فردا دیر است!

در حال حاضر شمال ایران به یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین کانون‌های گردشگری ایران تبدیل شده است. مردمان خسته و مانده از حوادث روزگار، در ایام فراغت راهی این دیار می‌شوند و دوباره جانی پرطروات می‌یابند. در جنگلش قدم می‌زنند و بر ساحل آن، زیباترین ترانه زندگی را می‌خوانند.

اما در این میان برخی، البته تنها گروهی محدود، ناآگاهانه و شاید از سر کنجکاوی، نفس پاک جنگل را با آتش‌افروزی خود دودآلود می‌کنند، بر دامنش زباله‌ می‌ریزند و آنگاه که به لب ساحل برسند چندان مهمان خوبی برایش نخواهند بود. ساحل‌های آلوده را که مشاهده کرده‌اید! بماند...

گرچه نهادها یا افراد محلی، گردشگران را برای بازدید از اماکن تفریحی راهنمایی می‌کنند، اما در این راهنمایی‌ها، چندان نشانی از دادن هشدار یا شیوه حفاظت از طبیعت مشهود نیست. به نظر می‌رسد این مساله بسیار بااهمیت‌تر از راهنمایی کردن مسافران باشد؛ مقوله‌ای که باید به صورت برنامه‌ریزی شده و با رعایت تمام جوانب به آن پرداخت. اصلی که باید غایت و نهایت آن به نهادینه شدن فرهنگ تعامل و همزیستی با طبیعت منجر شود.

متاسفانه هر ساله بویژه در فصل تابستان، اخبار ناگواری از آتش‌سوزی جنگل‌های ایران در ابعاد کوچک و بزرگ منتشر می‌شود که بیشترین علل آن نیز خطای انسانی ذکر شده است. گاه دامنه این آتش‌سوزی‌ها چنان وسیع و گسترده است که هفته‌ها زمان برای مهار آن نیاز است. شکی در این نیست که علاج واقعه را پیش از وقوع باید کرد و یکی از مهم‌ترین راه‌های آن، آموزش و فرهنگ‌سازی توسط نهادهای ذی‌ربط است. این آموزش نه‌تنها برای مسافران لازم است، بلکه برای افراد بومی و محلی نیز ضروری خواهد بود. حتی می‌توان آنها را با مهارت‌های اطفاء حریق در موارد اضطراری آشنا کرد.

تابستان در راه است و بسیاری، به فکر تدارک سفر به شمال هستند، لطفا تا هنوز اندک زمانی باقی است برنامه‌ای برای حفظ و نگهداری از جنگل‌ها و پاک نگه داشتن ساحل زیبای خزر اندیشیده شود، فردا، دیگر دیر است!