن‌که مرتکب قتل شوند، جرایم سبک‌تری را مرتکب شده و چه بسا سابقه کیفری نیز دارند. نکته مهم این است که زندگی این افراد باید از ایام کودکی تا بزرگسالی بررسی و تشخیص داده شود کدام‌یک از عوامل جرم‌زا در این زمینه دخیل بوده است. زندگی در محیط جرم‌خیز یکی از نکاتی است که در بیشتر این افراد مشترک است و مهم‌ترین مناطق جرم‌خیز حاشیه کلانشهرهاست که مردم در آنجا با امکانات بسیار محدود زندگی می‌کنند، نظارت کافی روی شهروندان وجود ندارد و خرده فرهنگ‌های متفاوت در هم ادغام شده‌اند و در واقع این محیط‌ها فاقد فرهنگ یکپارچه و منسجم هستند. همچنین بیشتر این افراد از نظر تحصیلات در سطح پایینی هستند. تحقیقات ثابت کرده است افرادی که در مقاطع پایین ترک تحصیل می‌کنند، بیش از افراد تحصیلکرده در معرض جرم قرار می‌گیرند. نکته سوم، شرایط خانوادگی است. مطالعات نشان داده است زندگی در خانواده‌های تک‌سرپرست یا بدسرپرست احتمال آسیب را در میان فرزندان بالا می‌برد و این کودکان برای ارتکاب جرم در بزرگسالی استعداد بیشتری دارند. بنابراین نمی‌توان همه چیز را فقط به مشکل مالی قاتل ربط داد و تصور کرد او صرفا از سر فقر و برای کسب پول، کسی را کشته است. جرم‌شناسان بر این باورند که هرگاه بزهی اتفاق می‌افتد، باید به‌دنبال زنجیره‌ای از عوامل بود و البته در این زنجیره یکی از علل که نقش حلقه آخر را دارد، بیش از بقیه به چشم می‌آید. ضمن این‌که چون معمولا روی پرونده‌ها مطالعات جرم‌شناسی عمیق انجام نمی‌شود، فقط همان لایه رویی مدنظر قرار می‌گیرد./ ضمیمه تپش