زیر و بم شاد زیستن

یکی از محققان دانمارکی معتقد است چیزی که آنها را شاد نگه داشته شبکه اجتماعی و سیستم مراقبت و بهداشت خوب این کشور است. این دو عامل توانسته مردم دانمارک را به شادترین مردم دنیا تبدیل کند. شبکه اجتماعی مردم در این کشور چنان قوی و موثر است که بسختی می‌توان کسی را پیدا کرد که با وجود تنها زندگی کردن، احساس تنهایی کند.

نبود عوامل منفی

بنا بر تحقیقات، نبود عوامل منفی مانند گرسنگی، بیماری لاعلاج، تنهایی و جداماندن می‌تواند شادی بیاورد. نگرانی دائم درباره تهیه غذا و هزینه‌های درمان و داشتن شغل موضوعاتی است که بشدت جلوی شاد بودن را می‌گیرد. ترس و شادی دو احساس متضاد هستند، اما نبود ترس نمی‌تواند آنقدر کافی باشد که فرد احساس شادی کند. از طرفی برای شاد بودن باید در خود احساس ارزش و هدفمندی کنیم. دسترسی به تحصیل مناسب و تعاملات مناسب اجتماعی به ما احساس منحصربه‌فرد بودن می‌دهد و احساس می‌کنیم زندگی‌مان معنا دارد.

پذیرفتن شرایط آن گونه که هست

عوامل اجتماعی اغلب فراسوی کنترل ماست، اما وقتی در یک موقعیت اجتماعی قرار داریم و باز هم غمگین هستیم نشان از سرکوب شدن عواطف دردناک‌ ما دارد. وقتی ما فکر می‌کنیم ای‌کاش زندگی‌مان طوری دیگر پیش می‌رفت، نمی‌توانیم احساس شادی کنیم. بعضی مواقع ممکن است بتوانیم زندگی‌مان را تغییر دهیم، اما بیشتر مواقع مجبوریم به هر صورت که هست آن را بپذیریم و اگر توانستیم این کار را انجام دهیم، می‌توانیم احساس شادی کنیم.

اثر عشق و ازدواج

همه ما به طور غریزی می‌دانیم عاشق شدن علاوه بر شادی، با خود اضطراب هم می‌آورد. در واقع افراد با درک عشق، احساساتی مانند لذت و درد، خوشی و ناامیدی را با هم تجربه می‌کنند. عشق تقریبا مانند وسیله‌ نقلیه‌ای است که بین جهنم و بهشت در حرکت است، اما آن نوع عشقی که بر مبنای مهربانی باشد، می‌تواند ما را بیشتر شاد کند. مانند محبتی که به فرزندمان داریم یا برخی از دوستان یا حتی عشاقی که با مهربانی و محبت روزگار می‌گذرانند.