آرمیتاهای ایران

امروز آرمیتا را دیدم. می‌دانی کدام آرمیتا؟ همان آرمیتای مشهور. هر چند مگر ایران چند آرمیتا می‌شناسد. امروز آرمیتا را دیدم. همان آرمیتا، مثل پری دست در دست مادر. خدای من چقدر شبیه کودکان نبود. گاهی دست از دستان مادر بیرون می‌کشید و به اطراف سرک ولی باز هم شبیه کودکان نبود. چشمانش نه فقط دریچه نگاهش بود که تنها مسیر عبور بزرگی روحش.
کد خبر: ۷۸۸۵۶۱
آرمیتاهای ایران

به چشمانش که خیره می‌شدی اگر دل داشتی شاید خاطرات آن روز را می‌دیدی. روز تلخ ترور. شاید هم فقط درد را می‌دیدی، دردی به عظمت یک خاطره کابوس‌وار که زهر می‌کند تمام خاطرات شیرین کودکی را اما من امید و زندگی را دیدم. رویاهای شفاف کودکی پرورش یافته در عزت را دیدم.

روی شانه‌های کوچکش باری عظیم دیدم. دلم می‌خواست همکلامش می‌شدم. آرمیتا، درود بر تو که تو و مادرت مرد بودید و به دوش کشیدید سختی‌ها را. ما تحریم‌ها را می شکنیم و عزت ایرانی را فریاد می‌زنیم تا خون شهدای هسته‌ای پایمال نشود.

کاش امروز پدرت هم کنارت بود.

حالا که خوب فکر می‌کنم ایران آرمیتا زیاد دارد. این راه و این تلاش پایان‌ناپذیر است.

طیبه زهرایی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
از ایران بزرگ می‌هراسن

امیر دریادار شهرام ایرانی در گفت‌وگو با روزنامه «جام‌جم» به مناسبت روز ملی جزایر سه‌گانه مطرح کرد

از ایران بزرگ می‌هراسن

نیازمندی ها