دزدی مادر و پسری از خانه‌ها

مأموران در ادامه تحقیقات و با بررسی دوربین مداربسته موفق به شناسایی سارق شده و متوجه شدند وی در کلانتری داوودآباد ورامین نیز سابقه سرقت دوچرخه و کفش داشته است. در ادامه تحقیقات کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداخته و موفق شدند شماره پلاک خودروی پرایدی را به دست آورند که زن جوان و پسرش برای اجرای نقشه سرقت کفش از آن استفاده کرده‌اند.
با به دست آمدن شماره پلاک خودروی پراید، کارآگاهان به سراغ راننده آن رفتند. مرد جوان که ابتدا منکر آشنایی با زن سارق بود در ادامه تحقیقات و باتوجه به مدارک موجود در پرونده گفت: مدتی قبل، زن جوانی به نام فتانه را به عنوان مسافر سوار خودرویم کردم. او به من پیشنهاد کار داد و از آنجا که پیشنهادش خوب بود آن را پذیرفتم. فتانه برای سرقت کفش از خانه‌ها نیاز به یک خودرو داشت. من، او و پسرش را تا مقابل خانه‌هایی که قصد داشت از آنها سرقت کند می‌بردم و بعد از سرقت، آنها سوار بر خودرویم می‌شدند و برای این کار صد هزار تومان می‌گرفتم.
در ادامه بررسی‌ها با اطلاعاتی که راننده پراید در اختیار تیم تحقیق قرار داد، کارآگاهان موفق شدند زن جوان را دستگیر کنند. سرهنگ حیدر مسن‌آبادی، رئیس کلانتری 173 امین‌آباد گفت: در ادامه تحقیقات خریدار دوچرخه‌های سرقتی نیز شناسایی شد و ماموران در مخفیگاهش
30 دوچرخه سرقتی کشف کردند.
زن جوان که به غیر از سرقت دوچرخه، سرقت کفش از ساختمان‌ها را نیز مرتکب شده بود در گفت‌وگو با تپش به تشریح نحوه سرقت‌هایش پرداخت که در ادامه می‌خوانید.
پسرت در این ماجرا چه نقشی داشت؟
پس از شناسایی خانه‌هایی که مناسب سرقت بودند، همراه پسرم زنگ خانه‌ها را زده و به این بهانه که همسایه‌تان هستم و کلید با خودم ندارم، از آنها می‌خواستم در را برایم باز کنند. آنها که می‌دیدند بچه‌ای با من است، اعتماد کرده و در را باز می‌کردند. وجود یک بچه باعث می‌شد آنها به من شک نکنند.
وسایل سرقتی را چطور می‌بردی؟
در زندان با زن جوانی دوست شدم که برادرش وانت نیسان داشت. زمانی که تصمیم به سرقت دوچرخه می‌گرفتم، با برادر دوستم تماس می‌گرفتم و از او می‌خواستم به محل مورد نظر بیاید تا دوچرخه را حمل کند. وقتی سرقت در حد کفش بود، با راننده پرایدی تماس می‌گرفتم که به‌تازگی با او آشنا شده بودم.
وسایل سرقتی را چقدر می‌فروختی؟
معمولا کفش‌های مارک و خوب را سرقت می‌کردم که قیمت خریدشان هم بد نبود، اما دوچرخه‌ها را 200 هزار تومان می‌فروختم.
تا به حال به زندان رفته‌ای؟
بله شش بار. 12 سال از 38 سال عمرم را در زندان سپری کرده‌ام.
اعتیاد داری؟
شیشه زندگی‌ام را نابود کرد و باعث شد حتی بچه‌ام را هم در کار خلاف بیاورم.

مجید غمخوار
تپش