با سروش صحت، کارگردان سریال «پژمان»: مردم به طنزپردازان اعتماد کرده‌اند

کد خبر: ۶۰۸۹۵۹
با سروش صحت، کارگردان سریال «پژمان»: مردم به طنزپردازان اعتماد کرده‌اند

سروش صحت به گواهی کارنامه‌اش، بیش از هر کار دیگری به نویسندگی علاقه دارد. گرچه در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی به عنوان بازیگر حضور داشته، اما بیش از ده سریال برای تلویزیون نوشته است که از آن جمله می‌توان به جُنگ ۷۷، ببخشید شما، چراغ جادو، زیر آسمان شهر، جایزه بزرگ، شب‌های برره، باغ مظفر، ترش و شیرین، بزنگاه و چک برگشتی اشاره کرد.‌ او کارگردانی سریال‌هایی چون چارخونه، ساختمان پزشکان و پژمان را در کارنامه دارد که پژمان‌ این شب‌ها از شبکه سه پخش می‌شود و به حضور صحت در تلویزیون اعتباری تازه بخشیده‌ است. پژمان از دیدنی‌ترین سریال‌های تلویزیون در سال‌های اخیر است، اما مهم‌ترین ویژگی این سریال اتفاقات بی‌سابقه‌ای است که در تلویزیون رقم زده و این اتفاقات بیش از هر چیز نتیجه شکل‌گیری گروهی منسجم و هماهنگ است که از سوی یک کارگردان منعطف هدایت شده است.

شما در رشته آلودگی و حفاظت محیط‌زیست تحصیل کرده‌اید؟

بله، رشته آلودگی و حفاظت محیط‌زیست دریا.

هیچ‌وقت به این فکر نیفتاده‌اید که با این رشته تحصیلی هم در یکی از سریال‌های خودتان شوخی کنید؟

به نظرم خیلی رشته شناخته شده‌ای نیست. اگر قرار باشد با چیزی شوخی کنیم، باید مردم آن را بشناسند.

کمی شبیه آبیاری گیاهان دریایی است که مدتی به عنوان رشته تحصیلی در شوخی‌های مردم باب شده بود!

جالب است. من این شوخی را باب نکرده‌ام.

اصلا شوخی باید چطور باشد؟

ما یک قانون داریم، با هر کس و هر چیزی می‌شود شوخی کرد، ولی به هیچ‌کس نباید توهین کرد.

به عنوان نویسنده چقدر در شکل‌گیری پژمان سهم داشتید؟

فیلمنامه را پیمان و مهراب نوشتند، فقط دو قسمت از آن کار من و ایمان صفایی است.

بخش مربوط به روان‌شناس و مشاوره که معمولا در اول هر بخش می‌بینیم، ایده پیمان و مهراب بود؟

بله و در متن به همین صورتی که می‌بینید، نوشته شده بود.

کاملا یادآور ساختمان پزشکان است و از این زاویه انگار پژمان ادامه ساختمان پزشکان است با این تفاوت که مخاطب ماجراهای بیماران را می‌بیند نه پزشکان را.

نه، قصد ما این نبود. در سریال پژمان، فقط صدای روان‌شناسی را داشتیم و به این صدا خیلی فکر کردیم. به این نتیجه رسیدیم که می‌توانیم یک بار دیگر با بهنام تشکر همکاری کنیم؛ البته در این باره اسمی از دکتر نیما افشار برده نمی‌شود، اما از صدای بهنام تشکر استفاده چند منظوره کرده‌ایم. صدای بهنام خاص است، او قدرت بازی با صدایش را دارد و در عین حال این صدا یادآور سریال ساختمان پزشکان و دکتر نیما هم هست. سریال ساختمان پزشکان را همین گروه ساخته و مردم هم این سریال را دوست داشتند، بنابراین خیلی هم بد نیست یادی از آن بکنیم.

از آثار اخیرتان این طور به نظر می‌آید که آموزش مخاطب برایتان دغدغه است. مثلا سریال ساختمان پزشکان کمک می‌کرد که تماشاگر با ویژگی‌ها و خصوصیات شخصیتی و درونی خود روبه‌رو شود، ضعف‌هایش را بشناسد و حتی اگر لازم شد، به آن بخندد. در سریال پژمان رفتارهای اجتماعی و مناسبات خانوادگی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. از این زاویه هم به سریال سازی نگاه می‌کنید؟

تقریبا تمام کسانی که برای تلویزیون برنامه تولید می‌کنند این دغدغه را دارند، اما در درجه اول برای همه ما مهم است که کاری مفرح و سرگرم‌کننده بسازیم و بعد از آن برایمان اهمیت دارد که کارمان با بیشتر مردم ارتباط برقرار کند، مردم دوستش داشته باشند، آن را دنبال کنند و بخندند. در کنار همه اینها بسیار خوب است که آثارمان حاوی نکات آموزنده باشد، مردم واقعیت زندگی خودشان را در این آثار ببینند و سریال بتواند مسائل اجتماعی را به نقد بکشد. این مسأله باعث می‌شود اثر ساخته شده عمق پیدا کند. با همه اینها شیوه کار ما این نیست که اول مسائل و مشکلات اجتماعی را پیدا کنیم و بعد بر اساس آنها ماجراهای فیلمنامه‌ای را بنویسیم. داستان‌ها را روایت می‌کنیم و در طول کار به خودی خود مسائل مطرح می‌شود.

پیمان، مهراب، ایمان و خود من اهل روزنامه خواندن هستیم، مسائل روز جامعه را دنبال می‌کنیم و همین باعث می‌شود دیده‌ها و شنیده‌ها ‌ درونمان ته‌نشین شود و هنگام نوشتن از این اطلاعات استفاده می‌کنیم.

پیمان، مهراب، ایمان و خود من اهل روزنامه خواندن هستیم، مسائل روز جامعه را دنبال می‌کنیم و همین باعث می‌شود دیده‌ها و شنیده‌ها ‌ درونمان ته‌نشین شود و هنگام نوشتن از این اطلاعات استفاده می‌کنیم.

قبل از تیتراژ نهایی هر قسمت، بخش‌هایی از قسمت بعدی سریال لا‌به‌لای کلمات و عبارات مختلف، به نمایش در‌می‌آید. این عبارات چه کارکردی دارند و چرا این شیوه را برای معرفی قسمت‌های بعدی در نظر گرفته‌اید؟

این کلمات به این دلیل انتخاب شده که بیننده سریال برای دیدن قسمت بعدی ترغیب شود. بخش‌های خاص ‌قسمت بعدی سریال را با کلید واژه‌هایی ارائه می‌کنیم که در کنار هم ترغیب‌کننده باشند.

سبک و ساختار این بخش تقریبا شبیه کمدی‌های کلاسیک از کار در آمده است.

بله، اما فقط به این فکر کردیم که این فرم جذاب‌تر است و کلیدواژه‌ها مخاطب را بیشتر درگیر می‌کند. این بخش بعد از اتمام تصویربرداری سریال، به آن اضافه شد. پژمان ابتدا قرار بود که در 15 قسمت برای نوروز ساخته شود، بعد که برای نوروز انتخاب نشد، وقت بیشتری در اختیار داشتیم و تصمیم گرفتیم از داستان‌هایی استفاده کنیم که در 15 قسمت نتوانستیم به آنها بپردازیم. پیمان و مهراب هم کلی طرح و ایده داشتند که می‌شد از همه آنها استفاده کرد. مدیران شبکه هم تاکید کرده بودند که می‌توانیم به تعداد قسمت‌های سریال اضافه کنیم. بنابراین قسمت‌های جدیدی نوشته شد، اما گنجاندن این قسمت‌ها در سریال باعث می‌شد زمانبندی سریال به هم بریزد، چون رخ دادن برخی ماجراها در داستان منوط به این بود که در قسمت‌های قبل اتفاقاتی رخ می‌دهد و به این منظور سکانس‌هایی را به قسمت‌های قبلی سریال اضافه می‌کردیم که نقطه عطفی باشد برای اتفاقات بعدی که در قسمت‌های بعد رخ می‌دهد؛ اما این سکانس‌ها و کم و زیاد شدن هر قسمت باعث می‌شد پایان‌بندی قسمت‌ها به هم بریزد؛ مثلا باید هر قسمتی در بزنگاه خاص به اتمام می‌رسید، اما با اضافه‌شدن سکانس‌های دیگر، سریال در همان بزنگاه تمام نمی‌شد، بلکه جایی به پایان می‌رسید که تعلیق زیادی نداشت تا مخاطب را با‌‌خود همراه کند. خیلی فکر کردیم که برای حل این مشکل چه می‌شود کرد و سرانجام به این نتیجه رسیدیم که پایانی برای سریال طراحی کنیم که هم جذاب باشد و هم کمک کند که زمانبندی سریال حفظ شود، بنابراین بخش‌هایی از قسمت بعدی سریال را در ادامه هر قسمت گنجاندیم.

تغییر تعداد قسمت‌های سریال از 15 ‌به 25 قسمت به آن لطمه نزد؟

ما یک سریال 15 قسمتی را به 25 قسمت تبدیل نکردیم، بلکه تعداد زیادی داستان و ماجرا داشتیم که دوستان تصمیم گرفته بودند آنها را حذف کنند تا تعداد قسمت‌ها از 15 بیشتر نشود و بعد که وقت بیشتری برای تولید سریال به دست آمد‌‌، تصمیم گرفتیم تمام داستان‌هایی را که در اختیار داشتیم ‌بسازیم. در واقع اصل ماجرا این بود که ما مجبور نشدیم یک ماجرای 25 قسمتی را به 15 قسمت تبدیل کنیم.

ما یک سریال 15 قسمتی را به 25 قسمت تبدیل نکردیم، بلکه تعداد زیادی داستان و ماجرا داشتیم که دوستان تصمیم گرفته بودند آنها را حذف کنند تا تعداد قسمت‌ها از 15 بیشتر نشود و بعد که وقت بیشتری برای تولید سریال به دست آمد‌‌، تصمیم گرفتیم تمام داستان‌هایی را که در اختیار داشتیم ‌بسازیم.

اگر مسئولان تلویزیون از شما می‌خواستند که تعداد قسمت‌های سریال را از آن میزانی که قصه در اختیار دارید بیشتر کنید، آیا می‌پذیرفتید؟

الان که سریال را می‌بینم احساس می‌کنم خیلی ماجراها هست که می‌شد آنها را هم نوشت و اجرا کرد، ولی در آن زمان انرژی ما به همین میزان بود و بویژه وقتی سریال عید پخش نشد، شوک و ضربه‌ای به همه ما وارد شد و تا مدتی انرژی ادامه کار را از دست داده بودیم، اما حالا که سریال در حال پخش است و با استقبال مردم روبه‌رو شده دوباره همه ما انرژی گرفته‌ایم و به این فکر می‌کنیم که می‌شد به فلان داستان یا بهمان ماجرا هم پرداخت.

این ایده‌ها و داستان‌ها را در سریال‌های بعدی خرج می‌کنید؟

اگر امکانش ایجاد شود. البته آنقدر فکر و ایده داریم که مشکلی از این بابت احساس نمی‌کنیم، اما برخی ایده‌ها اجرایی نمی‌شوند، برخی از آنها مناسب دوره خاصی هستند و اگر در زمان خودشان استفاده نشوند دیگر به کار نمی‌آیند. چیزهایی هم هست که هیچ وقت مجال و فرصت اجرای آنها پیش نمی‌آید.

کمی ناامیدانه درباره ادامه کارتان حرف زدید!

این‌طور نیست. یک ایده فوتبالی در سریالی قابلیت بهره‌برداری دارد که شخصیت اصلی آن فوتبالیست است و اگر در سریال پژمان از آن استفاده نکرده باشیم در سریال‌های دیگر ممکن است به کار نیاید.

انگار تمایل زیادی هم به ساختن بخش دوم یک سریال یا ادامه آن ندارید. مثلا با وجود خواسته بسیاری از مخاطبان بارها گفته‌اید که قرار نیست سریال ساختمان پزشکان 2 ساخته شود.

اتفاقا قرار بود بخش دوم این سریال را بسازیم. عزممان را جزم کرده بودیم و همه افراد گروه آماده بودند، اما در زمان مورد نظر شرایط تولید ایجاد نشد و گروه از هم پاشید. همه ما این تجربه را داشته‌ایم که وقتی تمام توان و انرژیمان را به کاری معطوف می‌کنیم، اگر به نتیجه نرسیم ممکن است دیگر عزم و اراده‌ای برای انجام آن نداشته باشیم.

از مصاحبه‌های شما درباره ساختمان پزشکان 2 این طور برداشت می‌شد که چندان اعتقادی به ادامه یک سریال و ساخت سری جدید آن ندارید!

همیشه با ترس به این موضوع فکر کرده‌ام که یک کار موفق را باید ادامه داد یا نه. درباره ساختمان پزشکان هم این نگرانی وجود داشت، با این همه یک‌بار همه دور هم جمع شدیم، ولی به دلایل عدیده‌ای نشد و بعد از آن هم خیلی سخت بودکه دوباره همه با هم انرژیمان را جمع کنیم و بخواهیم کار را از سر بگیریم.

همیشه با ترس به این موضوع فکر کرده‌ام که یک کار موفق را باید ادامه داد یا نه. درباره ساختمان پزشکان هم این نگرانی وجود داشت، با این همه یک‌بار همه دور هم جمع شدیم، ولی به دلایل عدیده‌ای نشد و بعد از آن هم خیلی سخت بودکه دوباره همه با هم انرژیمان را جمع کنیم و بخواهیم کار را از سر بگیریم.

بعد از این‌که دو بار زمان نمایش سریال پژمان به تاخیر افتاد، زمزمه‌هایی شنیده شد مبنی بر این‌که مسئولان تلویزیون با آن مخالفت کرده‌اند، همین‌طور است؟

نه، واقعا مخالفتی در این باره وجود نداشت، دو علت باعث تغییر زمان پخش سریال شد. یکی این‌که برای نوروز دو سریال وجود داشت. سریال پژمان و کار آقای فرهنگ، هر‌دو از گزینه‌های نمایش نوروزی تلویزیون بودند و خیلی طبیعی است که انتخاب یکی برای نمایش به معنی انتخاب‌نشدن دیگری باشد. از بین این دو می‌بایست یکی انتخاب می‌شد و پژمان انتخاب نشد.

به یاد دارم که بسختی تلاش می‌کردیم. کارمان را دیر شروع کرده بودیم، اما سعی می‌کردیم که سریال برای عید آماده شود. البته هنوز هم معتقدم با برنامه‌ریزی ما حتما به عید نوروز می‌رسیدیم. حجم کار توان فرسا شده بود و درست است که وقتی سریال پژمان در نوروز پخش نشد از نظر روحی ناراحت شدیم، اما به لحاظ جسمی و فیزیکی فرصت پیدا کردیم که کمی استراحت کنیم.

یکی دیگر از زمزمه‌هایی که آن زمان درباره پژمان به گوش می‌رسید این بود که شما از تعدادی روزنامه‌نگار ورزشی برای پی‌بردن به مسائل پشت‌پرده فوتبال کمک گرفته‌اید.

اصلا نیازی به این کار نبود، چون علاوه بر پژمان جمشیدی تعداد زیادی از فوتبالیست‌های خوب کشورمان در این کار با ما همراهی کرده‌اند؛ بنابراین برای کسب اطلاعات چه منبعی بهتر از خود آنها؟

شما در آثارتان از بازیگرانی استفاده می‌کنید که یا مانند بهنام تشکر و سام درخشانی طنز را در تلویزیون تجربه نکرده بودند یا مانند پژمان جمشیدی و دیگر فوتبالیست‌هایی که در سریال پژمان ظاهر شدند اصلا بازیگر نیستند. در انتخاب بازیگر چه معیاری دارید؟ آیا به طور عمد کسانی را انتخاب می‌کنید که خیلی در حوزه طنز شناخته شده نیستند؟

 

/Media/Image/1392/07/23/635174008790148690.jpg

نه اصلا تعمدی در کار نیست. گروهی که با هم کار می‌کنیم در همه زمینه‌ها بسیار رفاقتی عمل می‌کنیم و با همفکری ‌تصمیم می‌گیریم. به همراه آقای چگینی که تهیه‌کننده است، پیمان و مهراب و حتی گاهی با همفکری دیگر دوستانی که با ما همکاری می‌کنند دور هم می‌نشینیم و با هم به نتیجه می‌رسیم. در این همفکری‌ بازیگران را انتخاب ‌ و توانمندی‌هایشان را برای نقش مورد نظر بررسی می‌کنیم. ممکن است یک نفر از اعضای گروه برای انتخاب یک بازیگر اصرار کند و دیگران چندان موافق نباشند یا ممکن است بازیگری از نظر همه ما برای یک نقش مناسب باشد، در همه موارد دلایلمان را مطرح و با هم تحلیل و بررسی می‌کنیم و سرانجام به اجماع می‌رسیم. اگر در این بررسی‌ها یک نفر مخالف باشد سعی می‌کنیم او را هم قانع کنیم و گاهی از بازیگر مورد نظرمان دعوت می‌کنیم، ناهاری می‌خوریم و بعد از رفتنش درباره او گپ می‌زنیم تا به نتیجه نهایی برسیم.

پژمان جمشیدی، دوست پیمان و مهراب بود و من هم به واسطه آنها از حدود چهار سال پیش با او آشنا شدم. در ساختمان پزشکان هم یک سکانس برای ما بازی کرد. همه ما خیلی مطمئن بودیم که از پس نقش بر می‌آید. در عین حال همه ما بدون آن‌که به زبان بیاوریم نگران بودیم، چون می‌دانستیم قرار است سریالی بسازیم که از یک شبکه سراسری پخش شود و پژمان هم یک فوتبالیست است که سابقه بازیگری ندارد، اما سکانس اول را که بازی کرد برایش کف زدیم و خیالمان راحت شد.

درباره سام درخشانی چطور؟

درباره نقش وحید به بازیگران دیگری فکر کرده بودیم، چون آقای درخشانی درگیر کارهای دیگری بود، اما با گپ و گفت‌ها و بررسی‌های نهایی درباره درخشانی به اجماع رسیدیم. خوبی او این بود که از قبل پژمان را می‌شناخت، با هم دوست بودند و شوخی داشتند.

گفتید بشدت مطمئن بودید که پژمان جمشیدی از پس این کار بر می‌آید، چرا این‌قدر مطمئن بودید؟

به دلیل این‌که اولا پژمان جمشیدی فوق‌العاده باهوش است، دوم این که بسیار آدم شیرینی است و وقتی شروع می‌کند به تعریف‌کردن یک ماجرا یا خاطره، آدم لذت می‌برد. هم در انتخاب کلمات و شیوه تعریف‌کردن هوشمندانه عمل می‌کند و هم از بدن، چهره و حرکاتش برای ارائه شیرین و دلنشین بهره می‌گیرد. او سال‌هاست با آدم‌های فعال در عرصه سینما و تلویزیون دوست بوده و این محیط را می‌شناسد. با دوربین آشنایی دارد و تحت تاثیر فضا قرار نمی‌گیرد.

و در کنار همه اینها بسیار با ظرفیت است که می‌تواند این همه با خودش و فضای حرفه‌اش شوخی کند!

بی‌نهایت. به نظرم این‌که حاضر شده با خودش و فضای فوتبال شوخی کند هم نشانه ظرفیت این فرد است و هم نشانه هوش او، چون تحصیلکرده است، در رشته مهندسی تحصیل کرده به خانواده‌ای فرهیخته و فرهنگی تعلق دارد و می‌داند همه آنچه ما در یک سریال طنز نشان می‌دهیم شوخی است. به نظر من کار هر کسی نیست که اسم، شغل و خانواده‌اش را پشتوانه یک سریال طنز قرار بدهد.

تصویر تازه‌ای که از پژمان جمشیدی در ذهن مردم شکل گرفته چگونه است؟

خدا را شکر، الان هر جا که با هم می‌رویم، می‌بینیم که با مهر و محبت مردم مواجه می‌شود.

در کشور ما هر‌وقت راجع به ‌قشر خاصی فیلم یا سریال ساخته می‌شود، اعتراض‌هایی از سوی همان قشر به‌دنبال دارد.‌ نگران این مسأله نبودید؟

نگران بودیم، اما ‌در این سال‌ها به این اعتراض‌ها عادت کرده‌ایم. همه ما دیگر می‌دانیم یا اصلا نباید کار کنیم یا بپذیریم که چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد. البته خدا را شکر هم در ساختمان پزشکان و هم در سریال پژمان اعتراض‌ها از آن حدی که ما فکر می‌کردیم خیلی کمتر بود و در عوض میزان تشکرها و توجه‌ها بیشتر بود. مثلا بعد از ساختمان پزشکان به چند جلسه رسمی روان‌شناسان و روانپزشکان دعوت شدیم و از ما تقدیر کردند.

این بار هم جای خوشحالی دارد که فرهنگ مردم این قدر بالا رفته و برخورد فوتبالیست‌ها و افراد وابسته به فوتبال با ما خیلی خوب بوده، البته اعتراض‌هایی بوده است، اما جامعه فوتبالی‌ها خیلی بزرگ است ؛ از خود فوتبالیست‌ها گرفته تا خبرنگاران ورزشی، لیدرها، تماشاچی‌ها، باشگاه‌ها به این جامعه مربوط هستند و راضی‌کردن همه آنها کار ساده‌ای نیست.

در سریال پژمان فقط با اهالی فوتبال شوخی نکردید، مثلا هنرمندانی مانند رضا یزدانی یا اصغر فرهادی هم از شوخی‌های شما در امان نمانده‌اند.

در قسمت‌های بعدی می‌بینیم که بازیگران می‌آیند و با اسم خودشان در سریال حضور دارند و با آنها هم شوخی می‌کنیم. شوخی با هنرمندان نشان می‌دهد ما با خودمان هم شوخی می‌کنیم و در واقع شوخی‌کردن را از خودمان شروع کرده‌ایم.

بازیگری که خودش در سریال شما بازی می‌کند و اجازه می‌دهد با او شوخی کنید، خیلی فرق می‌کند با مثلا رضا یزدانی که فقط تماشاگر سریال است!

تمام کسانی که با آنها شوخی کرده‌ایم از دوستانمان هستند.

چرا در میان این همه شوخی به دنبال آسیب‌شناسی فوتبال و مسائل پشت‌پرده آن نبودید؟

پیمان و مهراب فوتبال‌دوست‌های قهاری هستند و هر هفته فوتبال بازی می‌کنند. من هم بیننده جدی فوتبال هستم، البته در طرفداری آدم به درد بخوری نیستم، چون یک طرفدار باید با همه وجود طرفدار تیم مورد علاقه‌اش باشد؛ من تا یک تیم بهتر بازی می‌کند طرفدار همان تیم می‌شوم! یا حتی اگر یک تیم خیلی ضعیف باشد ممکن است دلم بسوزد و طرفدارش شوم. در بازی بارسلون و رئال مادرید هم طرفدار هر دو تیم هستم؛ در حالی که خود آنها بشدت با هم رقابت می‌کنند. پیمان و مهراب و من خبرهای فوتبالی را دنبال می‌کنیم و چیزهایی که در این سریال نشان داده‌ایم بر‌آمده از اطلاعات ما درباره دنیای فوتبال است.

هم‌اکنون طرفدار کدام تیم هستید؟

در ایران طرفدار تیم تراکتورسازی تبریز و سپاهان اصفهان هستم. مثلا در این فصل به خاطر جوانگرایی آقای دایی از تیم پرسپولیس هم خوشم آمده است.

می‌توان حدس زد به خاطر اصفهانی بودن از سپاهان خوشتان بیاید، اما تراکتورسازی را چرا دوست دارید؟

من از سپاهان اصفهان و تراکتورسازی تبریز خوشم می‌آید، چون خیلی به مهره و چهره‌های شناخته شده وابسته نیستند. ستاره تیم‌شان، خود تیم است.

فوتبال کشورمان مسائل حاشیه‌ای زیادی دارد که می‌شد به آنها هم پرداخت! چرا به این حاشیه‌ها ‌توجهی نکردید؟

تا جایی که می‌شد به این مسائل پرداختیم. بحث‌های داغی که مد نظر شماست، چند هفته است که اوج گرفته در حالی که فیلمبرداری سریال پژمان دو ماه پیش تمام شده است. اگر این بحث‌های اخیر زمانی که ما در حال ساخت سریال بودیم پیش آمده بود حتما به آنها توجه می‌کردیم.

به نظرم یکی از دلایلی که باعث می‌شود بازخوردهای منفی سریال شما زیاد نباشد این است که اولا به مسائل حاشیه‌ای فوتبال خیلی توجه نکرده‌اید و دوم این‌که با خیلی‌ها شوخی می‌کنید، اما همه آنها دوستان شما هستند!

شاید هم نگاه مردم به سریال‌های طنز عوض شده است. احساس می‌کنم مردم به ما طنزپردازها اعتماد کرده‌اند و فهمیده‌اند ما قصد و غرضی نداریم. خیلی وقت‌ها قبل از هر کسی با خودمان شوخی می‌کنیم.

از معدود انتقادهایی که به سریال پژمان می‌شود این است که همان تصویری را از فوتبالیست‌ها به نمایش گذاشته‌اید که به اشتباه در افکار عمومی شکل گرفته است. این‌که فوتبالیست‌ها معمولا از افرادی با سطح فرهنگی پایین هستند که به ثروت و جایگاه اجتماعی قابل توجه رسیده‌اند.

معروف‌ترین فوتبالیست کشورمان آقای دایی یک مهندس تحصیلکرده از دانشگاه صنعتی شریف است و خود ایشان خط بطلانی بر این دیدگاه‌ها می‌کشد. اتفاقا کسی که در این سریال به آن می‌پردازیم هم یک فرد تحصیلکرده است. پژمان جمله جالبی دارد. او می‌گوید اگر در تمام دنیا کسی حق داشته باشد از این سریال شکایت کند پدر من است که این کار را نمی‌کند. بیشتر از هر کسی در این سریال با خانواده آقای جمشیدی شوخی کرده‌ایم. ما به قانون خودمان متعهد مانده‌ایم و به کسی توهین نکرده‌ایم. وقتی با پژمان هم در حضور خودش و به وسیله خودش شوخی می‌کنیم دیگران نباید خیلی ناراحت شوند. اگر قرار بود حب و بغضی داشته باشیم اول از همه باید پژمان جمشیدی اعتراض می‌کرد.

در کنار داستان‌های فوتبالی بخش‌هایی مربوط به خانواده و مسائل خانواده هم در سریال پژمان گنجانده شده است. چرا این کار را کرده‌اید؟ خود فوتبال به اندازه کافی کشش نداشت؟

کسانی که اهل فوتبال هستند دوست دارند بخش‌های فوتبالی سریال بیشتر باشد و کسانی که با فوتبال کمتر مانوس هستند دوست دارند بخش‌های خانوادگی سریال بیشتر باشد. سعی کرده‌ایم موازنه‌ای بین هر دو باشد. مثلا قسمت نهم سریال از آن دست قسمت‌هایی است که هم بخش فوتبالی آن قوی است و هم بخش خانودگی‌اش.

بخش‌های فوتبالی تازگی و طراوت بیشتری دارند؛ بخصوص سکانس‌های مربوط به پژمان و وحید خیلی جذاب است‌‌، اما بخش‌های خانوادگی کمی ریتم سریال را تغییر می‌دهند. به نظر شما این‌طور نیست؟

در این باره نظرات مختلفی وجود دارد. من همه بازیگران سریال را دوست دارم، اما به نظرم یکی از بازی‌های خوب سریال پژمان را از خانم رهنما می‌بینیم. بیژن بنفشه‌خواه خیلی خوب بازی کرده و من خودم یکی از طرفداران پر و پاقرص اردشیر کاظمی هستم. آقای حریرچیان و خانم شقایق دهقان هم خیلی خوب ظاهر شده‌اند. الان که به همراه شما و به عنوان یک بیننده سریال را دنبال می‌کنم به نظرم تمام بخش‌ها خوب از کار در آمده است.

به نظر می‌رسد خانم رهنما از ابتدا که فیلمنامه نوشته می‌شد قرار بود نقش پریسا را بازی کند‌ چون نکات مشترک زیادی بین خانم رهنما و شخصیت پریسا وجود دارد. انگار پریسا تصویر اغراق شده‌ای از بهاره رهنماست.

بله. همین‌طور است. فیلمنامه سریال را کسانی نوشته‌اند که خیلی خوب خانم رهنما را می‌شناسند یکی شوهر خانم رهنماست و یکی دیگر برادر شوهرش! البته پیمان و مهراب به شوخی یا جدی می‌گویند ما غلو نکرده‌ایم، پریسا تصویری جمع و جور شده از بهاره است! آنها می‌گویند: ما کمی بهاره را تعدیل کرده‌ایم و شخصیت پریسا خلق شد.

اطلاعاتتان بعد از این سریال راجع به فوتبال بیشتر شده است؟

قبل از این سریال هم طرفدار سپاهان بودم و کماکان طرفدار سپاهان هستم، اما دیدم به فوتبال کلی تغییر کرده است و شناختم بخصوص درباره بازیکنان یک نسل قبل‌تر فوتبال بیشتر شده است. کلی ماجراها و اتفاقات بامزه از فوتبال دارم چون وقتی بچه‌های فوتبالیست می‌آمدند کلی خاطره جذاب از رختکن و زمین فوتبال و حواشی آن برای ما تعریف می‌کردند. شنیدن این خاطرات از زبان خود فوتبالیست‌ها برایم جذاب بود.

به عنوان یک طنزپرداز چقدر توانسته‌اید با طرح مشکلات بر‌جامعه تاثیر بگذارید؟

چیزهایی را که درباره خودم هست ،‌ نمی‌توانم جواب بدهم.

خب بگویید بازخورد کارتان در بین مردم چطور بوده است؟

چیزی که معمولا می‌شنویم و همه ما را خیلی خوشحال کرده این جمله است که ما مدت‌ها بود تلویزیون ایران را تماشا نمی‌کردیم، اما حالا هر شب پای شبکه سه می‌نشینیم و پژمان را تماشا می‌کنیم. این جمله خیلی برای من خوشایند است که توانسته‌ایم سریالی بسازیم که مردم به جای ماهواره تلویزیون خودمان را تماشا کنند.

بخشی از بازخوردها از سوی کسانی است که توقع نداریم یک طنز تلویزیونی را دنبال کنند. این افراد وقتی تماس می‌گیرند و اظهار لطف می‌کنند بسیار خوشحال می‌شویم. گاهی به همدیگر می‌گوییم که چه کسانی تماس گرفته‌اند و گفته‌اند که سریال را دنبال می‌کنند و این باعث می‌شود همه ما خوشحال شویم.

اندکی تلاش کافی است

قطعا سروش صحت، رشته آلودگی و حفاظت محیط‌زیست دریا را رها نکرده که سریال بسازد تا صرفا عده‌ای را با تلویزیون آشتی دهد اما برای او سریال سازی تصمیمی است که زندگی برایش گرفته است. خودش در این باره می‌گوید: همیشه زندگی مسیری را برایم انتخاب کرده است و متاسفانه یا خوشبختانه هیچ وقت برای این‌که کجا باشم و چه بکنم برنامه‌ریزی نکرده‌ام. من کاری را که در هر مقطع‌ و شرایطی توانسته‌ام انجام دهم ، دست گرفته‌ام و متاسفانه خیلی آدم با پشتکار و پرتلاشی نیستم. همیشه کارهایی را انتخاب کرده‌ام که می‌شد با شرایط و امکانات موجود و اندکی تلاش به انجام رساند.

در این انتخاب همیشه مسائلی پیش می‌آید که قابل پیش‌بینی و برنامه‌ریزی نیست. به‌همین‌دلیل خیلی وقت‌ها کارها و روش هایم به نتیجه نرسیده است و خیلی وقت‌ها هم به نتایج خوبی رسیده‌ام. هیچ وقت اهل برنامه‌ریزی به این معنا نبوده‌ام که کارهایم در جهت یک هدف بلند‌مدت باشد، نمی‌دانم شاید اگر این‌طور بود بهتر می‌شد یا شاید هم نمی‌شد.

با همه اینها کارنامه حرفه‌ای او پر بار است و آثار متعددی در مقام نویسنده، کارگردان و بازیگر خلق کرده که اگر در همه آنها ندرخشیده باشد، مورد قبول واقع شده است. ساختمان پزشکان و پژمان، دو سریال اخیر او بیش از دیگر آثارش مورد توجه قرار گرفته‌اند.

ساختمان پزشکان در 55 قسمت ساخته شد و گرچه از قسمت پانزدهم جای خود را بین مخاطبان باز کرد، اما به سریالی بدل شد که خیلی‌ها از دیدنش لذت بردند و حتی تلاش‌هایی برای ساخت سری دوم آن هم صورت گرفت. سریال پژمان هم دست‌کم به لحاظ موضوعی یکی از متفاوت‌ترین سریال‌های تلویزیون در سال‌های اخیر است. صحت درباره علاقه مردم به سریال پژمان می‌گوید: فوتبال به خودی خود جذاب و دیدنی است و وقتی در قالب یک اثر داستانی، آن هم به صورت طنز مطرح می‌شود، دلنشین است. به جز اینها فکر می‌کنم مردم پژمان جمشیدی را دوست دارند، سام خیلی خوب از عهده نقشش برآمده است. قصه‌ها خوب است و احتمالا خیلی چیزهای دیگر.

سروش صحت بعد از پژمان، روزگار سختی را در پیش خواهد داشت، چرا که ‌ توقع مردم از او خیلی بالا رفته است‌ اما همه آنهایی که کمی با روحیه صحت آشنایی دارند می‌دانند او مثل همیشه روال عادی زندگی اش را ادامه خواهد داد. او معتقد است جز این هم نمی‌شود کاری کرد و می‌گوید: هیچ کس در طول زندگی حرفه‌ای‌اش همیشه رو به اوج حرکت نکرده است. گاهی اوج هست و گاهی هم فرود. من فقط امیدوارم که روندم رو به رشد باشد.

او این روزها همراه ایمان صفایی مشغول نگارش سریالی است که ماجراهای یک خانواده بزرگ و پرجمعیت را روایت می‌کند. در کار تازه صحت قرار است مهراب قاسمخانی طراح صحنه باشد و پیمان هم به عنوان مشاور در کنار گروه باشد.

شاید ‌نتوان حدس زد که سریال بعدی سروش صحت چه جایگاهی بین مردم ‌داشته باشد، اما یک چیز مسلم است و آن این‌که او به تبع نگاهش به سریال سازی باز هم اثری خواهد ساخت که به درون آدم‌ها توجه دارد و شخصیت‌هایی تعریف شده ارائه می‌کند. سریال‌هایی که سروش صحت نوشته یا کارگردانی کرده است صرفا راوی قصه‌های کمیک و خنده‌دار نیستند، همه آنها ما را با واقعیت‌هایی درباره انسان‌ها و زندگی روبه‌رو می‌کنند که از فرط بدیهی بودن شاید کمتر به چشم بیایند.

آذر مهاجر‌ /‌ گروه رادیو و تلویزیون

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها