خودکشی بعد از قتل‌عام خانوادگی

این متهم در بازجویی پلیس اعتراف کرده بود که با همسرش اختلاف داشته و با بالا گرفتن این درگیری و سوءظن‌هایی که به او پیدا کرده، ابتدا همسرش را به قتل رسانده بود.

دو دخترش قصد داشتند تا مانع قتل مادرشان شوند که وی هر دویشان را با همان چاقو کشته و می‌خواسته دختر بزرگ‌ترش را هم به قتل برساند، اما او برای تدارک مراسم عروسی به خانه شوهرش رفته بود. متهم در بخشی از اعتراف‌هایش گفته بود می‌خواسته بعد از این قتل‌عام خانوادگی خودکشی کند که پلیس او را دستگیر کرده و موفق نشده به زندگی‌اش پایان دهد، اما سرانجام در روز بازسازی صحنه قتل خودکشی کرد.

سرقت مرگبار

بعدازظهر دومین روز هفته بود که سرقتی مرگبار از یک طلافروشی در یکی از محله‌های شهر یزد رخ داد. در این حادثه مرد جوانی به نام محمدعلی که همراه پدرش طلافروشی را اداره می‌کردند، بعدازظهر مغازه ر ا تعطیل کرد تا برای خوردن ناهار نزد خانواده‌اش برود. او هدف دزدان نقابدار قرار گرفت و در جریان درگیری با آنها به قتل رسید. سارقان او را خفه کرده و جسدش را در طبقه سوم پارکینگی حوالی مغازه انداخته و روی جسد کیسه‌های سیمان گذاشته بودند. متهمان با سرقت کلیدهای مغازه از جیب مقتول وارد طلافروشی شدند. ابتدا می‌خواستند طلاهای داخل گاوصندوق را سرقت کنند که موفق نشدند. بنابراین 7 دقیقه‌ای طلاهای ویترین مغازه را سرقت کردند بعد از این سرقت مرگبار، پلیس جست‌وجو را برای دستگیری سارقان آغاز کرده است.

تنها مظنون قتل مادر

سومین روز هفته، مرد 30 ساله بعد از یک سال به عنوان تنها مظنون پرونده در قتل مادرش بازداشت شد. ماجرا این‌گونه رقم خورده بود که مادر سالخورده این جوان مهر سال گذشته در خانه‌اش در محله خواجه نظام با ضربه‌های چاقو از پای درآمد. تحقیقات نشان می‌داد، پیرزن دو بار ازدواج کرده و از هر کدام از شوهرانش پسری داشته است. یکی از آنها در خارج از کشور زندگی می‌کرده و دیگری در ایران بوده که پس از قتل مادر دیگر سراغی از او نگرفته بود. همین سرنخ کافی بود تا پسر مقتول که در تهران زندگی می‌کرد، به عنوان تنها مظنون در این پرونده تحت‌تعقیب پلیس قرار بگیرد. او بعد از دستگیری مدعی شد نمی‌دانسته مادرش به قتل رسیده است. چون او اعتیادش را ترک نمی‌کرده، از یک سال پیش دیگر به ملاقات مادرش نرفته و بتازگی متوجه مرگ او شده است. تحقیقات از او برای رازگشایی از مرگ مادرش ادامه دارد.

پاک کردن دروغ با اسید

در چهارمین روز هفته ماموران کلانتری گیشا در جریان اسیدپاشی مردی جوان روی دختری 24 ساله قرار گرفتند. ماموران با حضور در خانه‌ای که اسیدپاشی در آنجا رخ داده بود، مشاهده کردند که دختر جوان از سوی پسری که با او دوست بوده مورد اسیدپاشی قرار گرفته است. دختر مصدوم به بیمارستان مطهری تهران منتقل شد. او در بازجویی‌ها مدعی شد که پسر مورد علاقه‌اش او را در این سال‌ها فریب داده و با دختری جوان دوست شده که روز حادثه با هم درگیر شده‌اند و پسر جوان روی او جوهرنمک ریخته و متواری شده است. با وقوع این حادثه جوان اسیدپاش تحت‌تعقیب پلیس قرار گرفت و روز بعد دستگیر شد. او اعتراف کرده بود که وی و دختر مورد علاقه‌اش شیشه مصرف می‌کردند. روز حادثه وقتی متوجه شده دختر جوان پولدار نیست و گفته‌هایش دروغ بوده با هم درگیر شده‌اند و او با جوهرنمک صورت دختر جوان را سوزانده است.

سقوط بالگرد

پنجمین روز هفته، امدادگران اورژانس مازندران در جریان حادثه تصادف رانندگی در جاده هراز قرار گرفتند و برای امدادرسانی به آنجا اعزام شدند. اما آنها گمان نمی‌کردند زمانی که به این ماموریت اعزام می‌شوند، بالگردشان به‌دلیل گردوغبار و وزش باد شدید با تیر چراغ برق برخورد کرده و دچار حادثه شوند. در جریان این سقوط یکی از امدادگران به شهادت رسید و امدادگر دیگر مصدوم شد.

اعدام قاتل ستایش

ششمین روز هفته مردی که دختر خردسالی به نام ستایش را در نی‌ریز استان فارس قربانی نیت پلید خود کرده و به قتل رسانده بود در مقابل دیدگان مردم و خانواده ستایش به دار مجازات آویخته شد. ستایش 6 ساله واپسین روزهای فروردین امسال بعد از آن‌که از مهدکودک خارج شد تا به خانه‌شان در یکی از محله‌های نی‌ریز برود، ناپدید شد. روز بعد ماموران مردی میانسال که همسایه این خانواده بود و گوشواره‌های ستایش را به طلافروشی فروخته بود، شناسایی و دستگیر کردند. او در بازجویی‌ها گفت: روز حادثه ستایش را مقابل مهدکودک دیده و با خود به خانه آوردم. بعد با سرقت گوشواره‌هایش، او را مورد آزار و اذیت قرار دادم. برای این‌که ماجرا لو نرود کودک را با انتقال به بیابان‌های اطراف خفه کرده و با کندن گودالی او را دفن کردم. با اعدام این مرد به پرونده زندگی او مهر باطل خورد.

اعتراف 2 برادر به قتل طلافروشان

هفتمین روز هفته دو برادر که در سرقت مرگبار طلافروشی در شهر یزد تحت‌تعقیب پلیس بودند، دستگیر و به این دستبرد خونین اعتراف کردند. این در حالی بود که آنها علاوه بر این سرقت مرگبار راز قتل طلافروش دیگری را در شهر ملایر فاش کردند. متهمان گفتندکه این طلافروش را در ملایر به قتل رسانده‌‌اند. کلیدهای مغازه‌اش را دزدیده و با رفتن به آنجا در حالی که کلاه به سر داشتند، طلاهای مغازه وی را هم به سرقت برده‌اند.متهمان در پوشش مامور پلیس طعمه‌های خود را ربوده و خفه می‌کردند.