حکایت‌های بحرانی

خانه و زندگی شان در گرو بانک است. فشار بانک و بحران اقتصادی آمریکا مزید بر علت می‌شود که آقای لوپو اسلحه‌ای تهیه کند و وارد خانه‌اش شود ابتدا به 5 فرزندش شلیک کند بعد به همسرش و در آخر هم خودش را بکشد. هنوز رسانه‌های آمریکایی در پی یافتن مادر نوزادان 8 قلوی آمریکایی بودند که هویتش را مخفی کرده بود تا خوراک مطبوعات بیشتر جور شود که این خبر یکباره موضوعات این نشریات را تغییر داد.

همیشه از خودم می‌پرسیدم چرا ما ایرانی‌ها اینقدر به آمریکای لاتین علاقه داریم. داستان نویسانش که همیشه جزو الگوهای نوشته‌های نویسنده‌های ما بوده از گابوی پیر گرفته تا خوان رولفوی نامعلوم و بارگاس یوسای همیشه پرکار. ورزشش که همیشه با نام مارادونا گره خورده است و در سیاست هم هر چه از چه گوارا و فیدل بگوییم کم گفته‌ایم. برای همین است که هر اتفاقی هم در آنجا می‌افتد بلافاصله در رسانه‌های ایران بازتاب دارد.
همیشه هم کسی نیست جز هوگو چاوز . این بار هوگو چاوز وقتی دید در کشور بولیوی همتای او اوو مورالس توانسته است جواب بله را از مردمش برای ریاست جمهوری دوباره بگیرد هوس کرد دوباره به اسم اصلاحات قانون اساسی طرح ریاست جمهوری مادام العمر خودش را به رای بگذارد. اتفاقی که سال گذشته هم افتاد یک جواب «نه» بزرگ از مردمش گرفت. اما این بار کسی پشت سر او قرار گرفته است که می‌تواند هر جواب نه‌ای را بله کند و او هم کسی نیست جز دیه گو آرماندو مارادونا که علاقه‌اش به سیاست بر هیچ سیاستمداری پوشیده نیست.