مجموعه‌ای از جرائم خشن در پرونده زندانی فراری + عکس

پسر جوان پس از مرخصی از زندان جرایمش را از سر گرفت که در ادامه گفت‌وگو با او را درباره زورگیری سال 89 و علت دستگیری دوباره‌اش می‌خوانید.

خودت را معرفی کن؟

شاهین، متولد 1373، ساکن منطقه مولوی، دروازه غار .

به چه اتهامی‌ دستگیر شدی؟

زورگیری.

پیش از این به چه اتهامی‌ دستگیر شده بودی؟

در سال 89 نیز به اتهام زورگیری دستگیر شدم.

سال 89 فیلم زورگیری تو در زیر پل امین حضور جنجال به پا کرد، درباره آن پرونده بگو؟

یک نفر را که از بانک بیرون آمده بود تعقیب کردیم. زیر پل خلوت بود. من از موتور پیاده شدم تا کیف حاوی پول را از صاحبش بگیرم که او در برابرم مقاومت کرد. من نیز با چاقو به جانش افتادم و هفت یا هشت ضربه چاقو به کمرش زدم تا شاید کیف را رها کند، اما او همچنان مقاومت می‌کرد. در همین زمان و با صدای مردم که می‌گفتند: «فیلمت را داریم می‌گیریم» متوجه شدم که تمام لحظات زورگیری فیلمبرداری شده است. به همین علت، بدون آن‌که موفق به سرقت کیف شویم، با موتور به سرعت از محل فرار کردیم، اما چند روز بعد توسط آگاهی دستگیر شدیم.

چند شاکی در پرونده‌ات داشتی؟

نزدیک به 30 نفر شاکی داشتم که مرا شناسایی کرده بودند.

چه حکمی‌ برایت صادر شد؟

ابتدا برایم حکم محاربه صادر شد اما به خاطر این‌که 16 سال بیشتر نداشتم، در دادگاه تجدیدنظر به من تخفیف داده شد و به شش‌سال حبس محکوم شدم.

می‌گویند که خواهرت در نیروی انتظامی‌ کار می‌کند و او برای نجات تو از مرگ تلاش کرد؟

نه. وکیلم برای نجاتم تلاش کرد.

چند وقت است که از زندان آزاد‌ شدی؟

چند ماهی است که از زندان آزاد شدم.

آزاد شدی یا مرخصی گرفتی؟

مرخصی گرفتم.

چطور موفق به گرفتن مرخصی شدی؟

خانواده‌ام مبلغ 30 میلیون تومان به یک نفر دادند تا سند خود را برای آزادی من به ضمانت بگذارد و من بوسیله آن، آزاد شدم.

چند روز مرخصی گرفتی؟

12 روز.

پس چرا پس از پایان مرخصی خودت را به زندان معرفی نکردی؟

سکوت.

در زمان مرخصی هم که اقدام به سرقت کرده‌ای؟ چرا؟

سرقت نکردم.

چطور دستگیر شدی؟

چند روز پیش همراه برادرم حمید و دو تا از بچه محل‌ها به نام‌های نقی و مهدی، در داخل یک خانه مجردی در منطقه پاکدشت، به اتهام زورگیری و کیف قاپی دستگیر شدم.

درباره فرارت از کانون اصلاح و تربیت بگو.

سال 90 از کانون فرار کردم.حدود یک ماه بیرون بودم که پس از آن دوباره دستگیر و به کانون منتقل شدم.

چرا دست از سرقت نمی‌کشی؟

نمی‌دانم. شاید به خاطر محل سکونتمان و بچه‌های محل که بیشترشان تو کار سرقت و کیف قاپی هستند.

آثار جراحت روی صورتت مربوط به چیست؟

تو دعوا و درگیری ایجاد شد. سال 89 بود که با یکی از بچه‌های محل به‌نام حمید درگیر شدم که او با چاقو به صورتم زد.

جراحت‌های روی بدنت هم به‌خاطر‌ دعواست؟

نه. داخل زندان خودزنی کردم. چون دیگر تحمل رفتن به زندان را ندارم.

تحمل رفتن به زندان را نداری و باز این همه دنبال کار خلاف هستی؟

سکوت.

پرونده‌ات در پایگاه ششم پلیس آگاهی مربوط به چیست؟

چند نفر از دوستانم توسط پایگاه ششم به اتهام زورگیری دستگیر شدند و آنها مرا به عنوان عضو گروهشان معرفی کردند.

پلیس چرا در تعقیبت بود؟

می‌گویند به خاطر شرارت.