تماشای فیلم سینمایی؛ پایان یک زندگی

زن جوان ادامه می‌دهد: ماجرا از این قرار است که چند روز پیش من و بهرام برای تفریح تصمیم گرفتیم به سینما برویم و فیلم ببینیم. بعد از کلی پرس و جو فیلم مورد نظرمان را انتخاب کردیم و به سینما رفتیم. فیلم در مورد چند زن بود که در آرایشگاه مواد مواد مخدر جابه‌جا می‌کردند و اعتیاد پیدا کرده بودند. بعد از تماشای این فیلم، شوهرم در چند لحظه رفتارش عوض شد. او شروع کرد به بدگویی از زنان آرایشگر و گفت که دیگر نباید به آرایشگاه بروم. شوهرم گفت ترسیده و دوست ندارد من شغلم را ادامه دهم. بعد از چند سال کار آرایشگری حالا که سالن خودم را دارم و کارم کلی رونق گرفته جنجال راه انداخته که نباید سرکار بروی. از من می‌خواهد شغلم را تغییر دهم و کار دیگری را شروع کنم. فکر می‌کند به همین راحتی است. من کلی سختی کشیدم و تلاش کردم تا در کارم حرفه‌ای شدم و آن را خیلی هم دوست دارم. چطور می‌توانم تنها به خاطر فکر بیمار و مریض شوهرم به یکباره آن را رها کنم. هرچه به او می‌گویم تنها یک فیلم بوده و چیزی واقعیت ندارد، حرفم را گوش نمی‌کند و می‌گوید این‌طور فیلم‌ها واقعیت‌های جامعه است و نمی‌شود براحتی از کنار آن گذشت. آقای قاضی بهرام آنقدر در این چند روز زندگی را برایم جهنم کرده که تصمیم به جدایی گرفتم.

در این لحظه مرد جوان رشته کلام را در دست می‌گیرد و می‌گوید: آقای قاضی من از همان ابتدا از شغل همسرم خوشم نمی‌آمد. حرف‌ها و چیزهای زیادی درباره شغلش شنیده بودم و دوست نداشتم این‌کار را انجام دهد. ولی چیزی به او نمی‌گفتم تا این‌که این فیلم را دیدم دیگر نتوانستم به راحتی از کنار آن بگذرم. این فیلم تاثیر زیادی روی من گذاشت و هر چه کردم نتوانستم آن را نادیده بگیرم.

قاضی می‌پرسد: تو که مخالف شغل همسرت بودی چرا از همان ابتدا مخالفتت را اعلام نکردی؟

مرد جوان می‌گوید: نمی‌خواستم اذیتش کنم یا خواسته‌ام را به او تحمیل کنم. چند سال روی خواسته خودم پا گذاشتم و تحمل کردم، حالا هم از او می‌خواهم به خاطر من فداکاری کند. من حاضرم هر کاری کنم تا شغلش را تغییر دهد و هر هزینه‌ای داشته باشد می‌پردازم، ولی حالا که همسرم تا این اندازه خودخواه است جدا شویم بهتر است.

در این لحظه قاضی از زن جوان می‌پرسد: چکار می‌کنی؟ حاضری کار آرایشگری را کنار بگذاری؟

زن پاسخ می‌دهد: به هیچ عنوان. حکم طلاق را صادر کنید. من کارم را دوست دارم.

در پایان قاضی حکم طلاق را صادر نمی‌کند و رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول می‌کند.

فیلم‌ و سریال بهانه است

دکتر حسن ابراهیمی مقدم، یک روان‌شناس در این خصوص می‌گوید: همان‌طور که طلاق دلایل و انگیزه‌های خاص خودش را دارد و خیلی چیزها می‌تواند تاثیر زیادی روی آن بگذارد، برخی از فیلم‌ها و سریال‌ها هم می‌تواند تاثیر مستقیمی روی جدایی و طلاق داشته باشد. اگرچه خیلی وقت‌ها این تاثیر تنها می‌تواند بهانه‌ای باشد برای برهم زدن یک زندگی مشترک، ولی نمی‌توان از تاثیرات آنها بی‌تفاوت گذشت. معمولا زن و مردی که تصمیم می‌گیرند برای همیشه به زندگی خود پایان دهند، عوامل زیادی باعث شده چنین تصمیمی بگیرند، اما در این میان برخی از موضوعات کوچک یا بزرگ پیرامون زوج هم می‌تواند به این تصمیم دامن بزند. معمولا تغییر نگاه زنان و مردان به زندگی، ازدواج و همسر یک پدیده مهم است. در این میان نقش فیلم‌ها و یا سریال‌ها که بیشتر آنها سریال‌های ماهواره‌ای است مانند خیلی از عوامل حاشیه‌ای دیگر، می‌تواند تعبیر غلطی به زوج منتقل کنند. تغییر جایگاه اجتماعی زنان و مردان در دنیای معاصر نگاه آنها به زندگی را عوض کرده است. در گذشته کسی تصور طلاق را نداشت و بر اساس باورها زن و مرد به راحتی اجازه طلاق گرفتن را به خود نمی‌دادند، اما امروزه نگاه‌ها به طلاق تغییر کرده که البته در برخی موارد ادامه زندگی مشترک ممکن است به صلاح طرفین نباشد، اما در مواردی شاهد هستیم استفاده از طلاق به صورت افراطی رخ می‌دهد و هیچ دلیل منطقی پشت آن نیست. فرد براحتی و با یک دیدگاه ساده دست همسرش را می‌گیرد و به دادگاه خانواده می‌رود و جدا می‌شود. بنابراین بهتر است زن و مرد با دیدگاه عمیق‌تری به طلاق نگاه کنند و تعبیر درستی از آن داشته باشند. درباره این پرونده فیلم سینمایی عامل طلاق نبوده و مرد همان‌طور که گفته از ابتدا با شغل همسرش مشکل داشته است، اما به دلیل مسائلی از بیان آن خودداری کرده بود. با مشاهده فیلم او دلیلی برای بیان عقیده خود پیدا کرده بود.

سیما فراهانی