دوست دارم بازیگر شوم

یک روز با پدر و مادرم به نمایشگاه کتاب رفته بودم. غرفه‌ای بود که در آن بچه‌ها داستان تعریف می‌کردند و شعر می‌خواندند. من روی صحنه رفتم و میکروفون را از خانم مجری گرفتم و شروع کردم به داستان گفتن. آن روز اصلا خجالت نکشیدم و راحت صحبت کردم. خانمی که آنجا بود شماره تلفن منزل ما را گرفت و برای برنامه سلام کوچولو دعوت به کار شدم. اول قرار بود فقط برای یک برنامه از من دعوت شود، ولی خانم وکیلی تهیه‌کننده برنامه اجرای مرا دیدند و الان مدت یکسال است که با خانم وکیلی همکاری دارم. خانم وکیلی گویندگی هم می‌کند.

گوینده در رادیو چه کار می‌کند؟

گوینده شعر می‌خواند، قصه می‌گوید، حرف می‌زند و بچه‌ها را نصیحت می‌کند. گوینده می‌گوید چه کارهایی خوب هستند و چه کارهایی بد.

تو که گوینده هستی بگو چه کاری خوب است و چه کاری بد؟

کار خوب این است که به بابا و مامان سلام کنیم، به گل‌ها دست نزنیم. قبل از غذا دست‌هایمان را بشوریم. قبل از خواب مسواک بزنیم. وقتی غذا می‌خوریم خدا را شکر کنیم. دروغ نگوییم، بدون اجازه دست توی کیف مامان و بابا نکنیم. دست به وسایل بزرگ‌ترها نزنیم.

تو که گوینده هستی شعر هم بلدی؟

بله. ما همیشه توی برنامه شعر می‌خونیم. خانم وکیلی می‌گوید وقتی شعر می‌خوانیم نباید پایمان به میز استودیو بخورد، چون برنامه خراب می‌شود.

استودیو کجاست؟

در رادیو یک اطاقی است که به آن استودیو می‌گویند. ما می‌رویم توی این اطاق و خانم وکیلی از ما سوال‌هایی می‌پرسند و ما جواب می‌دهیم.

مثلا چی می‌پرسند؟

می‌پرسند سنجاب‌ها می‌توانند گردو و فندق را با دندان‌‌هایشان بشکنند.

ما می‌گوییم: بله. چون دندان‌های سنجاب‌ها خراب نمی‌شود.

دوباره می‌پرسند: ما می‌توانیم گردو و فندق را با دندان‌هایمان بشکنیم.

ما می‌گوییم: نه. ما نمی‌توانیم چیزهای سفت و محکم را با دندان‌هایمان بشکنیم، چون دندان‌هایمان ترک می‌خورند و خیلی زود خراب می‌شوند.

بعضی روزها هم چیستان می‌گویند و ما باید جواب بدهیم.

یک چیستان بگو ببینم من می‌توانم جواب آن را بگویم.

سخت باشد یا آسان؟

فرقی نمی‌کند.

مثل پرنده می‌پرم/ خانه به خانه می‌روم

ببین که بال می‌زنم/ کوچه به کوچه می‌دوم

گاه سوار می‌شوم/ به شاخه درخت‌ها

گاه نگاه می‌کنم/ شکوفه‌های باغ را

به روی آب می‌روم/ روی طناب می‌روم

روی لباس‌های تو/کمی به خواب می‌روم

خیال کرده‌ای که من/ پرنده‌ام، پر می‌زنم؟

شاپرکم؟ قاصدکم/ به هر طرف سر می‌زنم؟

اگر چه بال می‌زنم/ ولی پرنده نیستم.

نه شاپرک، نه قاصدک/ بگو، بگو که چیستم؟

الان می‌گویم چیستی؟

تو «باد» هستی درست است؟

بله.

تلویزیون هم نگاه می‌کنی؟

بله. بعضی وقت‌ها رنگین‌کمان را می‌بینم. بعضی وقت‌ها هم خاله شادونه را.

از کدام برنامه خوشت نمی‌آید؟

از برنامه شب بخیر کوچولو خیلی بدم می‌آید.

چرا؟

برای این که زود قصه می‌گویند و بچه‌ها مجبورند زود بخوابند.

دوست داری این برنامه چه ساعتی پخش شود؟

(با خنده) ساعت 12 شب.

سلام کوچولو چه ساعتی از رادیو پخش می‌شود؟

ساعت 45/9 دقیقه صبح. در این برنامه قصه و ترانه و نمایش هست؟

این برنامه چند گوینده دارد؟

غیر از خانم وکیلی، علی پنجه‌ای، ترنم ادیبی و یک کوچولوی دیگر هم هست به اسم امیرحسین.

دوست داری گویندگی را ادامه بدهی؟

نه. می‌خواهم بازیگر بشوم.

می‌توانی قسمتی از برنامه را اجرا کنی؟

بله. اول می‌گویم سلام بچه‌ها، سلام بزرگ‌ترها، سلام کسانی که دارید برنامه را می‌شنوید. خسته نباشید مامان‌ها زمستان است. هوا سرد شده. مواظب ما باشید ما هم قول می‌دهیم به حرف شما گوش کنیم و توی این برف و سرما لباس گرم بپوشیم.

قار و قار و زمستونه/ موقع برف و بارونه

مگر کلاغی که قارقار می‌کنی؟

نه من محمد (سپه‌راد) فرزامی متولد 23 آذر ماه 82 هستم.

محمدحسین قاسمی