انتشار مطالب خلاف ارزش‌های خانواده در برخی پلتفرم‌ها بیش از هر زمان دیگری ضرورت نظارت قانونی در این زمینه را فریاد می‌زند

عادی‌سازی سقوط محتوا در نمایش‌خانگی

در کوران جنگ شناختی و هجمه رسانه‌ای که هویت ملی و فرهنگی ایران را هدف قرار داده‌، دو رویداد موازی، صحنه رسانه‌ای کشور را به یک چهارراه حیاتی هدایت کرده است: نخست، تأکید صریح مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در آستانه میلاد حضرت صدیقه کبری‌(س) بر ضرورت اتخاذ «آرایش جنگی» در میدان تبلیغات و ضرورت اشراف اطلاعاتی بر دشمن بر بستر رسانه‌ها و دوم، اذعان صریح رئیس سازمان صداوسیما به «خلأهای قانونی» که مانع اعمال قدرت نظارتی مؤثر بر پهن‌شدن فرش قرمز برای محتوای آسیب‌زا در پلتفرم‌های نمایش‌خانگی شده است. 
در کوران جنگ شناختی و هجمه رسانه‌ای که هویت ملی و فرهنگی ایران را هدف قرار داده‌، دو رویداد موازی، صحنه رسانه‌ای کشور را به یک چهارراه حیاتی هدایت کرده است: نخست، تأکید صریح مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در آستانه میلاد حضرت صدیقه کبری‌(س) بر ضرورت اتخاذ «آرایش جنگی» در میدان تبلیغات و ضرورت اشراف اطلاعاتی بر دشمن بر بستر رسانه‌ها و دوم، اذعان صریح رئیس سازمان صداوسیما به «خلأهای قانونی» که مانع اعمال قدرت نظارتی مؤثر بر پهن‌شدن فرش قرمز برای محتوای آسیب‌زا در پلتفرم‌های نمایش‌خانگی شده است. 
کد خبر: ۱۵۳۳۳۲۸
نویسنده مجتبی برزگر - گروه رسانه
 
این دو نقطه‌عطف، بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک کنشگری ساختاری و قانونی را برای صیانت از میراث فرهنگی و اخلاقی کشور فریاد می‌زند. این شکاف میان فرماندهی راهبردی مقابله و ضعف ابزار اجرایی، دقیقا همان نقطه‌ای است که دشمن به‌دنبال ایجاد شکاف در آن است.
   
هشدار راهبردی رهبر معظم انقلاب 
و اشاره صحیح رئیس صداوسیما 
بیانات اخیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (دامت برکاته) یک هشدار راهبردی بود؛ ایشان با استفاده از ادبیات دفاعی - امنیتی (آرایش جنگی)، به مخاطبان اصلی و فرعی عرصه رسانه گوشزد کردند که عرصه تبلیغات دیگر یک حوزه صرفا فرهنگی نیست، بلکه میدانی است که در آن نفوذ فرهنگی و تغییر لایه‌های هویتی به صورت هدفمند دنبال می‌شود. این فرمان، مستلزم یک بازنگری جامع در ساختارهای نظارتی است.
همین دغدغه در سطوح اجرایی نیز بازتاب پیدا کرده است. پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما اشاره کرده که بدون وجود قوانین جامع و به‌روز، تلاش نهاد ناظر شبیه به سنگی است که به‌سوی دریایی از محتوای غیرمجاز پرتاب می‌شود؛ سنگی که اثرگذاری‌اش به‌دلیل عدم پشتیبانی ساختاری، محدود می‌شود.  این اعتراف تلخ، نشان می‌دهد که چالش امروز، صرفا ضعف اراده یا عدم وجود نیرو نیست، بلکه نارسایی بنیان‌های حقوقی است که پلتفرم‌های نوظهور را در حوزه‌ای خاکستری یا فاقد مجازات بازدارنده رها کرده است. این تنگنای قانونی، بستری مناسب برای اجرای الگوی «عادی‌سازی تدریجی ابتذال» فراهم می‌آورد.
   
«گنگ»؛ اهرم عادی‌سازی رفتارهای غیرمتعارف
اگر این وضعیت بی‌قانونی ادامه‌ یابد، آنچه تحت عنوان «آزادی بیان» پنهان می‌شود، چیزی جز تجاری‌سازی سقوط محتوایی نیست. در این میان، برنامه «گنگ» با اجرای علی ضیا در فیلیمو، نه یک استثنا، بلکه مصداق بارز و نمادین این روند است که باید مورد واکاوی دقیق قرار گیرد.
علی ضیا، چهره‌ای که سال‌ها با کاراکتری نسبتا چارچوب‌مند در تلویزیون ملی شناخته می‌شد، با انتقال به نمایش‌ خانگی و پذیرش این فرمت، عملا مرزهای پیشین خود را نه فقط جابه‌جا، بلکه به‌طور کامل منهدم کرده است. برنامه گنگ (که از نام آن نیز بوی بی‌قیدی و رهایی افراطی به مشام می‌رسد)، با تکیه بر شوخی‌های سطحی، استفاده از فضاهای غیراخلاقی و دعوت از عناصری که محتوای تولیدی‌شان در تضاد آشکار با ارزش‌های عمومی تعریف شده‌، به‌سادگی از خطوط قرمز فرهنگی و اخلاقی عبور کرده است. 
این برنامه فاقد هرگونه هدف تعالی‌بخش فرهنگی است و صرفا بر پایه تحریک مخاطب و جلب توجه با استفاده از جذابیت‌های مبتذل بنا شده است.
این یک سقوط محتوایی است؛ انتقال یک چهره شناخته شده از فضایی با ضوابط (حتی ناقص) به فضایی که در آن اعتبار گذشته خود را به‌عنوان یک اهرم برای عادی‌سازی رفتارهای غیرمتعارف به‌کار می‌گیرد. این امر نوعی نفاق رسانه‌ای است که اعتماد مخاطب به کل ساختار را هدف 
قرار می‌دهد.
   
استراتژی تهی‌سازی معنایی در عمق فرهنگی
توسل به ابتذال در پلتفرم‌های نمایش خانگی، فراتر از یک خطای محتوایی ساده است؛ این یک تکنیک مهندسی اجتماعی در دل جنگ شناختی محسوب می‌شود. در «آرایش جنگی» که رهبر انقلاب به آن اشاره فرمودند، دشمن تلاش می‌کند تا با فراهم آوردن یک خوراک رسانه‌ای پرزرق و برق اما تهی از معنا، ذائقه مخاطب، به‌ویژه نسل جوان را از ارزش‌های عمیق و هویت‌بخش منحرف سازد. 
برنامه‌هایی نظیر گنگ، به جای ارتقای سلیقه عمومی، با ارائه‌ سطحی‌ترین اشکال سرگرمی، مخاطب را به یک مصرف‌کننده منفعل تبدیل می‌کنند که از تعمق و تفکر انتقادی دور می‌ماند. این همان هدف کلان دشمن است: ایجاد یک جامعه سرگرم‌شده و در عین حال، عمیقا سرگردان در فقدان مرجعیت‌های هویتی. 
   
حقوق عامه و خلأ قانونی:
 چرا نظارت شکست می‌خورد؟
مسأله‌ای که رئیس صداوسیما به آن اشاره کرد، یک دغدغه فنی صرف نیست، بلکه یک بحران در حوزه حقوق عامه است. 
پلتفرم‌های VOD (ویدئوی درخواستی) مانند فیلیمو، با وجود نفوذ گسترده و درآمدزایی عظیم در داخل کشور، از ساختار نظارتی سنتی تلویزیون فاصله گرفته‌اند. 
خلأ قانونی به این معناست که مجازات‌های اعمالی در قانون مطبوعات یا آیین‌نامه‌های قدیمی صداو‌سیما، قابلیت بازدارندگی لازم در برابر مدل کسب‌وکار سریع و جهانی پلتفرم‌ها را ندارند. 
این پلتفرم‌ها در واقع به‌عنوان «مناطق خاکستری حقوقی» عمل می‌کنند؛ جایی که از رانت دسترسی گسترده داخلی بهره می‌برند اما از زیر چتر مسئولیت‌های سنگین نهادهای نظارتی رسمی شانه خالی می‌کنند. 
مادامی که قانونی مشخص، با تعاریف شفاف از محتوای «مبتذل» و «خلاف امنیت اخلاقی» و مجازات‌های اجرایی قاطع (شامل جریمه‌های سنگین مالی و سلب موقت دسترسی)، وجود نداشته باشد، ما شاهد تکرار این چرخه خواهیم بود؛ پلتفرم‌ها ریسک‌های قانونی را در برابر سودهای کلان ناچیز می‌بینند و در نتیجه به سوی تولید محتوای کم‌هزینه و پرجاذبه - ولو مبتذل - روی می‌آورند.
   
