جام جم سرا: چهار ماهه. متولد محله اوراقچیهای شوش. مادر اعتیاد دارد، پدر هم همین طور. عرشیا در بطن مادر با مواد مخدر آشنا میشود و آن را با تمام گوشت و پوست لمس میکند و گویی اولین هدیهای است که از مادر دریافت میکند. مادری که خود قربانی است، قربانی سیستمی که آدمها بیآنکه انتخاب کنند و بخواهند واردش میشوند و بیآنکه بخواهند حضورشان در آن تثبیت میشود.
چرخهای به نام اعتیاد
عرشیا چهار ماه زمین ما را در بدترین شرایط ممکن تحمل کرد. بیمهری را به نیکی لمس و تنهایی را با سلولهایش درک کرد و رنج را لحظه به لحظه نفس کشید. عرشیا رفت اما هنوز در میان سرعتزدگی زندگی ما عرشیاها به دنیا میآیند، نفس میکشند و میروند... اما ما درگیر مسائل پر اهمیت زندگی خودمان هستیم و عرشیا، یاسین، عنایت و هزاران نوزاد دیگر جورکش بیتفاوتیهای ما میشوند.
ای کاش کمی هم گوش فرا دهیم به فریاد یاسینهایی که در گوشهای سنگین شهر هر روز بلند است و خواب گران ما مجال نمیدهد تا نگاهی هر چند گذرا به آمار نانوشته نوزادان معتاد بیندازیم |
قصه، قصه تکرار است. قصه همیشگی رنج، درد، تنهایی و فقر. فقر مالی و فرهنگی. قصه، قصه کوچههای تنگ و باریک و دود گرفته است و فرزندانی که در خانههای توسری خورده این کوچهها در میان دود و سیاهی متولد میشوند. در میان نشئگی و خماری پدر و مادری که نمیدانند چرا بچهدار میشوند. نمیدانند چگونه میشود چرخه رنج خانههاشان را محدود کنند و چگونه راهی را انتخاب کنند که دیگر کسی ناخواسته اسیر چرخه درد و اعتیاد نشود. هر چند که بعضی هم این معصومیتهای کوچک را به این دنیا فرا میخوانند تا مسوولیت تمام کوتاهیها و نبودنهایشان را به عهده بگیرد و بشود نانآور خانهای که در آن همه اعضا قربانیاند. قربانی.
دیوی به نام افیون
داستان یاسین و یاسینها، عرشیا و عرشیاها همین است. نوزادی که دوران جنینی را شریک اعتیاد مادر میشود و با همین میراث هم متولد میشود. نوزاد معتاد هم پدیدهای است. نوزادان معتاد به کراک، شیشه و تریاک. نوزادانی که هر روز بر آمارشان اضافه میشود و همچنان خلأ قوانینی که نبوده و نیست بر شمار این کودکان میافزاید.
به گزارش جام جم سرا، یاسین کمتر از یک سال پیش در کوچههای کج و معوج محله اوراقچیهای شوش متولد شد. حالا مدتی است مقیم یکی از مراکز بهزیستی است. چند روزه بود که تشنج کرد و رابطین جمعیت امام علی (ع) او را به بیمارستان رساندند و تشخیص پزشکان گفت که بر اثر استنشاق دود مواد مخدر اوردوز کرده است و بعد مشخص شد مادر برای آرام کردن نوزاد چند روزهاش به او متادون خورانده است. قانون پدر و مادر را فاقد صلاحیت نگهداری از فرزندشان تشخیص داد و سرپرستی یاسین به بهزیستی سپرده شد.
حالا اما مادر پس از کمتر از یک سال باز هم باردار است. یاسینی دیگر در راه رسیدن به دنیایی است که در آن قرار است با دود مواد و شربت متادون آرام گیرد و چند صباحی بعد اجاره داده شود برای تکدیگری یا فروخته شود و جسمش تاراج شود برای قاچاق اعضای بدن یا عضوی جدید شود در چرخه خرید و فروش و مصرف مواد مخدر.
عرشیا چند ماه پیش در همسایگی یاسین متولد شد. مادر اعتیاد دارد، پدر و مادر بزرگ هم همینطور. مادر برای خرید از خانه خارج میشود و وقتی باز میگردد حال عرشیا حال همیشگی نیست. اما این مساله چندان اهمیتی هم ندارد. تا اینکه خاله عرشیا متوجه تشنج نوزاد میشود. بیمارستان میگوید اوردوز کرده و بعد از آزمایش مشخص میشود که در خونش مورفین وجود دارد. ظاهرا پدربزرگ برای ساکت کردن نوزاد چهار ماهه به او تریاک خورانده.
عرشیا در بیمارستان بستری میشود و بعد از مدتی مشخص میشود که به طور مادرزادی مبتلا به نارسایی قلبی هم هست. در تمام طول مدتی که نوزاد در بیمارستان است، مادر همچنان دست از بساط افیون نکشیده. نوزادی تنها زیر انبوهی از سرم و دستگاه، تنهای تنها با مرگ میجنگد... گویی رسالت مادر تنها به دنیا آوردن او بود، او باید خود بزرگ شود و قد بکشد تا به جایی برسد که بتواند مشکلات مالی خانه را حل کند.
باید از متولیان امر پرسید چقدر با مسائل مردم حاشیهنشین آشنا هستند؟ چقدر از آمار روز افزون نوزادان معتاد مطلعند و آیا با علم به این موارد، دستور ممنوعیت توزیع رایگان لوازم پیشگیری از بارداری را در خانههای سلامت صادر کردهاند؟ |
آری کوچههایی که امکانات، رفاه، فرهنگ، بهداشت سهم کمتری در آن دارد، محلی شده برای افزایش نرخ جمعیت. مراکز بهداشت دیگر امکانات رایگان برای کنترل باروری در اختیار زنان نمیگذارند. شوهرانی که بعضا معتادان تزریقی هستند و آلوده به ایدز، هپاتیت و هزاران بیماری دیگر و با وجود قانون جدید منع استفاده از ابزار کنترل بارداری، بیماریهای اینچنینی هم افزایش خواهد یافت.
طرحهایی که جامع نیست
حال سوالی که پیش میآید این است که متولیان امر، چقدر با مسائل مردم حاشیهنشین آشنا هستند؟ چقدر از آمار روز افزون نوزادان معتاد مطلعاند و آیا با علم به این موارد، دستور ممنوعیت توزیع رایگان لوازم پیشگیری از بارداری را در خانههای سلامت صادر کردهاند؟ آیا بهتر نیست سری به محلات حاشیه بزنیم و از وضعیت وخیم بهداشت و فرهنگ مردم حاشیهنشین مطلع باشیم تا اینچنین طرحهایی را ارائه نکنیم که باعث نگرانی فعالان اجتماعی میشود؟
فعالان حوزههای مختلف اجتماعی به خوبی میدانند که فقر مالی، فرهنگی و بهداشتی در مناطق جنوب شهر و مناطق حاشیهنشین چه بر سر فرزندان و آیندهسازان این کشور آورده و میآورد و خوب میدانند که اعتیاد چگونه به تمام نسوج و تار و پود بنیان خانوادهها رسوخ کرده و هر روز پدیده نویی را تقدیم اجتماع میکند که نوترینش اعتیاد نوزادان و کودکان و پایین آمدن سن اعتیاد است. کودکانی که در سیستم اداری کشور حتی نامشان هم ثبت نشده و شناسنامهای برایشان صادر نشده تا بدانیم که آمار کودکان حاشیهنشین و پر معضل چگونه و با چه سرعتی رو به افزایش است، تا اینطور از سر بیاطلاعی قانون تصویب نکنیم.
کودکان مهاجر هم به نوبه خود معضلات اینچنینی دارند و خانوادههایی که معتقدند تنها مسوولیتی که دارند سیر کردن شکم فرزندانشان است و آن هم که «خدا بزرگ است» پس جای هیچ نگرانیای نیست که خانهای فرزندانی داشته باشد که هر کدام گوشهای از معضلات جامعه را پوشش میدهند و یکی بر اثر زایمان در منزل دچار مشکل میشود و دیگری قربانی ازدواج زود هنگام است و یکی هم میشود طعمه سوداگران چرخه افیون و آن دیگری زورگیری را پیشه میکند و خدا هم همچنان بزرگ است.
و باز هم در پایان ضرورت نگاهی جامعتر در بحث تحدید موالید را متذکر میشویم که این قانون و طرح چنین قانونهایی مستلزم نگاهی جامعتر و دقیقتر و موشکافانهتر در مسائل تمامی اقشار جامعه است.
ای کاش کمی هم گوش فرا دهیم به فریاد یاسینهایی که در گوشهای سنگین شهر هر روز بلند است و خواب گران ما مجال نمیدهد تا نگاهی هر چند گذرا به آمار نانوشته نوزادان معتاد بیندازیم که چگونه زیر پوست شهرمان میخزند و قرار است آیندهای را برایمان بسازند که پایههایش بر فساد، افیون، فقر و چرکابههای بیتفاوتی است. (اعتماد)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد