همیشه پای یک آیفون در میان است!

به گزارش جام‌جم، چند روز پیش پسر جوانی در حالی که سر و صورتش زخمی بود از گاراژ متروکه‌ای در جاده خاوران بیرون آمد. دو افغان چماق به دست در تعقیبش بودند که با دیدن گشت پلیس در جاده فرار کردند. مرد زخمی خودش را به پلیس رساند و بعد از کمک خواستن از ماموران بی‌هوش شد. با حضور امدادگران اورژانس جوان زخمی به مرکز درمانی منتقل شد. ماموران به گاراژی که فرد زخمی بیرون آمده بود، رفته و دو مرد افغان را دیدند. آنها مدعی بودند فرد زخمی را نمی‌شناسند و نگهبان گاراژ هستند. ماموران به دو مرد افغان مشکوک و هردو را بازداشت کردند. در ادامه تحقیقات معلوم شد، این گاراژ پاتوق افراد معتاد و خلافکار است و بخشی از اموال سرقتی از جمله گوشی‌های تلفن همراه و کیف‌های زنانه در آنجا کشف شد. متهمان در پلیس آگاهی اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرده و مدعی بودند از وجود اموال سرقتی در گاراژ خبر نداشته‌اند. در بررسی اموال کشف‌شده معلوم شد همه آنها سرقتی است. با دستور بهشتی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 34 تهران، تحقیقات پلیسی برای رازگشایی از جرایم این دو متهم ادامه پیدا کرد. ماموران با پی بردن به این‌که جوان زخمی به‌هوش آمده و کمی بهبود یافته، او را به پلیس آگاهی فراخواندند.
وی به افسر تحقیق گفت: معتادم و برای خرید و مصرف شیشه به گاراژ متروکه که سعید کابلی در آنجا نگهبان بود، می‌رفتم. در پی رفت وآمدهایم به آنجا متوجه حضور دختر 16 ساله فراری شدم و کم‌کم به هم دل بستیم. آن روز که برای خرید و مصرف شیشه به گاراژ رفتم سعید و هموطنش به چوب و چماق به جانم افتادند و کتکم زدند. آنها قصد قتل مرا داشتند تا آن دختر را فراموش کنم. سعید کابلی می‌گفت من رقیب عشقی‌اش هستم و باید بمیرم.
با توجه به گفته‌های مرد نجات‌یافته از مرگ، سعید کابلی و همدستش دوباره مورد بازجویی قرار گرفتند و این بار سکوت خود را شکستند و گفتند که ماجرا صحت دارد و قصد کشتن مرد جوان را داشته‌اند که موفق نشدند. هشت ماه است که در زمینه سرقت گوشی‌های گرانقیمت که بیشتر آنها آیفون بوده فعالیت داشته و آنها را می‌فروختند.
متهمان در بازداشت به سر می‌برند، تحقیقات برای دستگیری بقیه اعضای این باند هم ادامه دارد .

بازار داغ خرید گوشی‌های سرقتی در افغانستان

سعید کابلی و فرید هر دو تبعه افغان هستند و باند گسترده سرقت گوشی‌های آیفون را در پایتخت هدایت می‌کردند. آنها فکر نمی‌کردند درگیری عاشقانه، آنها را به دردسر بیندازد و راز سرقت‌های سریالی‌شان را فاش کند.
سعید از آمدنت به ایران بگو؟
سال‌ها پیش خانواده‌ام غیرقانونی به ایران آمدند و مخفیانه زندگی می‌کردیم.
چطور وارد باند سرقت شدی؟
من سرکرده باند سرقت گوشی بودم. یک‌سال پیش به عنوان نگهبان در این گاراژ متروکه مشغول به کار شدم. آنجا را به پاتوقی برای افراد خلافکار و معتاد تبدیل کردم. آنها برای مصرف و خرید شیشه نزدم می‌آمدند و پول می‌پرداختند. بعد از آن افراد خلافکار از جمله سارقان، زورگیران و کیف‌قاپ‌ها به آنجا می‌آمدند و من برایشان وسایل سرقتی را مخفی می‌کردم. بعد از مدتی خودم تصمیم به تشکیل باند گرفته و باند سرقت گوشی تلفن همراه تشکیل دادم.
از نحوه دزدی‌هایتان بگو؟
من و اعضای باندم که برخی از آنها فراری هستند، با موتورسیکلت در سطح شهر رفت و آمد کرده و با تعقیب طعمه‌هایمان در محلی خلوت، گوشی‌قاپی می‌کردیم. هشت ماه است سرقت می‌کنیم و تخصصمان گوشی آیفون است.
با اموال دزدی چه می‌کردید؟
نمی‌توانستیم گوشی‌های آیفون را در ایران بفروشیم، به همین خاطر هر کدام از آن گوشی‌ها را به اتباع افغان که به افغانستان بازمی‌گشتند، یک تا دو میلیون تومان می‌فروختیم. آنها نیز گوشی‌ها را غیرقانونی از مرز خارج می‌کردند و به مشتری‌های آن‌سوی مرز می‌فروختند.
از آشنایی‌ات با دختر نوجوان فراری بگو؟
شیلا چند ماه قبل به خاطر بدرفتاری‌های خانواده‌اش فرار کرد و در اطراف پایانه مسافربری سرگردان بود. او جا و مکان نداشت. بعد از آشنایی او را به گاراژ بردم. چند هفته‌ای آنجا بود. کم‌کم به او علاقه‌مند شده بودم. می‌خواستم از شیلا در باند سرقتم استفاده کنم که بازداشت شدم.