درس‌هایی از شکست‌های پیشین و افق سرایت
نگرانی از سرایت این روند به سایر حوزه‌ها، نگرانی بجایی است. سابقه پخش برنامه‌هایی با مرزهای مبهم در دیگر سرویس‌ها مانند نماوا نشان می‌دهد که این «آزادی عمل» یک ویروس فرهنگی است که به‌سرعت میزبان جدید می‌یابد. اگر فیلیمو به‌عنوان پیشرو در این مسیر، به‌دلیل گستردگی مخاطبش، هزینه عبور از خطوط قرمز را پایین بیاورد، پلتفرم‌های دیگر نیز آن را به‌عنوان یک مدل موفق و کم‌ریسک بازتولید خواهند کرد. این وضعیت، نهایتا مسیر را به‌سوی محتوای یوتیوب، یعنی فضای کاملا افسارگسیخته و بی‌هویت، هموار می‌سازد. جایی که هیچ‌کس مسئول محتوای تولیدی نیست و مرز میان هنر، هرزگی و ترور فرهنگی از بین می‌رود. آنچه در یوتیوب به‌عنوان بی‌نظمی دیده می‌شود، نباید در محیطی که تحت حاکمیت ملی است، به‌عنوان یک اپیدمی فرهنگی پذیرفته شود. این یک مبارزه برای حفظ حریم فرهنگی است، نه صرفا تعدیل یک برنامه تلویزیونی.
   
موج سرایت و ضرورت سد کردن نفوذ
نشانه‌های این نفوذ فرهنگی در دیگر پلتفرم‌ها نیز دیده می‌شود؛ از سابقه‌ی نماوا تا روندهای مشابه در سایر محیط‌های آنلاین. اگر امروز در برابر این نمونه‌های آشکار، نهادهای ناظر با قدرت قانونی وارد عمل نشوند، این روند نهادینه شده و به یک رویه معمول تبدیل خواهد شد. خطر اصلی این است که فردا، آنچه امروز «تخلف» است، در سایه تکرار و عدم برخورد، به‌عنوان «هنجار پلتفرمی» در برابر رسانه‌های رسمی تعریف شود.
این الگو، دقیقا همان چیزی است که رهبر انقلاب درباره آن هشدار دادند: تضعیف بنیان‌های هویتی و فرهنگی از مسیرهای نرم و غیرمستقیم. جایی که در ظاهر آزادی و نوآوری تبلیغ می‌شود، در باطن شاهد ترویج بی‌ضابطگی و پذیرش محتوایی هستیم که ریشه در فرهنگ افسارگسیخته جهانی دارد.
   
راه برون‌رفت از بحران قانون‌محوری
برون‌رفت از این مخمصه، نه در محدود کردن دسترسی، بلکه در تقویت ساختار نظارتی قانونی است. این امر مستلزم برخورد نهاد قضایی با تخلفات در این حوزه است تا برخی حامیان پیدا و پنهان احتمالی، پشت سر متخلف قرار نگیرند.
اگر قانون به‌موقع تدوین و ابزارهای اجرایی کافی برای برخورد با متخلفان فراهم نشود، این «آرایش جنگی» تبلیغاتی که مقام معظم رهبری بر آن تأکید کردند، صرفا در عرصه بیانیه باقی مانده و در میدان عمل، ابتذال به‌عنوان پیروز میدان، مرزهای فرهنگی و اخلاقی جامعه را درهم خواهد شکست. امروز روز تعیین تکلیف است؛ میان صیانت از هویت و تسلیم در برابر سیل محتوای بی‌قید و شرط.
newsQrCode
برچسب ها: رسانه ملی
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سه‌گانه فرصت در آسیای مرکزی

سفیر کشورمان در عشق‌آباد در گفت‌وگو با «جام‌‌جم» ابعاد مختلف سفر رئیس‌جمهور به ترکمنستان و قزاقستان را تشریح کرد

سه‌گانه فرصت در آسیای مرکزی

رویش زندگی از دل مرگ

همزمان با موافقت معاون رئیس‌جمهور با اهدای عضو ۲ فرزندش،در گفت‌وگو با دکتر امید قبادی، نایب‌رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان، چالش‌های این حوزه را بررسی کردیم

رویش زندگی از دل مرگ

نیازمندی ها