عجیب است که مردم دوستم داشتند!

آقای سعید سلطانی (کارگردان این مجموعه) چطور به شما رسیدند و برای بازی در نقش شخصیت منفی اصلی این سریال انتخابتان کردند؟

در واقع من توسط آقای سلطانی انتخاب نشدم. این آقای عفیفه (تهیه‌کننده کار) بود که بازی‌ام را پیش از آن در مجموعه «دنیای شیرین دریا» دیده بود و بر همان اساس به دفترشان دعوت شدم تا درباره بازی در این مجموعه صحبت کنیم. آنها فیلمنامه را به من دادند تا بخوانم. البته هنوز هیچ چیز قطعی نبود و گفتند مرا برای بازی در سه تا از نقش‌ها مناسب می‌دانند. من هم فیلمنامه را خواندم، تست گریم شدم و بازی‌ام در نقش فرخ شروع شد. آن‌روزها همه جوان بودیم، تجربیات جدی اولمان بود و کاری که ما را به مردم معرفی کرد، همین پس از باران شد.

آن دو نقش دیگری که جزو گزینه‌هایشان بود کدام نقش‌ها بود؟

یکی نقش عمو غلام که امیر آتشانی بازی‌اش کرد و دیگری نقش آن پسرک کر و لال که جزو خدمه خانه ارباب بود و اسمش در خاطرم نیست.

و از میان این سه گزینه خودتان نقش فرخ را انتخاب کردید؟

من آن زمان خیلی در مقام انتخاب نبودم. جوان و دانشجو بودم و همان‌طور که گفتم، جزو تجربیات اولم بود. نقش خوبی هم بود و بدرستی نوشته شده بود.

از بازی در نقش این شخصیت هراسی نداشتید؟ به هر حال گرچه مخاطب در لحظاتی او را درک می‌کرد و به او حق می‌داد، اما هنوز منفی‌ترین شخصیت ماجرا بود و باعث شد مخاطبان تا مدت‌ها شما را به عنوان بازیگر نقش منفی بشناسند.

طالعم این بود که با نقش فرخ شناخته شوم و تا مدت‌ها پیشنهادهایی هم که به من می‌شد، برای بازی در نقش‌های منفی بود. اما الان که با گذشت زمان خودم دوباره به بازی‌ام در این مجموعه نگاه می‌کنم، می‌بینم که چقدر اغراق کرده‌ام و بازی‌ام خام است. حتی دخترم وقتی کار را می‌بیند به‌من می‌گوید که چقدر بد بازی کرده‌ای! به‌نظرم این یکی از بدترین بازی‌هایم بود و متاسفم که برای مخاطبان فقط با بازی در پس از باران شناخته می‌شوم. عجیب است که مردم این قدر دوستم داشتند. من در عالم تئاتر بازی، کارگردانی و نویسندگی کرده‌ام. فعالیت‌هایم گسترده بوده و سخت است که مرا فقط با نقش فرخ بشناسند؛ چرا که این نقش تمام کارنامه کاری‌ام را زیر سوال می‌برد.

پس از بازی در این مجموعه راضی نیستید؟

چرا، کار در آن دوران خوب بود و به هر حال باعث شد در یادها بمانم. با وجود این قبول دارم که جوان و آماتور بودم.

نکته جالب توجه این بود که بسیاری از مخاطبان می‌توانستند شخصیت فرخ را درک کنند و حتی در مواردی به او حق بدهند که چنین رفتاری داشته باشد! اتفاقی که عموما در شخصیت‌های منفی دیگر نمی‌بینیم. برای باورپذیر شدن او چقدر تلاش کردید؟

من در آن موقع چه به لحاظ دانش و چه تجربه هنوز خیلی جوان بودم؛ اما تمام تلاشم را کردم که با این شخصیت از بیرون مواجه نشوم و کاری نکنم گل‌درشت شود. سعی کردم یک آدم را بازی کنم. همه ما آدم هستیم و در موقعیت‌های مختلف است که دست به رفتار خوب و بد می‌زنیم. هرکسی هویت، خواسته‌ها و آرزوهایی دارد و حق خودش را مطالبه می‌کند. نمی‌خواستم فرخ صرفا قسی‌القلب باشد. او محبت پدرانه ارباب را طلب می‌کرد و سهمش را از هستی می‌خواست. من او را این‌طور درک کردم و مخاطبان هم فهمیدند و دلشان برای فرخ می‌سوخت.

گرچه مردم شما را با بازی در نقش فرخ می‌شناختند، اما صحنه‌های مربوط به پیری و میانسالی این شخصیت به بازیگری دیگر سپرده شد و جهانگیر الماسی این نقش را بازی کرد. چرا خودتان را برای پیر‌شدن این شخصیت گـــریم نکردند؟

چون برای بازی در نقش میانسالی عمو غلام، عسگر قدس را انتخاب کرده بودند، اگر من را پیر می‌کردند کار به نوعی گل‌درشت می‌شد. تصمیم گرفتند بازیگر دیگری انتخاب کنند و من گزینه‌هایی چون فرخ نعمتی، پرویز پورحسینی، مرحوم شکیبایی و جهانگیر الماسی را پیشنهاد کردم که نهایتا او انتخاب شد. این تصمیم گروه بود. زمان حال و گذشته دو پاره شده بود و اختلاف زیادی میان این دو قسمت وجود داشت. مردم هم بیشتر دلشان می‌خواست دوران گذشته را ببینند. من فقط پنج ماه اول کار رفتم، صحنه‌های مربوط به گذشته را ضبط کردیم و این دو بخش در فضا و اتمسفر جداگانه‌ای از هم به تصویر کشیده شد به هر حال تولید و پخش پس از باران، اتفاقی تازه‌ در تلویزیون بود و ما در سال‌های بعد از انقلاب هنوز سریال باشکوه و تاریخی با این کیفیت ندیده بودیم. بار دراماتیک قصه، فضای سرسبز شمال، لوکیشن‌های زیبا و بدیع و قصه جدید هم به کمک آمد و کار دیده شد.

با توجه به این‌که آن موقع هنوز تازه‌کار بودید، ارتباطتان با بازیگران دیگر مجموعه چگونه بود؟

ارتباطمان دوستانه بود و باعث شد خاطرات خوبی از هم داشته باشیم. وجود یک تهیه‌کننده فهیم و کارگردان آرام هم از دیگر نقاط قوت پشت صحنه پس از باران بود و بعد از سال‌ها گرچه با بازیگران این کار رفت‌وآمد چندانی نداریم، اما هنوز هر جا همدیگر را می‌بینیم به یاد آن خاطرات می‌افتیم و گپی می‌زنیم.

چه خاطره‌ای از این مجموعه در یادتان مانده؟

تکان‌دهنده‌ترین اتفاق برای من زمانی بود که تیزرهای تبلیغ این سریال برای نخستین بار پخش شد و صدای مرحوم فریدون پوررضا را در آن شنیدم. آن موقع بود که تازه فهمیدم با اثری عظیم روبه‌رو خواهیم شد و واقعا هم این اتفاق افتاد و پس از باران اصطلاحا جزو آن دسته از مجموعه‌هایی شد که پخشش خیابان‌ها را خلوت می‌کرد.

صبا داریان

جام‌جم