![خطر پرتوهای فرابنفش، آلاینده ازون و گرمای بیسابقه | چرا کمیته اضطرار تشکیل نمیشود؟](/files/fa/news/1403/5/5/1236632_213.jpg)
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
از خونبها به عنوان نخستین کارش (که با چهار سال تاخیر پخش شد) تا همین شیدایی میتوان نشانههایی از شخصیتپردازی و دیالوگنویسی و فضاسازیهای دراماتیک را که با تلخی تراژیک هم آمیخته در شناسنامه کاری او پیدا کرد.
این نشانهها او را به نویسندهای صاحب سبک بدل کرده که به عقیده برخی با سینمای کیمیایی انطباق بیشتری دارد.
در گفتوگویی که با نعمتالله درباره سریال رستگاران داشتم، او را سر صحنه سریال ملاقات کردم و او تاکید داشت که خودش سر صحنه حاضر میشود و به بازیگران کمک میکند تا قصه و شخصیتی را که قرار است بازی کنند، بدرستی درک کرده و به آن نزدیک شوند، چراکه معتقد است هیچکس به اندازه نویسنده متن نمیتواند موقعیت قصه و شخصیتهای آن را برای بازیگران تعریف و تبیین کند.
دغدغه او برای هدایت بازیگر در مقام یک نویسنده به وسواس او درباره شخصیتهایی که خلق کرده برمیگردد و اینکه بازیگر چقدر میتواند در بازنمایی آنها موثر باشد.
در قصههای نعمتالله همیشه پای یک قهرمان در میان است و شخصیتپردازی او با محوریت یک قهرمان طراحی و ترسیم میشود؛ قهرمانهایی زخمخورده که در دایرهای پیچیده از مناسبات انسانی و عاطفی با التهاب رنگآمیزی شده تا با انتقام و انتقاد برای زخمهای خود مرهمی پیدا کنند.
رستگاران، جراحت، زیرهشت، شیدایی، خونبها و البته حوالی اتوبان هر کدام بخشی از رنجهای این قهرمانهای زخمخورده را به تصویر میکشد.
قصههایی که نعمتالله روایت میکند سرشار از تجربههای تلخ و گزندهای است که اگرچه با جراحت همراه است اما به رستگاری ختم میشود. قهرمانهای او همه عاشقند، نه از عشقهایی که با رنگ و ننگ همراهند.
شخصیتهای او عشقهایی کشیدهاند که نپرس! آدمهای عاشقی که گمان میکردند به گوهر مقصود رسیدهاند بیآن که بدانند این دریا چه موج خونفشان دارد. او روایتگر جراحت شیدایی است و البته راوی زخمهایی که در پشت ساحت عاطفه به فاصله میان آدمها دامن میزند.
روابط بین آدمها اگرچه بیتاثیر از قشربندی اجتماعی و عقبه خانوادگی آنها نیست، اما نعمتالله در همه طبقات اجتماعی به سراغ زخمهایی میرود که برساخته این مناسبات است.
به همین دلیل شاید رگههایی از خشم و تلخی را بتوان در همه آثارش ردیابی کرد. کینه، خشم و نفرت آن روی سکه شیدایی، عشق و دلدادگی است که همواره بین شخصیتهای نعمتالله تقسیم شده و در این جمع اضداد قرار است راهی به رهایی و رستگاری باز شود.
دشمنیها و دوستیها در همین موقعیتها رقم میخورد به همین دلیل جنس قصههای نعمتالله بیشتر یک رئالیسم اجتماعی است اگرچه جنس دیالوگهایش گاه با واقعگرایی همخوانی نداشته و سویه زیباشناختی آن برجستهتر میشود.
دیالوگهای نعمتالله البته دقیقا از درون رنجهای آدمهایش برمیخیزد و چون از دل برآمده بر دل مینشیند. اما قصار بودن آنها با رئال بودن شخصیتهایش گاه در تناقض است و یک نوع اغراق زیباشناسانه در آن به چشم میخورد.
روابط انسانی در آثار نعمتالله مهمترین عنصر و قوه متحرکه درام است که بیشتر بر ساخته واقعیتهای درونی است تا شرایط بیرونی.
در سریال جراحت شاهد یک دعوای خانوادگی بودیم بین دو برادر و در شیدایی داماد خانواده با برادرزن و پدرزنش کشمکش دارد.
مناسبات عاطفی ـ انسانی در قصههای نعمتالله آنقدر پیچیده و چندلایه است که نمیتوان با حذف یک شخصیت به درک این موقعیت دست یافت.
آدمهای قصه او در دهلیزی از تضادهای رفتاری و تعارضهای اخلاقی تصویر میشوند که بیش از هر چیز باید بر کارکرد روانکاوانه آن تاکید کرد.
اگرچه داستان در بستر یک ساختار اجتماعی استوار میشود، اما تحولات درونی آن ریشه در روانشناسی آدمها داشته و انگار یک درددل جمعی است. مناسباتی که صرفا یک خاطره تلخ یا دلخوری ساده نیست بلکه سرنوشت این قهرمانها را رقم میزند.
نعمتالله در بازنمایی قهرمانهای قصه خود به نسبت عمیق سرشت و سرنوشت آدمی باور داشته و آن را در ساماندهی قصه خود لحاظ میکند. ضمن اینکه قهرمانهای او آدمهای تنهایی هستند که سرشار از خاطره بازیهای نوستالژیک هستند.
این ویژگی را در فیلمهای حمید نعمتالله برادر بزرگتر وی نیز میتوان ردیابی کرد. نعمتالله نقد اجتماعی خود را در دل مناسبات انسانی صورتبندی میکند و ساحت فردی و جمعی در قصههای او در نقطه مشترکی همدیگر را قطع میکنند.
به عبارت دیگر رویکرد نعمتالله در طراحی قصه و شخصیتپردازی بیشتر مبتنی بر روانشناسی اجتماعی بوده که تفکیک آن شیرازه درام را به هم میزند.
فرآیند درامهای او به گونهای پهن میشود که هر یک از شخصیتها در نسبت با دیگری معنی میشود و کلیت قصه بر تکتک شخصیتها اقتدار دارد.
اگرچه زنان سهم زیادی در قصههای نعمتالله دارند و حتی سریالی مثل رستگاران یک درام زنانه است و شیدایی نیز تا حدودی همینطور، اما یک نوع فضا و ادبیات مردانه در داستانهای او دیده میشود که شاید مهمترین نماد آن را بتوان در شخصیت حمید در سریال شیدایی بازخوانی کرد.
مردانی که بیشتر به جنوب شهر تعلق داشته و دغدغههای آنان از جنس تجربههایی است که بیارتباط با تجربه های نویسنده نیست.
قصههای نعمتالله بیشتر شخصیتمحور بوده و این شخصیتها از دل رنج و زخمهای عاطفی آمدهاند. قهرمانهای زخم خورده و شیدا که در دل جراحتهای زندگی به رستگاری میاندیشند.
سید رضا صائمی - جامجم
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگو با منوچهر آذری، بازیگر،گوینده،مجری وصداپیشه پیشکسوت رادیو و تلویزیون
فاطمه مجلل در گفتوگو با «جامجم»:
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین: