مسابقات ورزشی و پدیده‌ای کلیدی به نام گزارشگر

چه می‌کنه این بازیکن!

مسابقات ورزشی به سبب کثرت علاقه‌مندانش همواره مورد توجه رسانه‌ها بویژه رادیو و تلویزیون بوده و جلب رضایت این مخاطبان انبوه ورزشی از اولویت‌های رسانه است. رادیو نسبت به تلویزیون در پرداختن به ورزش قدمت بیشتری دارد و باتوجه به نبود تصویر در رادیو نقش گزارشگران در برنامه‌های ورزشی این رسانه پر‌رنگ‌تر است.
کد خبر: ۷۴۱۳۷۴
چه می‌کنه این بازیکن!
درواقع این هنر گزارشگر مسابقه است که مخاطب را پای گیرنده رادیو بنشاند. هر چقدر گزارشگر بیشتر به جزئیات بپردازد و البته مسابقه هم قابلیت داشته باشد، مخاطب کمتر دوست دارد که لحظه‌ای را از دست بدهد. به همین دلیل گزارشگران قدیمی بیشتر اتفاقات رخ داده در زمین بازی را تمام و کمال گزارش کرده و حتی به حواشی هم روی خوش نشان می‌دادند. رعایت این ریزه‌کاری‌ها وجه تمایز کیفیت کار گزارشگران حرفه‌ای با دیگر گزارشگران بوده است.

مسابقات المپیک و جام‌جهانی فوتبال بهترین عرصه برای رقابت گزارشگران شبکه‌های مختلف رادیویی با یکدیگر است که البته به لحاظ اقتصادی نیز برای شبکه‌های یاد شده از اهمیت بسزایی برخوردار بود. در ایران نیز وضع به همین منوال بوده و اغلب مسابقات مهم ورزشی به شکل رادیویی پخش و با استقبال زیاد مردم روبه‌رو می‌شد.

گزارشگر پرشور مسابقات ورزشی

عطاءالله بهمنش را می‌توان مهم‌ترین گزارشگر ورزشی سال‌ها قبل رادیو به حساب آورد که نسل قدیم، خاطرات شیرینی از گزارش‌های پرشور وی دارد. بخصوص مسابقات جهانی کشتی که ورزش اول ایران محسوب می‌شد و بهمنش به واسطه تسلط کاملی که بر فنون این رشته داشت آن را به بهترین شکل ممکن اجرا می‌کرد. صدای گرم و گیرای او هنگامی که با دانش ورزشی‌اش درآمیخت، وی را به جایگاهی رساند که بهترین‌های این رشته هم تنها به سکوی دومی این رشته فکر کنند. پس از پیروزی انقلاب و باتوجه به تعداد کم شبکه‌های تلویزیونی، اغلب مسابقات ورزشی با تاخیر روی آنتن می‌رفت که همین امر بازار گزارش‌های مستقیم رادیویی را همچنان گرم نگه می‌داشت.

در این ایام گزارشگرانی همچون: مسعود اسکویی و علی‌اکبر ارمنده برجسته‌ترین گزارشگران مسابقات ورزشی بویژه فوتبال بودند که با بهره‌گیری از صدایی گرم و پرهیجان کارشان را به بهترین شکل به انجام می‌رساندند. از میان این دو اسکویی با صدای جادویی‌اش به خاطره خوش یک نسل از دوستداران ورزش تبدیل شده که به شکلی مطلوب شنوندگان را در حال و هوای مسابقه قرار می‌داد. بخصوص بازی‌هایی که پخش زنده تلویزیونی نداشته یا به واسطه قطع برق که در زمان جنگ تحمیلی اتفاقی عادی به حساب می‌آمد، تنها راه ممکن برای اطلاع از شرح و نتیجه بازی همین رادیو بود. گزارش تلویزیونی مسابقات ورزشی، اما حکایت دیگری داشته و صد‌درصد با رادیو متفاوت بود که عمده آن به تفاوت‌های بنیادین این دو رسانه مهم و تاثیرگذار بازمی‌گشت.

پس از انقلاب نیروهای جوانی وارد صدا و سیما شدند که تعدادی از آنها همچون بهرام شفیع، جهانگیر کوثری و کیومرث صالح‌نیا جذب گروه ورزش شدند. شفیع که مجری تنها برنامه هفتگی ورزشی تلویزیون آن سال‌ها یعنی ورزش و مردم بود، به‌عنوان گزارشگر هم گاهگاهی مسابقات فوتبال را هم گزارش می‌کرد. صدای مناسب و بیان پخته را می‌توان از نقاط قوت وی در این حرفه به حساب آورد که هیجان خوبی هم به مسابقات می‌بخشید. شفیع نیز مثل بسیاری از گزارشگران ورزشی از تکیه‌کلام‌ها و اصطلاحات مخصوص به خود بهره می‌گرفت که طی سال‌های متمادی ادامه داشته و بعضا مورد انتقاد برخی از کارشناسان و فوتبال‌دوستان هم قرار گرفته است. اصطلاحاتی نظیر اسطقس‌دار که در بسیاری مواقع با تلفظ‌های عجیب و نامانوس نام بازیکن‌های خارجی درمی‌آمیخت. برای مثال می‌توان به بازی‌های جام جهانی 90 ایتالیا اشاره کرد که شفیع برای گزارش مستقیم به آنجا اعزام شده بود، اما نتیجه کارش چنگی به دل نزد. همین‌طور برخی دربی‌های تهران میان استقلال و پرسپولیس که در آن سطح پایین بازی بر کیفیت گزارش شفیع هم اثر گذاشته بود!

جهانگیر کوثری که خود از بازیکن‌های تکنیکی و مطرح دهه 50 فوتبال ایران به حساب می‌آمد را می‌توان مهم‌ترین گزارشگر فوتبال سال‌های دهه 60 دانست که علاوه بر تسلط بر تاکتیک‌های این رشته از بیانی مناسب و صدایی گرم و دلنشین برخوردار بود. او که در آن ایام مشغول تحصیل در رشته سینما بود، اغلب گزارش‌های فنی ارائه کرده و کمتر به سراغ حواشی بازی می‌رفت که البته بخش مهمی از آن به کمبود منابع در سال‌های فقدان اینترنت بازمی‌گشت. در عین حال سبک کاری کوثری بیشتر نزدیک به گزارشگران انگلیسی بود و هیجان‌زدگی از جنس گزارشگران آمریکای جنوبی و جنوب اروپا بندرت در کارهایش به چشم می‌خورد. کوثری از بازی‌های جام جهانی 1986 مکزیک با آن نمایش فوتبال ناب، بهترین گزارش‌های خود را ارائه کرد که تماشای آن را برای مخاطبان دلپذیرتر از آنچه که بود، می‌نمود. در همان سال‌های ابتدایی دهه 60 که فوتبال جای اندکی را در سبد برنامه‌های تلویزیونی کشورمان به خود اختصاص داده بود، کیومرث صالح‌نیا به‌عنوان گزارشگر فوتبال وارد این عرصه شد. گزارشگری با بیان و صدایی کاملا معمولی که شبیه به هیچیک از گزارشگران قبلی نبوده، اما با حرارت خاصی کارش را انجام می‌داد. هیجان بخشیدن به گزارش شگرد اصلی صالح‌نیا در گزارش‌هایش بود که گاه ربط زیادی به بازی بی‌رمق دو تیم داخل زمین نداشت!

با ورود به دهه 70 ستاره اقبال او نیز رو به افول گذاشت و به مرور از این عرصه کنار رفت. اسکندر کوتی و عباس بهروان از دیگر گزارشگران پرکار تلویزیون در آن سال‌ها بودند که گاه با انتقادات زیادی هم از سوی کارشناسان و نویسندگان نشریات روبه‌رو می‌شدند. کوتی که از خطه جنوب بود در گزارش‌هایش به سبک گزارشگران شبکه‌های عربی حوزه خلیج فارس عمل کرده و هیجانی زیاد و تا حدی غیرمعمول به صدایش می‌بخشید که گاه بسیار اغراق‌آمیز به نظر می‌رسید. ازجمله آنها می‌توان به صحنه به گل رسیدن ایران توسط علی دایی در بازی با عربستان در مقدماتی جام جهانی 2002 مقابل عربستان اشاره کرد که الله‌اکبر گفتن‌های کوتی پس از به ثمر رسیدن گل هنوز در ذهن بینندگان تلویزیونی باقی مانده است. بهروان برخلاف کوتی با لحن آرام‌تری گزارش می‌کرد و فقط در هنگام به ثمر رسیدن گل هیجانی به صدای خود می‌بخشید. جا‌ماندن گاه و بیگاه از جریان بازی و کمبود اطلاعات فنی از نقاط ضعف کار بهروان در مقام گزارشگر بود که برخی نقاط قوت کارش را تحت تاثیر قرار می‌داد. در کنار آنها باید از گزارشگرانی هم نام برد که رشته‌هایی جز فوتبال را گزارش کرده و اغلب هم به همین دلیل آنچنان که باید مورد توجه مردم قرار نگرفتند. عنایت‌الله آتشی، محمود حصیبی و محمدرضا نوایی ازجمله آنها به حساب می‌آیند که با تکیه بر اطلاعات غنی خود در رشته‌های یاد شده، کارشان را پیش می‌بردند.

ورود نسل تازه

در سال‌های دهه 70 و 80 نیز محتشمیان در والیبال و اعتصامی و عامل در کشتی این راه را ادامه داده و با تسلط خاصی به گزارش پرداخته و مخاطبان را به خوبی در جریان ریزه‌کاری‌های ورزش مورد نظر قرار می‌دادند. در اوایل دهه 70 و با تاسیس شبکه سوم سیما که برای نخستین بار بازی‌های باشگاهی اروپا را هم پوشش می‌داد، طیف تازه‌ای از گزارشگران ورزشی وارد جام‌جم شدند. جوانان علاقه‌مند و مستعدی که اطلاعات وسیع‌تری نسبت به پیشینیان خود داشته و در سال‌های نبود اینترنت اغلب نشریات انگلیسی زبان حوزه فوتبال را مطالعه می‌کردند. جواد خیابانی را می‌توان نخستین گزارشگر جوان آن روزها قلمداد کرد که کارش کیفیت بسیار بالاتری نسبت به گزارشگران پیش از خود داشت و در کنار گزارش مسابقه اطلاعات جانبی مفیدی را هم در اختیار مخاطبان خود قرار می‌داد. به همه اینها باید صدای گرم و پرطنین خیابانی را هم اضافه کرد که هیجان بازی را بخوبی به بینندگان منتقل می‌کرد که البته گاه در این کار زیاده روی می‌کرد. اوج کار او در بازی برگشت ایران ـ استرالیا رقم خورد که هیجانی غریب در گزارش خیابانی موج می‌زد و غلبه احساس در آن کاملا مشهود بود. خیابانی سال‌های بعد و با آغاز به کار چهره‌هایی چون عادل فردوسی‌پور و مزدک میرزایی به مرور دچار افت شد و دیگر نتوانست روزهای اوجش را تکرار کند. حالا هیجان بخشیدن‌های او به بازی اغلب تصنعی و اغراق شده به نظر می‌رسید و از آن گذشته اشتباهاتش هنگام گزارش نیز بسیار بیشتر از گذشته شده است.

نگاه عاشقانه به گزارشگری

عادل فردوسی‌پور بدون شک پدیده گزارشگری تلویزیونی در حوزه ورزش ما در سال‌های اخیر است که نگاه عاشقانه‌ای به فوتبال داشته و البته حواشی‌اش را نیز هیچگاه از نظر دور نگه نمی‌دارد. گزارش‌های فردوسی‌پور جوان در مسابقات جام ملت‌های اروپا و جام جهانی 2002 بویژه بازی آرژانتین ـ انگلیس بشدت مورد توجه مردم قرار گرفت و لذت تماشای فوتبال ناب را دوچندان کرد. این گزارشگر که تسلط خوبی هم بر انگلیسی دارد، به بهترین شکل ممکن از سایت‌های فوتبالی غیرایرانی و نشریات این رشته بهره گرفته و گزارش‌های خود را با اطلاعات حاشیه‌ای درهم آمیخته و مخاطب را کاملا مجذوب خود می‌کرد با وجود این در دو سه سال اخیر با توجه به مشغله‌های او به‌عنوان تهیه‌کننده برنامه نود، دیگر گزارش‌هایش رنگ و بوی گذشته را نداشته و افت چشمگیری در گزارش‌های ورزشی او دیده می‌شود. در حقیقت حاشیه‌ها جایگزین متن مسابقه شده و فردوسی‌پور هم به واسطه علاقه‌اش به حواشی در پررنگ‌تر شدن آنها نقشی کلیدی به عهده دارد. برای مثال می‌توان از گزارش‌های او روی فوتبال‌های داخلی یاد کرد که در آنها فردوسی‌پور در بسیاری از دقایق به حواشی پرداخته و نیش و کنایه و طعنه را چاشنی کارش می‌کند! که این موضوع فقط برخی اوقات با استقبال روبه‌رو می‌شود.

اندکی پس از او مزدک میرزایی وارد این رشته شده و با الگو قرار دادن فردوسی‌پور کارش را آغاز کرد. وی ابتدا به‌عنوان کارشناس در کنار گزارشگر بازی می‌نشست و اطلاعات آماری دو تیم را در زمان‌های مرده بازی اعلام می‌کرد، اما به مرور با توجه به استعداد و پشتکارش به‌عنوان گزارشگر آغاز به کار کرد و به جایگاهی رسید که برای گزارش زنده بازی‌های تیم ملی ایران به برزیل رفت.

پس از او به پیمان یوسفی می‌رسیم که حد واسط میان خیابانی و فردوسی‌پور قرار دارد و از هر دو طرف رگه‌هایی در فرم گزارشگری‌اش به چشم می‌خورد. یوسفی بیان گرم و مناسبی دارد، اما در گزارش‌های خود اغلب به حاشیه پرداخته و به استفاده از کلمه‌ها و ترکیب‌های نامتجانس علاقه زیادی نشان می‌دهد. سبک نداشتن یوسفی را می‌توان وجه شاخص کار وی در گزارشگری حساب آورد که موافقان و مخالفان هم اندازه‌ای دارد. علیرضا علی‌فر دیگر گزارشگر این نسل است که برخلاف بسیاری از آنها صدای گرم و گیرایی دارد و در تلفظ کلمات بهتر از دیگر همکارانش عمل می‌کند، اما مشکل اینجاست که وی به واسطه گذراندن دوره‌های مربیگری عملا در کار مربیان تیم‌ها دخالت کرده و تصمیماتشان را به چالش می‌کشاند! برای مثال در دوره‌ای که تقریبا کمتر تیمی از دفاع سه نفره استفاده می‌کند، علی‌فر همچنان به این سیستم علاقه نشان داده و مربیان مشهور دنیا را بابت استفاده از دفاع خطی چهار نفره به باد انتقاد می‌گیرد! در عین حال باید به نوسان صدای او هنگام گزارش اشاره کرد که از پایین‌ترین حد تا بالاترین حد به هنگام به ثمر رسیدن گل را در بر می‌گیرد.

نسل جدید گزارشگران ورزشی شامل احمدی، سیانکی و دهقانی به لحاظ سبک کاری بیشتر به گروه فردوسی‌پور نزدیک بوده و اطلاعات حاشیه‌ای زیادی را به خورد بینندگان خود می‌دهند که بسیاری از آنها هم چندان به درد بخور به نظر نمی‌رسد. از میان این سه نفر، احمدی پیشرفت بیشتری در کار خود داشته و مسابقات مهمی را گزارش کرده که بخش مهمی از آن به اجرای متفاوت‌تر او نسبت به بقیه بازمی‌گردد.تولد شبکه ورزش نیز نقش زیادی در به میدان آمدن چهره‌های تازه در این حرفه دارد که دهقانی و میثاقی از جمله آنها هستند. بخصوص دهقانی که گزارش‌های دلپذیری به هنگام برگزاری جام جهانی برزیل در تابستان امسال کرده و می‌تواند جانشین خوبی برای نسل قدیمی‌تر گزارشگران ورزشی تلویزیون باشد.

محمد جلیلوند / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها