مرگ آگاهی در جعبه سیاه

برنامه گفت‌وگومحور و چالشی «جعبه سیاه» به تهیه‌کنندگی سید مجتبی موسوی و کارگردانی علی واسعی، با حضور شخصیت‌های مطرح در عرصه‌های مختلف، سعی دارد مباحثی جذاب و بحث‌برانگیز را به مخاطبان ارائه کند.
برنامه گفت‌وگومحور و چالشی «جعبه سیاه» به تهیه‌کنندگی سید مجتبی موسوی و کارگردانی علی واسعی، با حضور شخصیت‌های مطرح در عرصه‌های مختلف، سعی دارد مباحثی جذاب و بحث‌برانگیز را به مخاطبان ارائه کند.
کد خبر: ۱۵۰۱۵۱۰
نویسنده سپیده اشرفی - گروه رسانه
 
این برنامه سراغ چهره‌هایی رفته که کمتر در قاب تلویزیون حاضر به صحبت می‌شدند. شاید از همین منظر هم بخش‌های مختلف برنامه در فضای مجازی وایرال شد. در همین رابطه با سید مجتبی موسوی، تهیه‌کننده برنامه جعبه سیاه گفت‌وگو داشتیم تا درباره چالش‌های تولید این برنامه و اتاق فکر آن بشنویم. 

قدری درباره نحوه شکل‌گیری برنامه «جعبه سیاه» بفرمایید. چطور شد که این برنامه کلید خورد؟ 
قرار بود یک برنامه گفت‌وگومحور و سرگرم‌کننده برای آنتن ماه رمضان و عید شبکه افق، طراحی شود که ادامه پخش آن در طول سال باشد. خب همه این واژه‌هایی که گفتم، هنگام طراحی برنامه برای ما چالش بود. این جنس برنامه‌ها در انواع مختلف و از شبکه‌های مختلف سیما پخش می‌شود. معمولا هم فرمول مشخص است؛ یک مجری سلبریتی، یک مهمان سلبریتی، یک دکور پر زرق و برق، و بعد هم تعدادی سؤال زرد. حالا ما می‌بایست محدودیت‌های جدی مالی و برآوردی را هم درنظر می‌گرفتیم. پس انتخاب اول و آخر مشخص بود؛ ناچار بودیم متفاوت باشیم، طبیعتا اگر از الگوهای مرسوم استفاده می‌کردیم، شکست می‌خوردیم. پس ابتدا به یک طراحی متفاوت فکر کردیم. یک تاک‌شوی ساختاریافته با الگوریتمی که مخاطب به‌تدریج و با پخش قسمت‌ها و استمرار روی آنتن، با آن آشنا می‌شود. گفت‌و‌گویی که صرفا دیگر یک گپ خودمانی نیست؛ مهمان فقط نباید به سوالات مجری پاسخ دهد و مجری فقط نباید سوالات ذهنی خودش را از مهمان بپرسد؛ بلکه چالش به چالش مهمان جلو می‌رود و مجری او را همراهی می‌کند. اصلا شعار برنامه این شد؛ جعبه سیاه زندگی‌تو خودت باز کن. مهمان در یک سناریوی ازپیش تعیین‌شده قرار می‌گیرد. سناریویی که ماجراجویی در آن، اول از همه برای خود مهمان جذاب می‌شود. ما تلاش کردیم در طراحی برنامه، این تفاوت را در همه قسمت‌ها در نظر بگیریم؛ چه در تنه اصلی برنامه که یک گفت‌و‌گوی ساختاریافته داریم و به جای سوال، چالش است و چه در دکور که برای‌مان مهم بود در خدمت ایده برنامه باشد. حتی در اجرا که جلوتر هم توضیح خواهم داد؛ ما به جای لیست کردن سلبریتی‌ها و مذاکره با آنها برای اجرا بر سر یک مدل، به یک اجرای نوآورانه رسیدیم که هم متن دارد و هم نمایش و هم بداهه. ما درواقع یک نقش تعریف کردیم و بعد به دنبال کسی گشتیم که بتواند آن را بازی کند. امیر عضد درواقع یک نقش در برنامه گرفته است و آن را با متن و بداهه به فراخور هر مهمان به پختگی می‌رساند. خب این متفاوت بودن هم برای ما جذاب بود و هم کمی ترسناک اما بالاخره از دل این ریسک عبور کردیم و جعبه سیاه متولد شد. 

