روزمون مبارک!

خلاصه که از همین جا خودمان روزمان را به خودمان و همکارانمان در دیگر رسانه‌ها تبریک می‌گوییم. به‌خصوص به آن همکار عزیزی که نامش صابر محمدی است و ما را پیچانده و نیامده. هم جشن صمیمی امسال را از دست داده و هم ما را تنها گذاشته. امیدواریم شما هم آنقدر از ما و نوشته‌هایمان لذت برده باشید که بگویید روزتان مبارک. خب ... فرض را بر این می‌گذاریم که گفتید و ما هم بسیار خوشحال شدیم. ممنونیم از همراهی شما.
گفتیم روز خبرنگار است دیگر. کامران تفتی، شهره لرستانی و محمدحسین فرحبخش گزینه‌هایی بودند که علی آقای رستگار رفته سراغشان و با آنها حرف زده. البته نه این‌که بخواهد آنها از ما تعریف کنند. بلکه پرسیده این سال‌ها در برخوردهای میان آنها و خبرنگاران چه چیزهایی آزارشان داده است. آنها هم برای رستگار مفصل از رابطه شان با رسانه‌ها و توقعات دو طرفه حرف زده‌اند. گزارش همکارمان در صفحه 11 منتشر شده و می‌توانید بخوانیدش.
وزارت بازرگانی قیمت کالاهای مختلف را با نرخی مصوب اعلام کرده، اما این نرخ‌ها کجا و نرخ‌های بازار کجا. حالا ما که حق نداریم بیش از یک شهروند در این باره نظر بدهیم، اما می‌توانیم آذر مهاجر را بفرستیم برود و ببینید در این میان برای کاغذ چه اتفاقاتی افتاده است. بالاخره یک مهاجر داریم و یک بازار کاغذ. او رفته سراغ مقایسه این دو قیمت‌ با یکدیگر و بررسی کرده جانانه. بروید صفحه 10 و بخوانید که ماجرا چیست.
همان همکارمان بود که بی‌خیال کشورهای همسایه نمی‌شد، زینب مرتضایی‌فرد را می‌گویم، رفته سراغ بازار ترجمه کتاب‌های الیف شافاک در ایران و برایتان نوشته که چه بلبشویی است. البته او قبل‌تر سراغ اورهان پاموک و ارنست همینگوی هم رفته بود و اوضاع وخیم ترجمه آثار آنها را هم در ایران برایمان ترسیم کرده بود. امروز در همین صفحه می‌توانید گزارشش را درباره ترجمه کتاب‌های نویسنده‌ای که ملت عشقش در بازار کتاب ایران بسیار دیده شد را بخوانید.
در صفحه 12 هم سینما داریم از نوع جهانش، آن هم به انتخاب و قلم زیاری از نوع کیکاووس خانش. بروید و بخوانید، سینمای جهان هم کم جذابیت ندارد ...