مرغ پکر ناله سر کن!

خطاب به مرغ:

تو را به قیمت بالات می‌زنند صفیر
ندانمت که به سوپر تو را چه افتاده است؟

برای یک روزنامه‌نگار و خبرنگار همیشه در صحنه، خیلی ضایع است که از این چیزها باخبر نباشد و از این‌گونه سوابق مرغ چیزی نداند. نتیجه این بی‌خبری و کم اطلاعی چی می‌شود؟ این می‌شود که یک برادر خبرنگاری از قوم فارس، بدون اطلاع از تفاوت گفتگوی تمدن‌ها با تمدن گفتگوها بر می‌دارد، روز روشن از مقام محترم مدیر کل جهاد کشاورزی یک چیزی می‌پرسد که نباید بپرسد. از ایشان در مراسم افطار اتاق تعاون می‌پرسد: «چرا با وجود وعده مسوولان وزارت جهاد کشاورزی مبنی بر وجود ذخیره و تولید کافی مرغ، قیمت آن در بازار به بیش از 3100 تومان (31 تالانت یا در یک آینده!) رسیده است؟..... و شما فکر می‌کنید که عکس‌العمل این مقام محترم در مقام پاسخگویی روشن چه بوده است؟... بله، درست حدس زدید. ایشان خیلی صریح و شفاف می‌فرمایند: «بنده در این مورد ابدا حرف نمی‌زنم». چرا؟... چون که ایشان برخلاف آن برادر خبرنگار، از سوابق مرغ مطلع است و می‌داند که مرغ باید همیشه در پرواز باشد. خب وقتی که هم سرش کنده است و هم پرش، پس با کجاش بپرد؟... فلذاست که از نظر قیمت می‌پرد. قیمتش پرواز می‌کند.

نظر گابریل گارسیا مارکز:

بنده نیز از صحبت کردن خیلی خوشم نمی‌آید و برای این‌که مجبور نباشم صحبت کنم، معمولا می‌نویسم. (ایشان که اخیرا شغل روزنامه‌نگاری را بهترین شغل جهان دانستند، ای کاش به این برادر خبرنگار ما یکسری چیزهای لازم کار خبرنگاری را گوشزد می‌کردند که این‌طوری پیش یک مقام مسوول و پاسخگو کم نیاورد.)

نظر یک مرغ خر پکر:

این روزها نه تنها خریداران مرغ (مارغین!) با دیدن قیمت مرغ پکر می‌شوند؛ که خود مرغ‌های پرکنده هم از مشاهده قیافه وارفته یا درهم‌رفته خواستاران و مشتری‌های دست به جیب خود پکر می‌شوند.

ترانه جدید مرغانه:

مرغ پکر ناله سرکن‌
داغ مرا تازه‌تر کن‌
پول مرا بیشتر کن‌

رضا رفیع