شغلی برای مجردها!

یوسف احمدی‌زاده از همین دسته است. 25 سال سن دارد و 7 سالی می‌شود که در سوپرمارکت مشغول به کار است. سوپرمارکتی که علاوه بر همه کارکردهایش سرویس رایگان تحویل خریدها هم از مزایایش تعریف می‌شود.

البته تحویل خریدها همه کارش در سوپرمارکت نیست:«از 5/7 صبح کار ما با تحویل محصولات لبنیاتی شروع می‌شود، این کار معمولا تا ساعت 9 طول می‌کشد که همان زمان هم صبحانه می‌خوریم.»

بعد از صبحانه کارشان با تحویل سایر محصولات ادامه پیدا می‌کند. انتقال بسته‌ها، محصولات و لوازم به انباری، چیدن محصولات در قفسه‌های سوپرمارکت، جابجا کردن آنها و کارهایی از این دست چند ساعتی وقتشان را می‌گیرد.

اتفاقا سخت‌ترین بخش کار هم همینجاست. یوسف می‌گوید:«جابجا کردن وسایل از انبار به مغازه کار سختی است، مثلا کارتن شوینده‌ها حدود 40 تا 50 کیلوگرم است که حمل و نقلشان کار سختی است.»

او در سوپرمارکت بزرگ و شلوغی مشغول به کار است به همین خاطر اغلب مواقع باید حواسش به خالی شدن قفسه‌ها باشد و رفت و آمدش به انبار زیاد است.

این وسط در کنار همه کارهای مربوط به سوپرمارکت، گرفتن سفارش‌های تلفنی مشتریان و تحویل‌شان به در منازل هم از کارهای اصلی یوسف و همکارانش در سوپرمارکت است.

ماجرا این است که هر مشتری می‌تواند یک کد داشته باشد و وقت تماس با سوپرمارکت همین که کدش را بگوید، آدرس و مشخصاتش که از قبل ثبت شده مشخص می‌شود. فهرست خرید هایش را می‌گوید و بعد نوبت یوسف و همکارانش است که خرید‌ها را به آدرس مورد نظر ببرند.

«به‌طور متوسط روزی 20 سرویس به منازل می‌برم، همه تلاشم این است که سفارش‌ها را دقیق بگیرم و همان طور تحویل دهم اما خب گاهی هم اشتباهاتی انجام می‌شود، مثلا مشتری گفته است دستکش آشپزخانه سایز متوسط اما اشتباهی سایز بزرگ را برده ایم که در این مواقع مجبوریم جنس را برگردانیم و سفارش درست را تحویل دهیم.»

بعضی از سرویس‌ها نزدیک است و بعضی دور.نزدیک‌ها پیاده انجام می‌شود و دور‌ها با موتورسیکلت اما در هر صورت زود رساندن خرید‌ها دست مشتری شرط اول است.

هرچند که بیشتر سفارش‌های خرید یک سوپرمارکت مشترک است و حول محور مواد غذایی و مایحتاج خانه‌ها می‌چرخد اما مشتریانش خیلی متفاوت هستند. یوسف ممکن است هر روز به در خانه همین مشتری‌ها برود اما یکی‌شان خوش برخورد است و با یوسف گرم می‌گیرد، یکی دیگر جدی است و یکی رفتارش برخورنده است اما او باید با همه خوب و مهربان باشد.

یوسف مشتریانی را دوست دارد که دوستانه برخورد می‌کنند و او را به این شکل نمی‌بینند که در خدمتشان است و باید فرمانبردارشان باشد.

مشتریان این شکلی سفارشات عجیب و غریب هم دارند، مثلا کنار سفارش خرید از او می‌خواهند که از سنگکی کنار سوپرمارکت چند تا نان هم بخرد! خرجش هم برایشان مثلا 500 تومان انعام است که چندان خوشایند به نظر نمی‌رسد، هر چند که یوسف با همه این توقعات هدفش رضایت مشتریان است و به هیچ سفارشی نه نمی‌گوید.

ساعت از 10 شب که می‌گذرد، سفارشات کمتر می‌شود و کم کم نظافت سوپرمارکت شروع می‌شود. یوسف شب‌ها را هم در سوپرمارکت می‌گذراند، محلی برای استراحت و خواب آنها در نظر گرفته شده است. «کار ما شبانه‌روزی است و در بیشتر سوپرمارکت‌ها برای شغل ما در طول هفته یک روز و یا یک نصفه روز را به عنوان تعطیلات در نظر می‌گیرند.»

یوسف وقت‌های آزادش را می‌رود پارک ملت وتنیس روی میز بازی می‌کند و مدعی است که حریف قدری هم ندارد چرا که در شبستر(شهر زادگاهش) نفر اول مسابقات تنیس روی میز است.

او یک سالی است که ازدواج کرده و همسرش فعلا در شهر خودشان است:«اگر همسرم به تهران بیاید دیگر نمی‌توانم شبانه‌روزی در سوپرمارکت بمانم، این شغل بیشتر به درد مجرد‌ها می‌خورد و برای متاهلان سخت است.»

یوسف از درآمد کارش راضی است، اگر بتواند زندگی مشترکش را شروع کند و شب‌ها را در سوپرمارکت نگذارند، راضی‌تر هم خواهد بود.

اما یکی از خوبی‌های شغلش سروکار داشتن با مردم است؛ مردمی که با هم متفاوت هستند و همین به کار او تنوع می‌دهد.رساندن خریدها به دست مشتریان خصوصا وقتی که راضی باشند و خوش اخلاق، حس خوبی می‌دهد. البته یوسف اعتراف می‌کند انعام گرفتن هم لذت خودش را دارد.

یوسف معتقد است شغل او برای جوانان مجرد کار خوبی محسوب می‌شود تا خوب کار کنند و بتوانند سرمایه خوبی به دست بیاورند اما شرط اول برای این کار پاک و امین بودن است.