پاییز طلایی تلویزیون

این فرمول که از گذشته به یادگار مانده، پاییز امسال نیز مورد توجه شبکه‌های مختلف قرار گرفته و رقابت داغی را میانشان به وجود آورده که دامنه آن به زمستان نیز خواهد کشید.

شبکه یک و تحرک در تولید

این شبکه در فصل پاییز تحرک بیشتری نسبت به شش ماهه اول سال نشان داده و آثار متنوع‌تری را در کنداکتور پخش خود قرار داده است. «پرواز در ارتفاع صفر» به کارگردانی حسن برزیده یکی از سریال‌های پاییزی است که به مناسبت هفته دفاع مقدس روی آنتن شبکه فوق رفت و مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. داستان خلبانی به نام کیومرث که با دختر حاج یحیی ازدواج کرده، اما مراسم عروسی‌شان به‌دلیل فوت مادر عروس یک سال به تاخیر افتاده است. همزمان ‌شدن مراسم با آغاز جنگ تحمیلی، ایده خوبی برای تعلیق بخشیدن به قصه پرواز در ارتفاع صفر است که مخاطب را در بیم و امید نسبت به سرنوشت این زوج جوان قرار می‌دهد. شاهرخ استخری با توجه به میمیک چهره‌اش انتخاب خوب و مناسبی برای ایفای نقش کیومرث است که مخاطب را به همذات‌پنداری با خود وا‌می‌دارد.

«هاتف» ساخته داریوش یاری دیگر سریال پاییزی شبکه یک سیماست که در ایام محرم پخش شده است. یکی از ایده‌های قدیمی که مخاطب آشنایی کاملی با آن دارد، حلالیت طلبیدن قهرمان داستان به واسطه اشتباهی که مرتکب شده است. در اینجا هم حاج ابراهیم دچار مشکلی شده و دین مردی جوان به نام باقر روی دوشش گذاشته شده که باید آن را به سرانجام برساند، اما از یک طرف مرد جوان در تصادف رانندگی کشته شده و در سوی دیگر هم ابراهیم نیز در سفر کربلا از دنیا می‌رود، در حالی که فرصت تمام کردن حرفش با دخترش (ریحانه) را پیدا نمی‌کند. در ادامه ریحانه که خبرنگار است، نقشی کلیدی در پیشبرد داستان به عهده گرفته و با توجه به کیفیت مناسب پرداختش، مخاطب را با خود همراه و همدل می‌کند.

«روزهای بهتر» دیگر مجموعه تلویزیونی این فصل است که سری دوم آن به تهیه‌کنندگی احمد زالی روانه پخش شده است. ساختار اپیزودیک روزهای بهتر را می‌توان برگ برنده آن در مواجهه با مخاطبانی به حساب آورد که دیگر بندرت حوصله دنبال کردن سریال‌های طولانی را دارند. از میان اپیزودهای پخش‌شده می‌توان به «چادر گلدار» و «تنها در تهران» اشاره کرد که قهرمان‌های آن در یک نکته (مهاجرت از شهرهای خود به تهران) مشترک هستند. در اولی مامان پری مرکز ثقل و شخصیت اصلی این داستان به حساب می‌آید که با ورودش به تهران، موتور داستان را به حرکت در‌آورده و آن را به جلو می‌برد. پی بردن او به بدهی پویان و فراری‌بودنش از دست طلبکارها، نقطه عطف نخست فیلمنامه‌ای است که در ادامه حوادث مختلفی را پیش روی شخصیت‌های اصلی‌اش قرار می‌دهد. بازی روان و گرم مینا جعفرزاده نقطه قوت اصلی این اپیزود است که برخی ضعف‌های فیلمنامه کار را پوشانده است. در دومی هم با مهندس رضا حریرچی کارمند لایق یک کارخانه تولید فرش ایرانی همراه می‌شویم که در کارخانه با مشکلات مختلفی دست‌وپنجه نرم کرده و برای هر مشکل راه‌حلی در آستین دارد. باز پس فرستادن محموله فرش‌ها از آلمان و متعاقب آن سکته قلبی محمودی به عنوان مدیر کارخانه، نقطه عطف نخست فیلمنامه تنها در تهران را رقم می‌زند که در ادامه به رئیس نشدن حریرچی و نشستن زهره قائنی روی صندلی مدیریت منتهی می‌شود.

شبکه 2

از برنامه‌های تازه این شبکه می‌توان به سری جدید «سینما دو» با اجرای حامد عنقا در کنار سریال جذاب و تماشایی «نوار زرد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی اشاره کرد. اولی برنامه‌ای هفتگی در رابطه با سینمای ایران و مسائل پیرامون آن است که وجوه روزنامه‌نگارانه آن به واسطه حضور تعدادی از روزنامه‌نگاران جوان کشور، افزایش پیدا کرده است. عنقا هم که اشراف خوبی به سینمای ایران دارد، در گفت‌وگوهایش با مهمان‌های برنامه از دایره انصاف و عدالت خارج نشده و با نرمخویی گارد مهمان خود در برابر سوالات را پایین می‌آورد. با همه اینها گاه برنامه در پاره‌ای لحظات از ریتم افتاده و مخاطب را در ساعات اولیه بامداد خسته می‌کند. نوار زرد که به مناسبت هفته پلیس روی آنتن شبکه دو رفته، یک سریال پلیسی کاملا کلاسیک براساس پرونده‌های واقعی موجود در اداره آگاهی است که در راس آن سرگرد کاوه کیهان قرار دارد. کریم لک‌زاده به عنوان نویسنده فیلمنامه، در نوار زرد یک داستان اصلی (تلاش کاوه برای پیدا کردن همسری که فکر می‌کرده از دنیا رفته) را در کنار داستان‌های فرعی قرار داده و آنها را به موازات هم پیش برده است. گاه در این کار موفق بوده و گاه ناموفق، البته اولی بر دومی اولویت دارد. بخش‌های مربوط به خانواده کاوه با وجود طنز کمرنگ موجود در آن، گاه بیش از اندازه و طولانی به نظر می‌رسد. امیر آقایی نیز برای ایفای نقش کاوه انتخاب بسیار مناسب و هوشمندانه‌ای بوده که نقش مهمی در پربیننده‌‌تر شدن کار ایفا کرده است.

شبکه 3

این شبکه هم پس از مدت‌ها انتظار، سری دوم «لیسانسه‌ها» ساخته سروش صحت را پیش روی علاقه‌مندانش قرار داده است. در سری نخست که بسیار هم مورد توجه بینندگان قرار گرفت، با قصه زندگی سه جوان لیسانسه بیکار و وضعیت خانواده‌هایشان آشنا شده و در سری دوم ادامه آن را شاهد هستیم. صحت و ایمان صفایی برای جذاب‌‌تر‌شدن سری دوم، میزان فانتزی حاکم بر داستان را افزایش داده و گاه شوخی‌های بامزه و کنایه‌آمیزی هم لا‌به‌لای آن گنجانده‌اند. حضور خواننده به شکل زنده جلوی دوربین در حالی که ترانه‌ای متناسب با حال و روز شخصیت اصلی کار می‌خواند، از آن دست فانتزی‌های جذابی است که برای گروهی از علاقه‌مندان پروپاقرص این سریال جذابیت بسیار دارد. بازیگران نقش‌های اصلی هم در بازی خود رگه‌های پررنگ‌تری از فانتزی را به نمایش گذاشته‌اند که بخوبی با قصه آن چفت شده است. برای مثال هم می‌توان به هوتن شکیبا و امیرحسین رستمی به ترتیب در نقش‌های حبیب و مسعود اشاره کرد که لحظات شیرینی را خلق می‌کنند.

شبکه شما

این شبکه در فصل پاییز مخاطبان تلویزیونی را کاملا غافلگیر کرده و برنامه‌های جذابی را با تکیه بر برنامه‌سازهای موفق قاب کوچک روی آنتن فرستاده است.

شب‌های شفاهی با اجرای محمود گبرلو یکی از آنهاست که مخاطب را به یاد سری دوم برنامه هفت می‌اندازد. برنامه‌ای با محوریت فرهنگ و هنر که وجه سینمایی آن بر سایر وجوه‌اش غلبه دارد و بخش مهمی از آن به حضور گبرلو در راس آن بازمی‌گردد.

شب‌های شفاهی با حضور مسعود کیمیایی در مقام مهمان، شروع نسبتا خوبی داشته که برای قضاوت دقیق‌‌تر درباره‌اش باید چشم به برنامه‌های آینده آن دوخت.

رادیو شب به تهیه‌کنندگی محمد صوفی و کارگردانی منصور ضابطیان دیگر برنامه جذاب شبکه شماست که کاملا در امتداد برنامه‌های این تیم تولیدی موفق تلویزیون قرار دارد. برنامه‌ای که هدف اصلی‌اش ایجاد آرامش برای مردم در ساعات پایانی شب است و از بخش‌های مختلفی همچون:موسیقی محلی، قصه‌های اقوام مختلف ایرانی و ... تشکیل شده است. رادیو شب نیز همچون شب‌های شفاهی، برنامه نوپایی است که در آغاز موفق عمل کرده و می‌توان به آینده‌اش در جذب مخاطب بیشتر امیدوار بود.

برنامه «من و شما» که جمعه‌ها ساعت 2 بعد‌از‌ظهر روی آنتن می‌رود، دیگر برنامه جدید شبکه شماست که یک جنگ گفت‌وگومحور به حساب می‌آید و در عین حال از ریتم تند و شادی برخوردار است که برای مخاطبان بخصوص مخاطبان جوان، دلنشین جلوه می‌کند.

محمد جلیلوند