جنایت به خاطر 5 میلیون تومان

کارآگاهان بعد از این‌که عکس و مشخصات کامل علی را در اختیار گرفتند، به تحقیق از محل کار او پرداختند. این مرد مغازه مکانیکی داشت و روز حادثه نیز به قصد رفتن به آنجا از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود.

کارآگاهان در جریان تفحص‌ها مطلع شدند که علی از شاگرد خود به نام جواد مبلغ پنج میلیون تومان طلب داشت. افشای این موضوع فرضیه‌ای را مطرح کرد مبنی بر این‌که جواد برای نپرداختن بدهی دست به جنایت زده باشد. به همین خاطر شاگرد مغازه بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او همان‌طور که در مرحله اول گفته بود، بار دیگر از سرنوشت صاحبکارش ابراز بی‌خبری کرد و گفت: «روز حادثه علی برای انجام کاری از مغازه بیرون رفت و به من نگفت کجا می‌رود و چه کار دارد».

این جوان بعد از چند جلسه بازجویی بالاخره حقیقت را فاش کرد و در اعترافاتش گفت: «روز حادثه وقتی به مغازه رفتم، به علی گفتم پولی برای دادن به او ندارم، ولی اگر بخواهد حاضر هستم ماشینم را به جای بدهی‌ام در اختیار وی قرار بدهم. علی کمی فکر کرد و بالاخره گفت با پیشنهادم موافق است. وقتی مرحله اول نقشه‌ام با موفقیت اجرا شد، به صاحبکارم گفتم ماشینم در شهرستان حاجی‌آباد است و او اگر آن را می‌خواهد، باید به آنجا بیاید و تحویلش بگیرد. علی باز هم مخالفتی نکرد و گفت بعدازظهر از یکی از دوستانش خودرویی امانت می‌گیرد تا با هم راهی حاجی‌آباد شویم. وقتی سوار بر پژو 206 به راه افتادیم، در میان راه در جایی خلوت از او خواستم توقف کند تا موضوع مهمی را بگویم. وقتی هر دو از ماشین پیاده شدیم به علی گفتم نه خودرویی در کار است و نه پولش را پس می‌دهم. همین حرف من باعث شروع درگیری شد و در یک لحظه با تکه‌سنگی چند ضربه به او زدم، بعد از این‌که از مرگ صاحبکارم مطمئن شدم مقداری خار و خاشاک جمع کردم و روی جسد گذاشتم، بعد جنازه را به آتش کشیدم و فرار کردم.»

ماموران بعد از شنیدن اعترافات جواد به محلی که او نشانی آن را داده بود، رفتند و جنازه مقتول را یافتند و اعضای خانواده علی بعد از حضور در پزشکی قانونی و رویت جسد هویت او را تائید کردند.