در مدت اخیر خیلی بحث بر سر برنامه در فضای مجازی بالا گرفته. پیش‌بینی این بازخوردها را داشتید؟
جعبه سیاه از همان اولین روزهای پخش در فضای مجازی، خیلی خوب دیده شد. برش‌های صحبت‌های مهمانان و چالش‌های مجری برنامه با آنها بسیار دیده شد؛ مثلا علی پورکاوه، حجت‌الاسلام دانشمند و محسن عراقی اولین مهمانان جعبه سیاه بودند. مخاطب از طرفی هم با یک میزانسن جدید از یک برنامه تاک‌شو روبه‌رو شده؛ یک فضای صمیمانه و سوالاتی که تبدیل به چالش می‌شود. از همان ابتدا برنامه در فضای مجازی دیده شد و مورد استقبال قرار گرفت و در کمتر از چند روز صفحه مجازی برنامه توسط کاربران شناسایی شد و با یک روند فزاینده و رو به رشدی بالا آمد. کم‌کم تنوع مهمان‌های برنامه باعث جذب مخاطبین دیگری هم شد اما پخش نامنظم برنامه در طول سالی که پر از وقایع عجیب مثل شهادت رئیس‌جمهور، حمله ایران به اسرائیل، انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، ترور مقام حماس در تهران، شهادت سیدحسن نصرالله و مسائل دیگر بود، شبکه را مجبور به تغییر کنداکتور می‌کرد. طبیعتا این چالش نامنظم در پخش، کمی به جعبه سیاه و دیده شدنش لطمه زد اما با این حال، بازخوردهایی که می‌گرفتیم، ما را امیدوار می‌کرد. اتفاقی که شما به آن اشاره می‌کنید در یک فضای رسانه‌ای دیگری شکل گرفت.من از تعبیر «سوءتفاهم» استفاده می‌کنم. یک سوءتفاهم رسانه‌ای اتفاق افتاد و تبدیل به یک موج شد و بعد هم البته تریبونی برای دفاع در اختیار عوامل برنامه قرار نگرفت و فقط توانستیم یک بیانیه از طرف روابط‌عمومی برنامه منتشر کنیم که پاسخی باشد برای افکار عمومی دغدغه‌مند. بله تصور نمی‌کردیم که چالش پایانی برنامه، این مقدار در فضای مجازی مورد توجه قرار بگیرد. واقعیت ماجرا هم این بود که این چالش وقتی به وجود آمد که ۱۰ ماه از پخش جعبه سیاه می‌گذشت. برش‌های بسیاری در فضای مجازی از برنامه منتشر شده بود. بسیاری از برنامه‌ها مثل همین برنامه‌ای که در موردش چالش درست شد، چند بار در شبکه تکرار و بازپخش شد و ما پیش‌بینی این موضوع را نکرده بودیم. به خاطر همین می‌گویم سوء‌تفاهم؛ اصلا موضوع درست بیان نشد. واقعیت این است که در برنامه «هدیه‌ای» به مهمانان ندادیم اما در فضای مجازی طور دیگری بیان کردند. واقعیت این بود که ۴۹ مهمان سرشناس از این چالش استقبال کردند و مراجعه به آرشیو برنامه هم این را تصدیق می‌کند. ما در طراحی جعبه سیاه در فصل اول، یک ملاحظه فرمی داشتیم؛ این‌که همه چالش‌ها، صورت تصویری برای بیننده داشته باشد. مثلا چالش بله و خیر؛ که یک راکت در اختیار مهمان برنامه بود که نظرش را با آن نشان می‌داد. یا سوالات چالش «ترین‌ها» به انتخاب مهمان برنامه از داخل گوی‌های رنگی درمی‌آمد. برای چالش پایانی از چند الگوریتم استفاده کردیم؛ مثلا در برخی برنامه‌ها یک چک با مبلغ بالا به مهمان داده می‌شد و در ازایش او را به یک چالش موقعیتی دعوت می‌کردیم. خب اینها در برنامه‌سازی روز دنیا هم وجود دارد. در چالش «مرگ آگاهی» هم ما نیاز به یک المان تصویری داشتیم تا مهمان را در موقعیت مرگ به چالش بکشیم. خب ۴۹ مهمان از ۵۲ مهمان استقبال کردند.حالا اما بعد از شروع پخش فصل دوم، بازخوردهای مجازی خیلی بهتر شده‌اند. برنامه در حال دیده شدن است. استقبال از فصل دوم و بالارفتن دوباره پیج برنامه و چرخش و دست به دست شدن برش‌های برنامه در فضای مجازی، مشخص می‌کند که کل برنامه در حال دیده شدن است. خب در این فصل مهمان‌های متنوع‌تری داشتیم با سوالات متفاوت‌تر، بازخوردهای زیادی هم در مورد تغییر دکور برنامه داشتیم. در مجموع برنامه دیده می‌شود و مخاطبش رو به رشد است. این برای تیم ما اتفاق مبارکی است.

