آیا هاشمی احساساتی می‌شود؟

سیاست روز : امان از این همه "پدیده" تازه

خبرگزاری ایرنا: مدیر عامل "تبرک" بازداشت شد.
به نظر شما کدام یک از گزینه‌های زیر به حقیقت نزدیک‌تر است؟
الف) هر کس بیخودی و الکی "حمید" را صدا بزند بالاخره یک روز دستگیر می‌شود.
ب) دستگیری مدیران عامل شرکت‌های بزرگ به یک "پدیده" جدی تبدیل شده است.
ج) بعضی‌ها سرنا را از سر گشادش می‌زنند منتها یادشان می‌رود که صدایش فردا در می‌آید.
د) همه چی آرومه و ما چقدر خوشبختیم که این همه مدیرعامل پاکدست در مملکت داریم.

نقطه‌چین زیر را با یکی از گزینه‌های مناسب پر کنید.
معصومه ابتکار: منشاء ریزگردهای خوزستان "خارجی" است و حتی منشاء این گرد و غبارها می‌تواند از ... هم باشد.
الف) آمریکای جهانخوار
ب) رژیم اشغالگر قدس
ج) انگلستان استکباری
د) شمال آفریقا

رئیس کمیسیون اصل نود: اسناد محرمانه و سری در آبدارخانه دانشگاه آزاد پیدا شده است.
با توجه به اظهارنظر فوق کدام یک از گزینه‌های زیر به زودی دستگیر می‌شود؟
الف) مش صفر - آبدارچی اصلی
ب) فیروز‌خان - نایب آبدارچی
ج) آقا سیروس - آبدارچی علی‌البدل
د) غضنفرخان - کمک آبدارچی تجربی

شرق : آیا هاشمی احساساتی می‌شود؟

مشاور پارلمانی مجمع‌تشخیص‌مصلحت‌نظام سوار آمبولانس شد و نه گذاشت و نه برداشت و گفت: «هاشمی‌رفسنجانی گفته‌اند اگر احساس تکلیف کنند، در انتخابات هیات‌رییسه مجلس خبرگان کاندیدا می‌شوند.»
پشت پرده
: چی شد؟ احساس کرد؟
- نه هنوز. تغییری که توی چهره‌ش پیدا نشده.
فرمول فلسفی
هاشمی‌رفسنجانی همیشه دیر احساس تکلیف می‌کند اما اگر احساس بکند اساسی احساس می‌کند.
دیررسیدن به کاندیداتوری بهتر از هرگزنرسیدن به ریاست است.
تشخیص پزشکی
چرا آقای هاشمی‌رفسنجانی دیربه‌دیر احساساتی می‌شود؟
چون در بهار مطبوعات اصلاح‌طلبان حسابی احساسش را جریحه‌دار کردند، در خزان برهوت احمدی‌نژاد احساسش را فیلتر کردند، در فصل پنجم روحانی که دقیقا معلوم نیست توی چه فصلی هستیم و هر لحظه هوا یک‌طوری است، بعد از انتخابات او را احساس نکردند. برای همین پوست احساس هاشمی‌رفسنجانی تغییر کرده و به این راحتی‌ها احساساتی نمی‌شود.
پشت پرده ٢
: چی شد؟ هنوز احساس نکرده؟
- چرا احساس کرد.
: از کجا فهمیدی؟ تغییری توی چهره‌ش پیدا شد؟
- نه. چون تغییری توی چهره‌ش پیدا نشد. مساله دقیقا همین‌جاست که چهره هاشمی در این سال‌ها تغییر نکرده اما احساس ما به او هی تغییر کرده اما معلوم نیست او چی را کی احساس کرده.

