در اندیشه ایران 

جبهه دوم، جبهه مدرن‌ها و غربگرایان با مرجعیت اصلی مدرنیته است، حال چه باور فردی به آفرینش الهی هستی داشته باشند و چه پرسونای مذهبی‌شان تنها نقابی برای پیشبرد اهداف خودبنیان و اومانیستی و مدرن‌شان باشد؛ امثال ملکم‌خان و فروغی و رجوی و بنی‌صدر و رفرمیست‌های امروزی ما؛ و در عرصه جهانی هم ایران موضوع اندیشه دولت‌ها و اتاق‌های فکر حکومت‌ها و اندیشکده‌های غرب و شرق است:

از میز ایران در کاخ سفید و سیا و مهم‌ترین نهاد سیاسی در خدمت اسرائیل در آمریکا تا اندیشکده‌های آمریکا و دولت‌های اروپا و رژیم غاصب تا شرق عالم و دولت چین و روسیه و... 

این خود نشان اهمیت ایران امروز برای جهان و قدرتی است که انقلاب اسلامی و ۴۷ سال زندگی پرتکاپو براساس ارکان و آرمان اسلام به‌بار آورد و مقاومت در برابر همه نیرو‌های ضد‌انقلاب داخلی و خارجی و درون و بیرون حکومت اسلامی و پایه‌های قدرت بر‌مبنای انوار قرآنی و آرمان‌های الهی امام خمینی (ره) و جانشین حقیقی او به ثمر رساند و پافشاری بر اصول انقلاب الهی، قانون اساسی، استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی با فرماندهی ولایت فقیه و ضدیت با بازگشت نظام پیرامونی و چالش با الیگارشی غرب‌پرست و تلاش برای نقش برآب‌کردن راه پر‌تبعیض و بردگی توسعه غربگرا و چاکری نظم سرمایه‌داری جهانی تا امروز آن را زنده نگاه داشته و همه فشار‌های استکبار و فرعونیت سرمایه جهانی و جریان‌های داخلی غربگرا همراه با اربابان حلقه شیطانی شرک و اشرافیت نوکیسه داخلی و تکنوکرات‌های درس‌آموخته در نظام فکری متفرعن سلطه جهانی برای مدیریت پذیرش چاکری غرب، نتوانسته امرش را پیش ببرد و علیرغم استفاده از عملیات نفوذ فرهنگی و فکری و فشار اقتصادی بر مردم و تاثیر بر انتخابات و آرای بخش غربزده مردم و طبقات مرفه، با این همه تیرش تاکنون به سنگ خورده است. 

جبهه خواستاران حیات شکوفا و نو و مستقل و آزاده ایران و عزت ایران و مومنان به خدا و اسلام الهی، رهبر کنونی‌شان امام راحل (ره) و اصل و ولی فقیه حاضر و ظاهر و مجری اوامر امام زمان (عج)، امام خامنه‌ای است. 

اما رهبر اوامر جبهه مدرنیته و توسعه و مدرنیزاسیون غربگرا در اصل همان رهبری قدرت جهان مدرن، یعنی آمریکاست و همه نیرو‌های داخلی غربگرا در اصل مرجعیت فکری مدرنیته و غرب و راه مدرنیزاسیون آنان را تقلید می‌کنند و با هر نقابی هیچ آلترناتیو دیگری ندارند جز پیروی و تبعیت از کفر و سرمایه‌سالاری فرعونی جهانی به‌رهبری شیطان بزرگ. 

آن افراد عاقل دلسپرده به حیات و سرنوشت شرافتمندانه ایران، ولو در جبهه مدرن‌ها باشند، پس از تجربه‌های زنده دردبار و خونبار، خوب فهمیده‌اند که اگر به‌راستی در اندیشه ایران هستند، چاره‌ای ندارند جز اینکه در صورت عدم پذیرش اسلام، یا حکومت اسلامی، برای ممانعت از بردگی ایران باید امروز به جبهه متحد مقاومت اسلامی و رهبری امام خامنه‌ای و راه استقلال و آزادی، جمهوری اسلامی و میراث کبیر امام (ره) صادقانه گردن نهند. این لب مطلب است که می‌خواهم با تکیه بر دو رویداد اخیر آن را بشکافم. 

۱- رویداد اول، سخن اخیر رهبر معزز است به‌مناسبت بزرگداشت بسیج و در‌خصوص مسائل منطقه و ایران. 

۲-رویداد دیگر، گردهمایی سیاسی و فکری جبهه توسعه مدرن و سکولار بود که به‌بهانه رونمایی از کتاب آقای اسحاق جهانگیری با سخنرانی شماری از چهره‌های رهبری‌کننده مدرنیزاسیون غربگرا و مقامات ارشد دولت‌های هاشمی و خاتمی و روحانی و روشنفکران فعال سیاسی و مدنی برگزار گردید. 

این دو رخداد به‌نحو نمادین، عصاره دو فکر اصلی در قلمرو نیرو‌هایی است که در اندیشه ایران و در مواجهه با مسائل ایران، فهم بنیادین خود را ارائه می‌دهند. 

نگرش اصلاح بنیادین و انقلابی براساس ارکان فکری و آرمان‌های انقلاب اسلامی، نهضتی است که رهبرش امام خامنه‌ای است.

امام خمینی (ره) از دوران تبعید و مهاجرت به پاریس و مصاحبه‌های نوفل‌لو‌شاتو تا وصیتنامه ماندگار و منورش و همه سخنرانی‌ها و بیانیه‌های این بازه زمانی، اندیشه‌هایی را پروردند که در‌حقیقت راهنمای حرکت برای استقلال و آزادی و عدالت و مسیر پیشرفت و توسعه ایران محسوب می‌شود.