همه چیز را در وجود یک زن پیدا کنید

علت بعدی عدم تامین نیازهای روان‌شناختی مرد (عاطفی و جنسی) است که در زندگی مشترک خود به آن دست پیدا نکرده و به همین علت به ازدواج مجدد روی می‌آورد. گاهی اوقات ابتلای زن به یک بیماری خاص و غیرقابل درمان، مرد را وادار می‌کند همسر دیگری اختیار کند. به طور مثال همسری که مبتلا به اختلال وسواس شدید و مزمن است، درمان‌های لازم را نیز انجام نمی‌دهد، به تهدیدات کلامی و رفتاری همسرش نیز توجهی ندارد، باعث می‌شود تا شوهرش به سمت ازدواج با زن دیگری کشیده شود. بعضی وقت‌ها این مردان هستند که به دلیل درگیری با اختلالات شخصیتی، ازدواج‌های مجدد دارند. این‌ گونه مردان از داشتن یک همسر احساس رضایت‌مندی نمی‌کنند و همیشه دنبال زن دیگری هستند و در واقع با این‌ کار می‌خواهند به آن عقده‌های روانی تثبیت شده در خود، جامه عمل بپوشانند. مردانی که از امکانات مالی خوبی برخوردار هستند در این قاعده قرار می‌گیرند و وضعیت مالی خوب، نوعی برتری برای آنها محسوب می‌شود تا زن دیگری اختیار کنند. گاهی اوقات ما می‌بینیم که چند زنی مردان مربوط به درون خانواده است. یعنی این مرد تجربه دیدن مردانی را دارد که ازدواج‌های متعدد داشته‌اند و او هم از این رویه استقبال می‌کند.

چند همسری آسیب‌هایی به دنبال دارد. در اولین گام چنین مردانی از نظرشان و مرتبه اجتماعی، جایگاه و اعتبار خود را در میان فامیل و دوستان و همکاران از دست داده یا با کاهش ارزش و اعتبار و گاهی تمسخر دیگر مردان روبه‌رو خواهند بود. در بسیاری موارد شاهد بوده‌ایم که مردان چندزنه مورد سوءظن واقع شده و حتی نزدیکان‌شان از برقراری ارتباط خانوادگی و رفت و آمد با آنها خودداری می‌کنند. حتی در جمع‌های خانوادگی انگشت اشاره حاضران به سمت چنین مردانی نشانه می‌رود که همراه با تحقیر و سرزنش است.

ضمن این که زنان متاهل از همنشینی همسر خود با چنین مردانی بیمناک هستند و در اضطراب به سر می‌برند و در نهایت با وجود رعایت اصول اخلاقی و اسلامی، مرد چندزنه باز هم مورد سرزنش و شماتت دیگران قرار می‌گیرد و جامعه هم به نوعی آنان را از گروه خود طرد می‌کند. نکته قابل تامل اینجاست که اگر چه مردان، آقایان چندزنه را در محافل مردانه خود به شوخی تحسین می‌کنند و در اصطلاح مردانه می‌گویند که‌مرد‌؛ یعنی این، اما در دنیای درون خود این زندگی را تایید نکرده و خود نیز از آن حذر می‌کنند. زنان این‌گونه مردان نیز اغلب در حالت نامتعادلی به سر می برند. چون مرد قادر نیست ارتباط خود با آنها را به حالت تعدیل دربیاورد و در نتیجه توجه به یکی، سبب نارضایتی زن دیگر به دلیل حسادت زنانه‌ای که در وجودش دارد، شده و همین مساله باعث بروز اختلاف در میان آنها می شود. گاهی اوقات برخی زنان به دلیل ویژگی‌های خاص خود مثل دلبری کردن و طنازی و مدیریت، شوهر را از آن خود کرده و در چنین شرایطی مرد، ناغافل از دیگری غافل شده و باعث ایجاد تنش و درگیری در میان خانواده می‌شود.

دکتر پرویز رزاقی - روان‌شناس