زندگی، بی‌شیرینی!

حالا در گروه فرهنگ و هنر ما، یک نفر که اسمش را به اختصار بیان می‌کنیم گوشی تلفن همراهش را عوض کرده و حاضر نیست حتی بیسکویت ساقه طلایی مهمانمان کند! جناب م.ص.ع که از قضا بالاترین جایگاه اجرایی گروه را هم دارد، مع‌الاسف چند روزی است یک شیرینی ساده را از ما دریغ کرده و خلاصه گروه حال خوشی ندارد! یکی گوشی بخرد و شیرینی ندهد؟ آن هم در حالی که نگارنده بیچاره پایان‌نامه کارشناسی ارشدش را دفاع کرد و اعضای گروه را ناهار مهمان کرد.
بگذریم خلاصه... این روزها هم می‌گذرد، گفتیم در جریان یک دغدغه مهم درون گروهی ما باشید.
البته خودتان هم می‌دانید ما از‌ آن آدم‌هایی نیستیم که این دغدغه‌های درون گروهی حواسمان را از کار اصلی‌مان پرت کند. تا این شائبه برایتان پیش نیامده با دلی غم زده از پیچانده شدن شیرینی می‌رویم سراغ سوژه‌های امروز.
در صفحه 9 رفته‌ایم سراغ یک ماجرای مهم و دغدغه تقریبا همه گیر میان ناشران، کتابخوانان، اهالی قلم و وزارت ارشاد.
حتما گزارش‌های مفصل ما را درباره کاغذ و گرانی‌هایش خوانده اید و می‌دانید چه بلاها که بر سرمان نیاورده است. امروز گزارشی داریم درباره اوضاع بازار کاغذ که هر چند این روزها ظاهرا کمی حالش بهتر است، اما خوب خوب هم نیست... بخوانید و ببینید حال و روز این کاغذ نازک چگونه است و بالاخره دست از گردن کلفتی برداشته یا نه.
صفحه 10 را هم که امروز آگهی‌ها از ما گرفته و برده‌ است. می‌رویم صفحه بعدی که در آن همکاران‌مان پرداخته‌اند به یک کتاب خوب. «کآشوب» را نشر اطراف به دبیری نفیسه مرشدزاده منتشر کرده است. البته این عنوان جلد اول کتاب است و جلد دومش هم با نام «رست خیز» منتشر شده. ماجرای کتاب هم این است که افراد مختلف روایت‌هایشان را از روضه‌خوانی‌هایی که شنیده‌اند می‌نویسند و برای انتشار در این مجموعه کتاب‌ها به نشر اطراف می‌سپرند. چه اتفاقی بهتر از این که کلی روایت معتبر و عجیب از تجربه‌های همدمی و همراهی با روضه امام حسین (ع) در یک جا جمع شود و حال آدم را خوب کند.
در آن صفحه آخری، یعنی همان 12 رفته‌ایم سراغ فیلم تازه داریوش مهرجویی با نام «لامینور». بازیگران فیلم را بررسی کرده و به این پرداخته‌ایم که مهرجویی احتمالا چگونه اثری ارائه خواهد کرد. بخوانید و ببینید تا چه اندازه با ما موافق هستید.