خانه وحشت چگونه بنا شد؟

آری الیزابت 24 سال در زندان پدر، قربانی امیال ضدبشری و شنیع او می‌شود و سرانجام وقوع یک حادثه، پرده از راز این جنایت کثیف برمی‌دارد.

پرونده «جوزف فریتزل» 73 ساله، «الیزابت» دختر وی که هم‌اکنون 42 سال دارد و 6 فرزندی که نتیجه بیماری روانی پدر در آزار جنسی دختر هستند، سوالات زیادی را در ذهن مردم این کشور قلب اروپا و سایر جهانیان ایجاد کرده است.

بازتاب جنایت قرن‌

از اواسط آوریل سال جاری میلادی که این فاجعه برملا شده است، هر روز ابعاد تکاندهنده‌ای از این رویداد انتشار می‌یابد که افزایش تنفر و انزجار افکار عمومی در سراسر جهان را درپی دارد.

روزنامه‌ها و خبرگزاریها درواکنش به این رویداد، آ­ن را جنایت غرب می‌دانند، اما نکته قابل تامل این که با وجود بازتاب گسترده این خبر در رسانه‌های جهان، سازمان‌های حقوق بشری تاکنون دراین‌باره هیچ موضعی نگرفته‌اند.

پنهانکاری درباره هویت واقعی جنایتکار اتریشی‌

برخی خبرهای منتشره در محافل خبری، حکایت از آن دارد که جوزف فریتزل یک یهودی است.

منابع مطلع می‌گویند، بعد از این که یک خبرنگار دست به افشای هویت یهودی این جنایتکار 73 ساله زد، یهودیان اتریش با اعمال نفوذ در رسانه‌ها و اقدام به سانسور، بسرعت هویت وی را پنهان کردند. این منابع می‌گویند که تمام اخباری که درباره یهودی بودن این فرد منتشر شده است نیز از پایگاه‌های خبررسانی اینترنتی و ازجمله صفحه مربوط به این جانی در ویکی‌پدیا حذف شده است. اما در مجموع انتشار اخبار تکمیلی درباره این جنایت، جامعه اروپا بویژه اتریشی‌ها را در نگرانی عمیقی فرو برده است؛ نگرانی از فقدان امنیت و آرامش روانی در نزد شهروندان.

عوامل مختلف رویداد

در حال حاضر روان‌شناسان زبده و کارآمد با تمرکز روی این پرونده که از موارد بسیار نادر در جهان است، درصددند
به ریشه‌های روانی جنایت دست یابند. در کشور ما نیز این خبر مورد توجه و تجزیه و تحلیل بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی و روان‌شناسان قرار گرفته است.

دکتر آزاده زرگری از جمله افراد یاد شده است که در تحلیل این جنایت می‌گوید: آنچه در اتریش روی داده از حیث ظاهر، خاص و نادر است، اما از جنبه ماهیتی برای اولین بار نیست که رخ می‌دهد و اگر درست مطالعه شود، نظایر آن فراوان یافت می‌شود.

به گفته وی، پوچی، بی‌هویتی، بن‌بست‌های فکری، چالش‌های روحی و روانی، جزیره‌ای شدن آدم‌ها، بی‌انگیزگی، بی‌برنامگی، بی‌هدفی، تنفر شدید از محیط پیرامون، ناسازگاری با اطرافیان و عوامل بسیار دیگری وجود دارند که می‌توانند به تنهایی و یا در مجموع انگیزه ارتکاب جنایتی نظیر آنچه در اتریش اتفاق افتاد، باشند، اما این انگیزه‌ها نیز خود معلول کمبودهای دیگری در وجود بشر هستند.

دکتر زرگری می‌افزاید: خلا عاطفی و رنگ باختن رفتارهای انسانی در وجود آدمی که اغلب ناشی از نبود یا ضعف ایمان در اوست، سبب می‌شود که رفتارهای غیرطبیعی جایگزین طبیعی شوند.

گروهی از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان نیز در این موارد تاکید بسیاری بر شرایط اجتماعی دارند.

دکتر احمد مسعود که جزو گروه اخیر است، می‌گوید: شرایط اجتماعی سالم، افراد سالم بار می‌آورد و بالعکس.

وی دوری انسان‌ها از یکدیگر در جوامع ماشینی و جایگزین شدن ماشین به جای انسان در این جوامع را خطری انکارناپذیر برای آنها می‌شمارد.

دسته‌ای دیگر از کارشناسان مسائل اجتماعی، عوامل وقوع جرم و جنایت را، کسب ثروت، نمایش قدرت، زیاده‌خواهی، حسد، غرور، انتقام‌گیری، شهوت و نظایر اینها می‌شمارند.

وقتی از این دسته، علت بروز چنین رفتارهایی پرسیده می‌شود، فقدان باورهای دینی و کمرنگ شدن اعتقادات دینی و ظاهری و غیرواقعی شدن اعمال دینی را مطرح می‌کنند.

امروز وقوع جنایتی که در نوع خود در جهان بی‌نظیر است، این سوال را در اذهان اروپاییان به وجود آورده که چگونه می‌شود در اجتماعی که بستر این جنایت را فراهم آورده، بدون دغدغه به زندگی عادی پرداخت.

اروپایی‌ها حالا از حاکمان خود خواهند خواست که به جای لشکرکشی به دیگر نقاط جهان به بهانه تامین امنیت شهروندانشان، به حراست از داخل مرزهای خود بپردازند و ریشه‌های بروز جنایاتی نظیر آنچه در خانه وحشت روی داده را بخشکانند.