افسردگی بعد از کنکور

ساعات مطالعه طولانی و اردوهای مطالعاتی و همایش‌های نکته و تست و مشاوره‌های درسی نیز جزو برنامه زندگی دانش‌آموز کنکوری قرار می‌گیرد و باعث می‌شود دانش‌آموز شرایط خاصی را سپری کند.
بعضی از خانواده‌ها از شرکت کردن در تفریحات و مهمانی‌های خانوادگی نیز خودداری می‌کنند و شرایط را به گونه‌ای فراهم می‌کنند تا فرزند آنها فقط درس بخواند و همه این موارد عاملی است که اگر مدیریت نشود باعث می‌شود دانش‌آموز هم در حین درس خواندن و هم پس از کنکور دچار ترس، اضطراب و افسردگی شود.
یکی از حالت‌هایی که دانش‌آموزان بعد از کنکور تجربه می‌کنند احساس افسردگی و گاهی خشم است و چنانچه در مورد کنکور از آنها سؤال شود عصبانی می‌شوند یا احساس بدی به آنها دست می‌دهد.
به خصوص آن دسته از دانش‌آموزانی که برای کنکور وقت کافی در نظر نگرفته یا به اندازه کافی تلاش نکرده‌اند ممکن است دچار افسردگی شوند یا زمانی که دانش‌آموز معتقد است آزمونی را که داده چندان سخت نبوده و می‌توانسته از پس آن برآید، بیشتر دچار احساس غم و خشم می‌شود و این علائم در آنها مشهود است:
احساس غم مداوم
اضطراب
ناآرامی و بی‌قراری
مرور افکار ناامید‌کننده
تغییر در روند خواب و اشتها
زود از کوره دررفتن
برخی دانش‌آموزان به‌رغم تلاش‌های زیادی که انجام داده‌اند اگر به هر دلیلی از نوع پاسخ دادن خود ناراضی باشند نیز دچار حالت افسردگی می‌شوند و همچنین دانش‌آموزانی که اعتماد به نفس پایینی دارند نیز حتی با این‌که ممکن است امتحان خود را خوب داده باشند، خود را بدشانس می‌دانند و تصور می‌کنند سایر افراد نتیجه بهتری نسبت به آنها کسب خواهند کرد.
خانواده‌ها نقش زیادی در ماندگاری استرس و حالات افسردگی دانش‌آموز دارند و چنانچه اقدام به سرزنش کنند (درست درس نخواندی؛ وقتت را هدر دادی، چقدر گفتیم بخوان، عرضه نداشتی، بقیه از تو جلوترند و...) به اختلالات روحی دانش‌آموز دامن می‌زنند. بنابراین لازم است علاوه بر درمان فردی، در صورت لزوم خانواده درمانی نیز صورت گیرد.

دکتر مهرنوش دارینی

روان شناس و مشاور