قتل برادر معتاد با چوبه دار گره خورد

به گزارش جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از ششمین روز اردیبهشت 92 و به دنبال کشف جسد مردی در محل بازیافت زباله‌ها در کهریزک در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران پس از حضور در محل با جسد مردی که دست و پایش بسته ولای پتو پیچیده شده بود، روبه‌رو شدند. آثار ضرب و جرح نیزروی بدنش دیده می‌شد.

کارآگاهان با انگشت‌نگاری از مقتول و بررسی بانک اطلاعات مجرمان توانستند هویت مقتول را شناسایی کنند. رسول 43 ساله بارها به اتهام دزدی دستگیر شده بود.

ماموران سپس به تحقیق از خانواده رسول پرداختند که پدرش گفت: پسرم معتاد بود و مدت‌ها به خانه نمی‌آمد و من نیز به همین علت شکایتی نکردم.

در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اطلاع یافتند همسر مقتول نیز به علت اعتیاد همسرش از حدود 9 ماه پیش به خانه پدرش بازگشته و طی این مدت هیچ اطلاعی از مقتول نداشته است.

در شرایطی که پدر مقتول در طول رسیدگی به پرونده تاکید داشت هیچ شکایتی از فرد یا افرادی نداشته و خواستار مختومه شدن پرونده بود، کارآگاهان برای کشف حقیقت و در ادامه رسیدگی به پرونده به تحقیق از همسایگان و اهالی محل سکونت مقتول پرداخته و متوجه شدند چند روز قبل از کشف جسد، مقتول بر سر تقسیم ارثیه با اعضای خانواده‌اش درگیر شده بود.

با توجه به اطلاعات به دست آمده در خصوص درگیری مقتول با اعضای خانواده و همچنین اعلام نظریه پزشکی در خصوص علت مرگ مقتول که خفگی اعلام شده بود، کارآگاهان پدر و دو برادر مقتول را دستگیر کردند.

با ادامه تحقیقات سرانجام یکی از دو برادر مقتول به نام اصغر به بیان حقیقت پرداخت و در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: برادرم (مقتول) پس از چند روز، دوم اردیبهشت به خانه آمد و به علت مصرف مواد، من با او درگیر شدم، در یک لحظه دست‌هایم را روی گردنش فشار دادم که او بر اثر خفگی جان داد. با کمک پدر و برادرم، دست و پاهایش را بسته و جسد را لای پتو گذاشته و برای این که همسایه‌ها متوجه جسد نشوند، آن را داخل کارتن یخچال گذاشته و با چرخ دستی به خیابان دامپزشکی برده و داخل سطل زباله مکانیزه انداختیم.

پس از تکمیل تحقیقات، پدر مقتول و برادرش اصغر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند. در آن جلسه دختر 14 ساله قربانی برای پدربزرگ و عمویش حکم قصاص خواست.

اصغر هم در دفاع از خود گفت: من به تنهایی برادرم را کشتم. پدرم در این ماجرا دستی نداشت. رسول ده سال بود که معتاد شده بود. ما تلاش زیادی کردیم تا او را ترک دهیم، اما موفق نشدیم. آن روز برادرم باز هم تحت تاثیر مصرف شیشه دچار توهم شده بود و فکر می‌کرد ما قصد داریم به او آسیب بزنیم. من برای آرام کردن او گردنش را گرفتم، اما یکباره صورت برادرم کبود شد. من و پدرم از ترس جنازه را با چرخ دستی داخل سطل زباله انداختیم.

پدر متهم نیز منکر دست داشتن در جنایت شد.

پس از دفاعیات متهمان،قضات وارد شور شده و اصغر را به قصاص محکوم کردند. پدرش هم تبرئه شد.

حکم دادگاه پس از ارسال به دیوان عالی کشور در شعبه ششم مهر تائید خورد.

امیرعلی حقیقت طلب

ضمیمه تپش