دستگیری قاتل برادر در عمق 20 متری

به گزارش جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از ساعت 11 صبح 22 خرداد امسال و به دنبال گزارش قتل پسر 25 ساله‌ای در پارک پامچال مشیریه در دستور کار پلیس قرار گرفت. با حضور تیم جنایی در محل قتل مشخص شد مقتول از اتباع افغان است که توسط برادرش به نام خدایار 22 ساله به قتل رسیده است.

کارآگاهان با شناسایی محل کار متهم در یک پروژه ساختمانی در مشیریه راهی آنجا شدند، اما خدایار همزمان با قتل از محل گریخته بود. تحقیقات در این باره ادامه داشت تا این‌که مخفیگاه متهم در یک ساختمان نیمه‌کاره در سعادت‌آباد شناسایی شد. 15 مرداد ماموران راهی این محل شده و خدایار را در عمق 20 متری زمین و در حال کار دستگیر کردند.

خدایار پس از دستگیری و انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی به درگیری منجر به قتل اعتراف کرد و در اظهاراتش گفت: چند ماه پیش یکی از دوستانم قصد رفتن به افغانستان را داشت و به همین علت مبلغی را امانت نزد من گذاشت. از ترس سرقت پول، موضوع را با برادرم در میان گذاشته و پول را به او دادم تا او در خانه‌اش نگهداری کند. پس از آن‌که صاحب پول به تهران آمد، برای گرفتن پول نزد برادرم رفتم اما در کمال تعجب وی با طرح برخی موضوعات عنوان کرد که پول را بابت بدهی من برداشته است. چند بار به خانه برادرم در مشیریه رفتم تا شاید او را راضی کنم پول را پس دهد، اما او هر بار همان صحبت اولیه خودش را تکرار می‌کرد تا این‌که روز حادثه تلفنی از او خواستم به پارک نزدیک خانه‌اش بیاید تا صحبت کنیم. این بار هم قبول نکرد پول را بدهد و همین موضوع باعث درگیری ما شد. در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضربه‌ای به سینه برادرم زدم. برادرم روی زمین افتاد و غرق در خون شد. در حالی که بسیار ترسیده بودم بی‌هدف از محل دور شدم و فرار کردم.

سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: متهم با قرار بازداشت از سوی سجاد منافی‌آذر، بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران و برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد.

بدهی‌اش را نمی‌داد

مرد 22 ساله افغان دیروز در جریان تحقیقات قضایی در شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران به قتل اعتراف کرد و انگیزه‌اش را اختلاف مالی 90 میلیون تومان اعلام کرد.

چرا به ایران آمدی؟

خانواده‌ام در افغانستان کشاورز هستند. چهارسال پیش برای کار به ایران آمدم. در ساختمان‌های نیمه‌کاره کار می‌‌کردم.

دلیل اختلاف با برادرت چه بود؟

من مجرد بودم و هزینه زندگی والدینم را هم تامین می‌کردم. در این چهار سال برادرم به عناوین مختلف از من پول قرض می‌گرفت تا کارهای کشاورزی‌اش را سروسامانی دهد. اما بدهی‌هایش را پس ندادو مبلغ آن بیشتر می‌شد .

بعد چه شد؟

بارها دوستانم واسطه این اختلاف شدند که کاری از پیش نرفت. اودراین سال‌ها 80 میلیون تومان به من بدهکار شد. آخرین بار ده میلیون تومان امانت دوستم را به او دادم تا مراقبش باشد که آن را بازنگرداند.

از روز جنایت بگو؟

آن روز در پارکی در مشیریه قرار گذاشتیم. خواستم بدهی‌اش را بدهد. دعوایمان شد. چاقویی همراهش بود با آن می‌خواست مرا بکشد که من چاقو را از دستش گرفتم که ناخواسته او را زدم. گمان کردم زخمی شده و از ترس فرار کردم. در میانه راه چاقو را در جوی آب انداختم.

بعد از فرار کجا رفتی؟

پیش دوستانم رفتم. دور روز بعداز طریق دوستم متوجه شدم برادرم فوت شده است. در این مدت با نام جعلی به چند ساختمان نیمه‌کاره رفته و آنجا کار می‌کردم. مدام کابوس می‌دیدم و صحنه جنایت مقابل چشمانم بود تا این‌که دستگیر شدم.