باور کنید قاتل نیستم عاشق سینا بودم

 تحقیقات جنایی در این پرونده از صبح هشتم شهریور سال گذشته و با مرگ مشکوک پسر هشت ساله‌ای به نام سینا در یکی از بیمارستان‌های تهران آغاز شد.

بررسی‌های اولیه نشان می‌داد علاوه بر پسر هشت ساله، برادر شش ساله او نیز وضعیت جسمی بدی داشته که او را به بیمارستان لقمان انتقال داده‌اند اما بعد از چند روز بهبود یافت.

در ادامه تحقیقات مشخص شد حدود ۹ماه قبل پدر این دو کودک از همسرش جدا شده و بعد از مدتی نیز با زن جوانی به نام شیما ازدواج کرده است. بچه‌ها نیز با پدر و نامادری‌شان زندگی می‌کردند اما یک روز قبل از حادثه برای ملاقات مادرشان رفته و پیش او بوده‌اند. با توجه به این‌که پدر بچه‌ها، از همسر سابق و همسر جدیدش به خاطر مرگ پسرش شکایت داشت، بازپرس جنایی دستور تحقیق از هر دو زن را صادر کرد. با انجام آزمایشات، متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ را نارسایی تنفسی به دنبال مسمومیت با متادون و دیفن‌هیدرامین اعلام کردند.

با این گزارش پزشکی قانونی، شیما بازداشت و در تحقیقات منکر قتل شد و گفت: سال 97 از همسر اولم جدا شدم و یک سال بعد با پدر سینا ازدواج کردم اما با او هم اختلاف پیدا کردم. برای این‌که مردم نگویند او مدام از همسرانش جدا می‌شود، به فکر خودکشی افتادم و از یک عطاری شربت متادون خریدم و داخل نوشابه ریختم تا در فرصتی مناسب بخورم. نمی‌دانم سینا چه زمانی آن را خورد و مسموم شد. پس از تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و صبح دیروز متهم در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت.

ابتدای این جلسه مادر سینا با طرح شکایت، برای شیما درخواست قصاص کرد. سپس همسر او در جایگاه قرار گرفت و از حق قصاص گذشت و گفت: من با شیما زندگی کرده‌ام و می‌دانم زن مهربانی است و در مرگ پسرم عمدی نداشته است. نمی‌گویم به سینا متادون نداده اما عمدی در کار نبوده است.

قاضی بابایی، رئیس شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران سپس با تفهیم اتهام به شیما از او خواست از خود دفاع کند که زن جوان با رد اتهام قتل عمدی گفت: من و پدر سینا عاشقانه با هم ازدواج کردیم. وقتی وارد زندگی‌اش شدم، فهمیدم دو فرزندش به‌شدت آسیب‌دیده هستند و به وضعیت تغذیه آنها رسیدگی نشده است.

به همین دلیل برای بهبود وضعیت آنها خیلی تلاش کردم. حتی خودم هزینه بازی‌درمانی آنها را دادم. بچه‌ها وقتی رفتار مرا دیدند، به من مامان می‌گفتند و مرا دوست داشتند. هیچ دلیلی برای آسیب به بچه‌ها نداشتم.

رئیس دادگاه در ادامه، اعترافات متهم را در دادسرا خواند و گفت: شما با دستخط خودتان به خرید متادون برای خودکشی اعتراف کردید. آن را قبول ندارید؟

متهم به قتل در پاسخ قاضی گفت: تحت فشار بازجویی این داستان‌ها را نوشتم. با چند معتاد در یک بازداشتگاه بودم و آنها به من گفتند متادون تلخ است و باید با نوشابه مخلوط کرد تا بتوان آن را خورد. من تحت این القائات، اعترافاتی را نوشتم. یک روز سینا بعد ازاین‌که از خانه مادرش برگشت، گفت اگر به حرفش گوش ندهم قرص می‌خورد. پرسیدم این را چه کسی به تو گفته که مدعی شد مادرش این حرف‌ها را یادش داده است. باور کنید من سینا را نکشتم. پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

گروه حوادث روزنامه جام جم