اعتماد : من خود مردمم

- سلام آقای دکتر. خیلی خوشحالم که حضورا خدمت تان رسیده ام و از نزدیک می بینم تان. خیلی لطف کردین که ما رو به خلوتتون راه دادین.
- ما که خلوت نداریم. این در همیشه بازه و همیشه مردم به دیدن ما میان و ما به دیدن مردم می ریم. ما که جدا نشدیم از مردم. مردم هم جدا نشدن از ما. ما خود مردمیم دیگه هه هه هه هه.
- بله. واقعا اینقدر مردمی بودن ذوق هم داره.
- اینو به خودتون بگین که از مردم جدا افتادین. هه هه هه.
- من که کاره ای نیستم جدا بیفتم. من یه خبرنگار معمولی ام. از صبح تا شب با مردمم اصلامن خودم مردمم.
- شما مردمین؟ شما با مردمین؟ شما خبرنگار معمولی هستی؟ شما از مردم جدا نیفتادین؟ شما توی این مردم هستین؟
- نه. من همین امروز صبح از نیوجرسی اومدم و یه فریب خورده رها شده بیش نیستم و هیچ اهمیتی هم ندارم. فعلاهمینکه خدمتتون رسیدم خیلی خوشحالم و دوست دارم باهاتون مصاحبه کنم.
- شما خوشحالید که دارید با من مصاحبه می کنید؟
- نمی شه بی خیال من بشید و به جای سوال از من اجازه بدین که من ازتون سوال کنم؟
- چرا از حرف منطقی و گفت وگو فرار می کنین؟ من میام، آقای اوباما هم بیاد، تلویزیون های دنیا هم پخش مستقیم بذارن ما راه حل هامون رو برای اداره جهان بدیم ببینیم کی بر حقه؟
- گور بابای اوباما. فعلابهتر نیست درباره اوضاع خودمون بحث کنیم؟
- اوضاع خودمون؟ شما چرا فرا فکنی می کنین؟ ما که طرح داریم.
- بله بله. در جریانم. احتمالادوباره برا همین می خوایید برگردین.
- مگه ما رفته بودیم که بخواهیم برگردیم، هه ههه هه. ما که همین جاییم. جایی نرفته بودیم. هه هه هه.
- منظورم بازگشتن به قدرته.
- خدمت رسانی به مردم قدرته؟ خادم مردم بودن قدرته؟ اصلااین نگاه غلطه. قدرت برای شماها شیرینه. برای شماهاست که قدرت جذابه. میز جذابه. پول و امکانات جذابه.
- آقا اشتباه نگرفتین؟ من خبرنگاری بیش نیستم ها.
- هه هه هه. شما ها زبان گویای اونایی نیستین که برای قدرت تلاش می کنن؟
- من غلط بکنم؟ نکنه اشتباه گرفتین من رو با کس دیگه؟
- من اشتباه گرفتم؟ من شما رو می شناسم. شماها همونایی نیستین که با سفرهای استانی دشمن بودین؟ همونهایی نیستین که با یارانه مخالف بودین؟ همونهایی نیستین که با بنگاه های زودبازده دشمنی کردین؟ همونهایی نیستین که با بردن پول نفت به سر سفره مردم مخالفت می کردین؟
- البته من منتقد شما بودم و هستم اما هیچ وقت چیزی ننوشتم. از کجا فهمیدین؟
- هه هه هه. سر بچه تهرون رو که نمی تونی کلاه بذاری. هه هه هه.
- من عاشق همین روحیه شمام. خیلی خوبه که هیچ وقت عقب نشینی نمی کنین.
- عقب نشینی مال آدمای بی منطقه. مال اوناییه که حرفی برا گفتن ندارن. مال اونایی که زورگو هستن و حق مردم رو پامال می کنن. مال اوناییه که حاضر نیستن به رای مردم گردن بگذارن.
- منظورتون اصلاح طلبان و کارگزاران و اینان؟
- این حرف شماست. هه هه هه. این حرفا بچه بازیه. باید به داد مردم رسید. باید وضع اقتصادی مردم رو سامان داد. مردم باید سهمشون رو از نفت بگیرن. مردم باید یارانه شون رو دریافت کنن
- مگه یارانه چقدره. چه ارزشی داره؟
- اگه پس انداز بکنن، سه چهار سال بعد صد، صد و پنجاه میلیون گیرشون میاد. اگه خوب پس انداز کنن شاید دویست، سیصد میلیون هم بشه.
- خیلی هم خوب. پس می خوایید برگردید یه سامانی به اقتصاد بدین؟
- اقتصاد؟ هه هه هه. مملکت رو نباید نجات داد؟ هر چه رشته کردیم تو این دو سه سال پنبه کردن
- این هم نکته ایه. برنامه ای هم برا برگشتن دارین؟
- برنامه؟ خدا شماها رو به راه راست هدایت کنه. برنامه چیه دیگه؟ دنیا رو با برنامه جلو می برن؟ شما برنامه دارین؟ آقای اوباما برنامه داره؟ جهان رو با برنامه چپاول کردن؟ آقای هاشمی و ناطق برنامه دارن؟
- چه عرض کنم؟