لطفا مرا نبینید

با این که اکثر مجرمان به شکل هوشمندانه‌ای محل اختفا یا پنهان شدن خود را انتخاب می‌کنند؛ هستند بزهکارانی که به شکل‌های عجیب و غریبی قصد دارند از چشم دیگران مخفی بمانند. در این صفحه شگفتی به نقل از سایت ODDEE نگاهی خواهیم داشت به این مجرمان و محل پنهان شدن آنها.

نمونه اول از این نوع در ایالات متحده آمریکا رخ داده است. جایی که یک مهاجر غیرقانونی تلاش کرد به شیوه‌ای بدیع خود را درون یک اتومبیل جاسازی کند. او برای این کار خود را به شکل یک صندلی درآورد و آنگاه کلی پارچه و چرم به تن کرد تا واقعا شبیه صندلی اتومبیل شود، ولی در نهایت نتوانست از مرز به سلامت بگذرد تا هم خودش ناکام شده باشد و هم برای عده‌ای اسباب خنده را فراهم کند که یک انسان برای رسیدن به هدفش چه کارهایی که نمی‌کند!

نمونه دوم هم مربوط به آمریکاست. جایی که یک نوجوان، نمونه منحصر به‌فردی از طنز و بدشانسی را به‌وجود آورد. ماجرا این بود که این نوجوان بعد از آن‌که از جلسه دادگاه در مورد خلافی که مرتکب شده بود فرار کرد به حیاط دادگاه رفت و آن‌گاه تصمیم گرفت در صندوق‌ عقب یک ماشین که در آن قفل نبود مخفی شود. غافل از این‌که این اتومبیل متعلق به قاضی آن دادگاه است! این نوجوان که تصور نمی‌کرد این ماشین ارزانقیمت برای قاضی دادگاه باشد، علاوه‌بر این‌که آموخت نباید از قانون فرار کند درس دیگری هم گرفت و آن این بود که دیگر با ظاهر، قضاوت نکند!

نمونه سوم مربوط به مردی است که راه ساده‌ و در عین حال عجیبی را برای فرار انتخاب کرد غافل از این‌که این راه، می‌تواند به‌راحتی کشف شود. ماجرا مربوط به دزدی است که بعد از سرقت میلیون دلاری خود تصمیم گرفت از طریق یک هواپیمای باربری از کشور خارج شود و برای همین خود را درون یک جعبه بزرگ قرار داد، ولی ظاهرا حساب دستگاه‌های حساس فرودگاه و بازرسی‌های آن را نکرده بود، چرا که پیش از رسیدن به مقصد بازداشت شد و به هدف خود نرسید.

نمونه چهارم هم مربوط به مردی است که تصمیم داشت از طریق مخفی شدن در یک چمدان به درون بخش بار یک هواپیمای مسافربری راه پیدا کند تا در آنجا از چمدان دیگر مسافران، اشیای قیمتی آنها را بدزدد، ولی خوشبختانه توسط ماموران فرودگاه دستگیر شد تا درس عبرتی برای دیگر سارقانی باشد که با این شیوه‌های ناجوانمردانه می‌خواهند به دیگران ضربه بزنند!

نمونه پنجم ما یک‌جورهایی مربوط است به آن مثال اول. در آنجا گفتیم فردی می‌خواست خود را به شکل یک صندلی دربیاورد تا از کشور خارج شود، ولی در این نمونه دختری تلاش کرد در داشبورد یک اتومبیل و البته قسمت پشت فرمان آن خود را مخفی کند که با هوشیاری مسئولان پلیس، موفق به این کار نشد.

نمونه ششم را بشنوید از مردی که برای برنامه‌ریزی سرقت از یک موزه برای بردن یک جواهر ارزشمند حاضر شد مدتی به‌عنوان یک تپه گیاهی در محوطه موزه مخفی شود. با این حال، این تلاش نافرجام ماند و پلیس توانست بفهمد که این نه یک گیاه معمولی که یک سارق کمین کرده است. البته این روش در جنگ‌های چریکی مورد استفاده قرار می‌گیرد و برای استتار از دید هوایی مناسب است، ولی نه برای مخفی شدن از دید نگهبانان تیزبین یک موزه!

چهار نمونه دیگر باقی مانده که فقط در حد مرور آنها را بازگو خواهیم کرد. نمونه هفتمی داریم که تلاش کرد در کاپوت یک ماشین روشن خود را مخفی کند تا کلکسیون دزدانی را که از اتومبیل برای مخفی شدن استفاده کردند، کامل کند. نمونه هشتم هم مربوط به دزدی است که تلاش کرد در یک یخچال مخفی شود تا پلیس نتواند او را پیدا کند، غافل از این‌که سگ‌های پلیس از بویایی خود استفاده می‌کنند و برای آنها مخفی شدن در یک یخچال نمی‌تواند مانعی برای انجام کار باشد.

نمونه نهم فردی است که تلاش کرد به سبک کارتون‌ها خود را درون یک دودکش مخفی کند و روسیاهی را به جان بخرد و نمونه آخر پسر 22 ساله‌ای که به یاد روزهای کودکی‌اش تلاش کرد در کمد لباس‌های مادرش مخفی شود. اما فرق این روزها با کودکی این بود که مادرش یک پلیس مجرب بود و او متهم به در اختیار داشتن اسلحه و مواد مخدر. این‌گونه بود که نه نوستالژی کودکی به کار این جوان آمد و نه حتی محبت مادری مانع از این شد که مادر وظیفه خود را انجام دهد.

مصطفی مسجدی آرانی