روزانه 5 کار برای یک هدف

یک هدف بزرگ
جک تعریف می‌کند موقعی که کتاب «سوپ جوجه برای روح» را نوشتند، خیلی دوست داشتند که آن را به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز تبدیل کنند. در نتیجه شروع به مطالعه کردند. با دیگر نویسندگان کتاب‌های موفق هم صحبت کردند. کتاب‌هایی که درباره بازاریابی کتاب نوشته شده بود را مطالعه کردند. با چند مشاور بازاریابی فرهنگی هم نشست‌ و برخاست کردند. کلی اطلاعات به دست آوردند که نمی‌دانستند باید با آنها چه کار کنند. تا این‌که یکی از افرادی که با او مشاوره کردند، حرف جالبی را با آنها در میان گذاشت: چنانچه درخت تنومندی در پیش داشته باشید، هر بار که سراغش می‌روید اگر با تبرتان سه ضربه به آن بزنید، هرچقدر هم که این درخت تنومند باشد، سرانجام تسلیم شده و سقوط خواهد کرد.
این مسیر نسبتا سخت
اتفاقی که باید، افتاد. کنفیلد طبق این توصیه، قانون پنج را طراحی کرد. او طبق این قانون، هر روز باید پنج کار برای نزدیک شدن به هدف‌شان انجام می‌داد. هدف‌شان چه بود؟ پرفروش‌ترین شدن کتاب سوپ روح برای جوجه. اما این‌کارها چه بودند؟ او می‌گوید گاهی روزانه در پنج مصاحبه با موضوع کتابش شرکت می‌کرد؛ مصاحبه‌هایی که گاهی ساعت 3 نیمه شب در رادیو بودند. یا روزانه برای پنج نفر از بزرگان و نخبگان و قضات و افراد شاخص و سردبیران، پنج نسخه از کتابش را می‌فرستاد. یا در پنج رویداد شرکت کرده و برای حداقل پنج نفر درباره کتاب صحبت می‌کرد. حتی روزانه پنج بخش از کتاب را روی کاغذ چاپ کرده و پخش می‌کرد و می‌نوشت که ادامه این داستان‌ها در کتاب آنها موجود است.بعد از دو سال، کتاب آنها پرفروش‌ترین و به بیش از 40 زبان زنده دنیا ترجمه شد. البته جک اشاره می‌کند که در پایان سال اول و با این راهی که در پیش گرفته بودند، کتاب آنها جزو پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت. اما در پایان سال دوم، همه چیز بیشتر شبیه معجزه بود؛ یک اتفاق باورنکردنی.چه هدفی در زندگی‌تان دارید؟ هر هدفی که باشد، این قانون به عملی شدن آن می‌تواند کمک بسیاری کند. مثلا می‌خواهید روابط خانوادگی‌تان را ترمیم کنید؟ روزانه پنج کار انجام بدهید؛ پنج لبخند، پنج سورپرایز، پنج نکته درباره بهبود روابط زناشویی و خانوادگی و... . این موارد، می‌تواند ترکیبی از این کارها و فعالیت‌ها نیز باشد.