والدین باید توجه داشته باشند که اولین و مهمترین قدم برای تضمین موفقیت فرزندشان، آموزش مهارتهای زندگی به او است.
اهمیت آموزش مهارتهای زندگی به کودکان
در دوره کودکی، تعارضها و کشمکشها جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و مواجهه با دشواریهای ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکشهای درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی، انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش مییابد به طوری که نوجوان میپذیرد به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرد.
نوجوانان و جوانانی که شیوههای صحیح رفتار هیجانی و مهارتهای لازم را برای تطبیق دادن خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیتهای روانشناختی آنها ارتقا نیافته باشد با آسیبهای جدی و متعددی روبه رو خواهند شد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان میشود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضد اجتماعی در آنها شکل گیرد و از خود واکنشهای منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنشهای منفی را نداشته باشند، این امر باعث ایجاد آسیبهای روانشناختی در شخص و کژرویها و ناهنجاریهایی در اجتماع خواهد شد. به طور مثال، نوجوانی که نمیتواند مشکلات خود را حل کند یا به هر دلیلی به سمت اعتیاد کشیده میشود، نمونه بارز فردی است که در کودکی و در زمان مناسب با مهارتهای زندگی آشنا نشده است.
سن مناسب برای آموزش مهارتهای زندگی
در آموزش مهارتهای زندگی به کودک، هدف اصلی حذف رفتارهای مخرب و جایگزین کردن رفتارها و واکنشهای سازنده است. آموزش این مهارتها باید توسط والدین و از دوران پیش دبستانی یعنی ۵ سالگی شروع شود و به نوعی در مدرسه، سربازی، دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام گیرد اما متاسفانه به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارتها از کودکی در کودکان نهادینه نمیشود و امکان یادگیری آسان آنها در کودکی از بین میرود.
در آموزش و پرورش هم متاسفانه بیشترین تمرکز بر قسمت آموزش و کسب مهارتهای ابزاری و شناختی یا همان سواد است تا ابعاد دیگر پرورش روانی و اجتماعی مثل آموزش مهارتهای زندگی که حقیقتا مهم و در آینده کودکان تاثیرگذار است.
به بیان دیگر، مهارتهای زندگی شبیه جعبه ابزار با ابزارهای مختلف مثل انبردست، آچار و... هستند. حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهز بودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجهه با پیچهای زندگی توان انتخاب زیادی نخواهد داشت و فقط به صورت غریزی و ابتدایی برای حل مشکلات تلاش خواهد کرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بیدادکردن، عصبانی شدن، قهر کردن، کتک زدن و...
مهارتهایی که باید به کودکان آموزش داده شود
در صورتی که والدین با ۱۰ مهارت اصلی برای داشتن زندگی خوب، آشنا باشند میتوانند در تربیت فرزندانشان، این مهارتها را به آنها آموزش دهند. مهارتهایی که هرکدامشان از دیگری مهمتر است و نباید از آموزش هیچ کدامشان غفلت کرد. با این حال، مهارتهایی که باید آموزش آنها از کودکی به بچهها شروع شود، عبارت است از:
۱ - مهارت تصمیمگیری:
در این مهارت افراد میآموزند که بهترین نحوه تصمیم گیری و مراحل آن چیست و متوجه میشوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.
۲ - مهارت حل مسئله:
این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبه رو است، شناسایی و بررسی راه حلهای موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرآیند حل مسئله به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنوی از راههای غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.
۳ - مهارت تفکر خلاق:
تولید اندیشه و به گونهای دیگر دیدن اتفاقات اطراف است. فردی که با این مهارت آشنایی دارد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حلهای نو و بدیع است که کمتر فردی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد میآموزند با شیوههای متفاوت بیندیشند و از تجربههای متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حلهایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.
۴ - مهارت تفکر نقاد:
این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل، مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.
۵ - توانایی برقرار کردن ارتباط موثر:
این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.
۶ - مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی:
مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.
۷ - مهارت خودآگاهی:
خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواستهها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد میآموزد که چه شرایط یا موقعیتهایی برای او عذاب آور است.
۸ - مهارت همدلی:
در این مهارت فرد میآموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوتهای فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.
۹ - مهارتهای مقابله با هیجانها:
شناخت هیجانهایی از قبیل شادی، ترس، حسادت، غم و تاثیر آنها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آنها و واکنش مناسب در برابر آنها.
۱۰ - مهارت مقابله با استرس:
در این مهارت فرد میآموزد چگونه با فشارها و تنشهای ناشی از زندگی و همچنین استرسهای دیگر مقابله یا آنها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانیاش نشود. (دکتر هادی صدری، کارشناس و مشاور خانواده/ خراسان)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد