چرا سرایدار به قتل متهم شد؟

سرایدار مردی حدود چهل ساله به نام خلیل بود که پایش لنگ می‌زد و به سختی راه می‌رفت. او جنازه را پیدا و پلیس را خبر کرده بود. مشفق قبل از ورود به خانه وقتی این مرد را سر راهش دید، چند سوال از وی پرسید. خلیل گفت:من شب‌ها خوابم نمی‌برد.

نشسته بودم و داشتم برنامه 90 را می‌دیدم که ناگهان صدایی را شنیدم. خواستم داخل خانه مهندس بروم تا ببینم چه شده که همان موقع سایه‌ای به چشمم خورد. طرف شیشه اتاق خواب را شکست، پنجره را باز کرد، داخل رفت و چند لحظه بعد از همانجا بیرون آمد و فرار کرد. من چون پایم لنگ است، نتوانستم جلویش را بگیرم.

کارآگاه همانجا دستور بازداشت خلیل را صادر کرد. مرد سرایدار در حالی‌که تعجب‌ کرده بود، پرسید: چرا من؟ مگر چه گناهی کردم.

مشفق لبخندی زد و گفت: چون 90 دوشنبه‌ها پخش می‌شود.

کارآگاه سپس داخل ساختمان رفت و یکی از ماموران کلانتری او را به اتاق خواب هدایت کرد. کف اتاق موکت و ردی از کفش بود. خوشبختانه هیچ ماموری داخل نرفته و رد کفش را از بین نبرده بود. کارآگاه هم کفش‌هایش را درآورد و نوک پا و با دقت جلو رفت تا جسد را برانداز کند. مقتول با شلیک گلوله از پا درآمده بود. یکی از ماموران کلانتری به سرگرد گفت: مراقب خرده شیشه باشید.

کاراگاه جواب داد: نگران نباش، شیشه‌ای این طرف نریخته.

او همه چیز را به دقت بررسی کرد و دستور داد خلیل را بیاورند. شماره پای او با رد کفش مطابقت داشت، اما سرایدار باز هم همه چیز را انکار می‌کرد. مشفق دستور انتقال او را به اداره آگاهی صادر کرد.

خلیل صبح روز بعد وقتی دلیل سوم کارآگاه را برای اثبات جرمش شنید، لب به اعتراف گشود. او با صاحبکارش اختلاف مالی داشت و به همین دلیل جنایت را انجام داده بود: «ده سال بود برای مهندس کار می‌کردم اما حق و حقوقم را هیچ‌وقت کامل نداد.

آخر سر قرار شد خانه‌ای را در شهریار به نامم کند اما از این هم طفره رفت. او از من سوء استفاده کرده بود برای همین هم وقتی زن و بچه‌اش به سفر رفتند او را کشتم، بعد شیشه پنجره را شکستم تا وانمود کنم قتل کار یک غریبه است. مهندس شب‌ها قرص می‌خورد و من مطمئن بودم خوابش سنگین است. برای همین نقشه‌ام را در کمال خونسردی انجام دادم.»

شما خواننده محترم برای ما به شماره 300011224 پیامک بزنید و بنویسید دلیل سوم کارآگاه برای اثبات جرم خلیل
چه بود؟

پاسخ معمای شماره قبل:

منصور قاتل بود. جراحت روی بدن مقتول از پایین به بالا ایجاد شده بود و کارآگاه می‌دانست فردی با قد کوتاه این کار را کرده است و منصور کوتاه قدترین فرد در آن جمع بود.