بار دوم تو دستی ملخک!

دستگیری روح‌‌ا... زم را می‌گوییم که خبر به تور افتادنش در دیروز و امروز کلی حاشیه درست کرده است. قضیه آنقدر مهم بود که حتی گروه‌های غیرسیاسی تحریریه هم متاثر از آن شوند و کلی درباره این عنصر نامطلوب حرف بزنند. خلاصه این را گفتیم که در جریان ماوقع تحریریه باشید و دیگر آن که یکی از اعضای صفحات فرهنگی جام‌جم هم که به سلامت از زیر جراحی دندان جسته بود در نهایت روز گذشته دوباره به تیم فرهنگی بازگشت با دندان و دهانی آبسه کرده و مصرف روزافزون آنتی‌بیوتیک برای مبارزه با عفونت! خلاصه که نیروهای فرهنگی در چنین شرایط آنرمالی مشغول فعالیتند تا صفحات روزنامه خالی نماند. بزنید کف قشنگ را به افتخارشان!
و اما بعد... خبر رسیده که استاد مجید انتظامی همین روزها قرار است دوباره در سالن کتابخانه ملی هنرنمایی کنند و حال مبسوطی به هواداران و علاقه‌مندان موسیقی بدهند. همین هم باعث شد زینب مرتضایی‌فرد، صاحب تیول موسیقی در صفحات فرهنگی فی‌المجلس برود سراغ سوژه. استاد البته به مانند همیشه از زیر بار دادن اطلاعات اضافه شانه خالی و سعی کرد با جواب سر بالا دادن، مرتضایی‌فرد را هم بپیچاند غافل از آن‌که زهی خیال باطل و خبرنگاران جام‌جم بیدی نیستند که با این بادها بلرزند. از قضا شرح مبسوط این قضایا و چوب زدن پنبه کارنامه موسیقایی استاد انتظامی را در همین صفحه و به قلم روزنامه‌نگار خوش‌‍‌ذوق گروه بخوانید.
در صفحه 10 هم نیم‌نگاهی داشته‎ایم به وقایع امروز منطقه! اجمالا در جریان هستید که ارتش ترکیه ستون کشیده و جفت پا رفته توی خاک و زندگی کردهای سوریه و کشت و کشتار. این وسط بچه‌های صفحه 10 هم مجالی پیدا کرده‌ و رفته‌اند سراغ خواهد نادیا مراد. یکی از زن‌های کرد ایزدی شمال عراق که یک بار در هجوم داعش، حسابی در به در شد و حالا هم با هجوم ارتش ترکیه به شرق سوریه، زندگی اقوام کردش در کشور همسایه شرحه شرحه شده. از شما پنهان نباشد این سرکار خانم از دوران اسارت در داعش کتاب خاطراتی هم دارند که خیلی دردناک است. حالا این‌که بچه‌های خوش‌ذوق صفحه 10 با این موضوع چه کرده‌اند را خودتان ورق بزنید و ببینید.
در صفحه 12 هم علی آقای رستگار، خبرنگار کاردرست سینمایی گروه رفته سراغ اوضاع بلبشویی که این روزها درباره پایین کشیدن کرکره سایت‌های دانلود فیلم مطرح است. رستگار سری چرخانده تا ببیند چه خبر است که خودش هم حسابی گیج شده. حالا این‌که چه اتفاقاتی افتاده که مایه گیجی رستگار‌السلطنه را فراهم آورده را خودتان ورق بزنید و در صفحه 12 بخوانید.