«کلاه قرمزی» محبوب نسل ها

 این امر مسئله ای حائز اهمیت است زیرا با توجه به تغییراتی که در زندگی انسان ها رخ داده، کودکان امروز با کودکان نسل های قبل و حتی کودکان یک دهه گذشته تفاوت های بسیار دارند و سلیقه آنها به سرعت در حال تغییر و به شدت تنوع طلب شده است.

 ولی این کودکان مانند والدین شان کلاه قرمزی و دیگر عروسک های این سریال را دوست دارند و با داستان آن همراهی می کنند.

یکی از نقاط قوت فنی برنامه مرهون عروسک گردانی حرفه ای و مطلوب عروسک ها است. عروسک ها به قدری طبیعی حرکت داده می شوند که می توان احساسات و حالت های انسانی آنها را حتی زمانی که صحبت هم نمی کنند، از ظاهر آنها درک کرد. نگاه و حرکات سر و صورت عروسک ها کاملا واقعی است، به عنوان مثال هنگامی که عروسک ها در یکی از قسمت ها درحال تقلید صدای بوق ماشین ها بودند، بیننده به خوبی مقصود آنها را درک می نمود.

 این مسئله باعث هم ذات پنداری عمیق بیننده با شخصیت های عروسکی شده و درنتیجه با حوادث داستان همراه می شوند.

یکی دیگر از نقاط قوت فنی سریال، صدای عروسک ها است که معمولا صدای بازیگران مطرح سینما و تلویزیون مانند حمید جبلی، محمد بحرانی، محمدرضا هدایتی و... است. به دیگر سخن، یکی از عناصر اصلی نمایش های عروسکی صدای آنان است که باعث شخصیت سازی و بعد دادن به کارکترها می شود.

یکی از نقاط مثبت و در عین حال تاثیرگذار برنامه "کلاه قرمزی" اجرای مطلوب آقای مجری- ایرج طهماسب- می باشد. او که خود در متن اتفاقات قرار دارد، با صبوری و منشی آرام سعی می کند که مشکلات پیش آمده را حل و فصل نماید. نکته حائز اهمیت این است که صبوری ایشان با کودکان مطلبی است که متاسفانه در رفتار والدین امروزی کمتر دیده می شود و آنان حوصله کافی برای تعامل با کودک خود را ندارند.

 رفتار مناسب آقای طهماسب در واقع آموزشی غیرمستقیم به والدین است تا آنها هم با حوصله و آرامش مسائل فرزند خود را درک و حل نمایند.

 یکی دیگر از آموزش های آقای مجری به والدین، سرگرم کردن بچه ها و دور هم جمع کردن آنان در کانون خانواده است تا کودکان به جای پناه بردن به سرگرمی های کاذب امروزی (مانند بازی های کامپیوتری، تلویزیون و ...) زمانی مفید را با والدین خود سپری کنند. به عنوان مثال آقای مجری کودکان را دور هم جمع می کرد و به شعرخوانی، قصه گویی و تعریف کردن خاطره، می پردازد.

شاید یکی از دلایل عمده ای که هم باعث جذب بزرگسالان و هم کودکان به این برنامه شد، طنزی پاک باشد که در کلیت سریال جاری بود. طنزی که در این برنامه وجود داشت به دور از لودگی و مسخرگی بود و با به کارگیری از شیطنت های مناسب بچه ها و رفتارهای جذاب شخصیت های مختلف مانند فامیل دور، خاطرات آقای همساده، پسرعمه زا، ببعی و... فضایی مفرح و شاد را ایجاد کرده و بیننده با فکری آرام و به دور از دغدغه پای برنامه می نشست.

در عین حال موضوعاتی که در برنامه مطرح می شد، هم با نوروز و تعطیلات مرتبط بود و هم به روز و نو بودند. در انتخاب موضوعات و پرورش موضوعات یک نوآوری مشاهده می شد که کمتر در برنامه های دیگر می توان یافت. این نوآوری هم در تغییر شخصیت های پیشین و هم خلق و شخصیت پردازی کارکترهای جدید مشاهده می شد. در عین اینکه هر کدام از موضوعات دارای بارمحتوایی مناسب و غنی ای بود. 

نکته آخر اینکه، کلاه قرمزی برای کودکان نسل گذشته، عروسکی خارق العاده و محبوب بود و این اتفاق پس از سال ها برای کودکان امروزی نیز رخ داده است. مسئله مهم تر این است که با اضافه شدن شخصیت های جذاب و طناز دیگری به این مجموعه، نه تنها از محبوبیت عروسک های قدیمی یعنی کلاه قرمزی و پسرخاله کاسته نشده بلکه آنها را محبوب تر نیز کرده است و این اتفاقی میمون در تلویزیون ما و برنامه های کودک است.

فاطمه محیا پاک آیین