اگر آدم برفی‌ها آب نشوند

این کتاب ماجرای یک آدم‌برفی بسیار بزرگی است که روزی بچه‌های یک روستا آن را درست می‌کنند و کم‌کم آدم برفی کنترل روستا را در اختیار می‌گیرد و شروع می‌کند به دستور دادن به دیگر افراد. تا این که فصل بهار نزدیک می‌شود و خورشید خواستار از بین رفتن آدم برفی می‌شود، اما...

تصویرگری زیبای کتاب از الهه طاهریان است که بخش‌های نانوشته‌ای از متن را بیان می‌کند. داستان آدم برفی‌ها از جمله داستان‌هایی است که نه‌تنها برای کودکان، بلکه برای بزرگسالان نیز معانی خاص خود را دارد، زیرا این آدم برفی می‌تواند نماد ویژگی‌های زیادی در افراد یا محیط پیرامونشان باشد. شجاعی سال گذشته برای کتاب اگر آدم برفی‌ها آب نشوند، جایزه ادبی سیزدهمین جشنواره ادبی برلین را کسب کرد.

ازدواج فامیلی

نویسندگان: حامد حبیبی و مهدی فاتحی، انتشارات: چکه، شمارگان: 2000 نسخه، قیمت: 6000 تومان

شهریار پس از گذشت هزار و یک شب، باز هم شهرزاد را مجبور به قصه گفتن می‌‌کند. این بار آبنوس، سیف‌الملوک و حیف‌الملوک فرزندان شهرزاد و شهریار هم گوش به قصه‌های مادرشان سپرده‌اند.

در این کتاب، قصه‌های «ازدواج فامیلی»، «جنازه بی‌صاحب‌مانده»، «زمان و مکان» با تصویرگری متفاوت و روایتی طنزگونه و حتی زیرنویس‌های خنده‌دار بیان شده است. برای نمونه شهرزاد در داستان ازدواج فامیلی از وزیر پادشاهی می‌گوید که دو پسر داشت با نام‌های شمس و نور. در زیرنویس به طنز آمده است: لابد اگر وزیر صاحب پسر سومی می‌شد، او را لامپ فلورسنت نام می‌نهاد.در بخشی از همین داستان آمده است: «قصه که به اینجا رسید ملک شهریار بلند شد، رفت بالای سر شهرزاد و فریاد زد: «زن! چرا مزخرف می‌گویی؟ فکر کرده‌ای ما خرفت شده‌ایم و هر چرندی تو بگویی باور می‌کنیم؟» شهرزاد خونسرد نگاهی به پیژامه سلطنت که پای ملک شهریار بود انداخت و پرسید: «ای ملک جوانبخت! کجای قصه ما باورنکردنی بود؟» ملک شهریار مِن‌منی کرد، دماغش را خاراند، در اتاق راه رفت، سبیلش را جوید و بعد جواب داد: «همین... همین ماجرای سیبی که از وسط قاچ‌کرده باشی، باورکردنی نیست.» سیف‌الملوک که خیلی وقت بود دوغ و پشمکش تمام شده بود فریاد زد: «موافقم، سیب باورکردنی نیست، خوردنی است. ننه شهرزاد! من سیب می‌خوام.»