مناجات‌نامه یک هنرمند

خداوندا که تدوینگر خوبی هستی، بازی تصنعی مرا در لوکیشن‌ دنیا ببخش و صحنه‌هایی را که بداهه‌گویی کردم حذف کن، باشد که در میکس آنچه می‌ماند طبق نظر کارگردان باشد.

خداوند یکتا کارگردان زندگی، تهیه‌کننده زندگی مرا شیطان قرار مده که با اکیپ خود طراح صحنه که چیزی جز تکبر و غرور نیست صحنه زندگی‌ام را دکوری سیاه می‌سازد، صدابردار که تنها برداشتش دروغ و غیبت و تصویربردار که آنچه برداشت می‌کند کینه و نفرت است، گریم که دو صورت برایم می‌سازد و دورویی و نفاق را ثابت کارم قرار می‌دهد و آهنگسازی که سنگدلی را در گوشم نجوا می‌کند و لطافت شخصیتم را می‌سوزاند. سفید را سیاه می‌کند.

خداوندا اجازه مده پخش زندگی‌ام باعث رونق گیشه شود و اقتصاد و سرمایه تنها هدف ساخت باشد.

خداوندا کات را وقتی ده که من باشم و بتوانم در پشت دوربین در مقابل تمامی سیاه‌لشگرها، با شهرت قلب‌ها امضا بدهم که من بازیگر این نقش بودم و سیمرغ بلورین ماندن در خاطره‌ها را در اوج گیرم.

طیبه زهرایی