نحوه تعامل‌تان با مجری برای مطرح کردن پرسش‌ها به چه صورت است؟
من و آقای عضد چند سال پیش در یک پروژه تلویزیونی دیگر یک همکاری بسیار شیرین و خاطره‌انگیز داشتیم و رابطه ما بسیار صمیمی است. آقای عضد یک مجری بسیار توانمند، خلاق و نوآور است. به بهترین شکل ممکن ایده‌های کارگردان و سردبیر را اجرا می‌کند. این فصل نیز بسیار توانمند‌تر و پخته‌تر از فصل قبل است.در پاسخ به سوال‌تان این نکته را عرض می‌کنم؛ ما یک الگوریتم کلی برای برنامه طراحی کردیم که شامل چالش‌های اصلی برنامه است. هر چالش متناسب با مهمان برنامه، متن و سوالاتش توسط تیم نویسندگان طراحی و نوشته می‌شود. این متن به همراه یک پیشینه کلی از مهمان برنامه در اختیار مجری قرار می‌گیرد. جعبه سیاه می‌خواهد در یک فضای بسیار صمیمانه و نوآورانه ناگفته‌های زندگی مهمانان را نمایش دهد. خب مجری به عنوان مهاجم تیم، باید این زحمات را به گل تبدیل کند. آقای عضد به بهترین شکل ممکن گفت‌و‌گو را اداره می‌کند. یعنی هم کاملا به متن وفادار است، هم در بداهه توانمند است، هم مهمان برنامه را سر ذوق می‌آورد و هم ریتم گفت‌و‌گو را حفظ و مدیریت می‌کند. در این فصل ما یک چالش موقعیت داشتیم که امیر عضد در آن درخشید. توانایی بازیگری بداهه فوق‌العاده‌اش کاملا هم ما، هم مهمان و هم مخاطبان را سر ذوق آورد.

باتوجه به تجربه آقای عضد درنویسندگی و اجرا، آیا ازحضور اودرطراحی سوالات‌وپژوهش‌های اولیه هم استفاده می‌کنید؟ 
بله از ظرفیت ایشان هم استفاده شد اما در کل باید بگویم خروجی جعبه سیاه، زحمت چند تیم حرفه‌ای است. طراحی سوالات، چالش‌ها و طراحی یک اجرای خلاقانه که می‌بایست متناسب با هر مهمان آپدیت شود.آقای عضد بیشتر تمرکزش روی اجرای ایده‌ها بوده و همین هم علت موفقیتش است. تمرکز بالا و تلاش شبانه‌روزی. تایم آفیش در بعضی از روزهای ضبط نزدیک ۱۷ ساعت می‌شد. یک تلاش طاقت‌فرسا برای تولید و رساندن یک برنامه به آنتن. خب یکی از سختی‌های کار امیر عضد این بود که می‌بایست در این فشار کاری، ظاهر چهره‌اش را هم حفظ می‌کرد. خسته نشان نمی‌داد، انرژی‌اش را بالا نشان می‌داد تا مخاطب از این همه زحمتی که کشیده‌شده، لذت ببرد و به لطف خدا، این اتفاق افتاد.

نحوه انتخاب مجری را هم بفرمایید؛ چراکه تسلط مجری به نحوه مطرح کردن پرسش‌ها، باعث شده یک گپ و گفت جامع و به دور از مجیزگویی ارائه شود.
همان‌طور که عرض کردم، در جعبه سیاه از مجری شروع نکردیم، هرچند شاید کمی خلاف رویه برنامه‌سازی امروزی باشد؛ اما ما ابتدا به سبک اجرا فکر کردیم. مزیت نسبی خودمان را در سبک اجرا و متن و طراحی برنامه دیدیم. خب وقتی به طراحی اجرای برنامه رسیدیم، لیستی را از کسانی نوشتیم که هم توانایی این سبک اجرا را داشته باشند و هم انگیزه‌اش را و از همه مهم‌تر اهل تعامل و همکاری باشند. به هر حال الگویی که برای اجرا در نظر داشتیم، مسبوق به سابقه نبود و باید با خود مجری کم‌کم به پختگی می‌رسیدیم و امیر عضد، نفر اول این لیست بود. ما همکاری خیلی خاطره‌انگیزی قبلا با هم داشتیم و مطمئن بودم که اتفاق درستی در برنامه می‌افتد. خوشبختانه شبکه هم متقاعد شد و این اتفاق افتاد. 

تاکنون با چند نفر در این برنامه مصاحبه کرده‌اید؟
جعبه سیاه در دو فصل تولید شده؛ هر فصل ۵۲ قسمت است. 

و مهمانان بر چه اساسی انتخاب می‌شوند؟
برای ما مهم بود افرادی را به برنامه دعوت کنیم که علاوه‌بر چهره بودن، خوش‌صحبت بودن و جذاب بودن، کمتر نیز در این جنس گفت‌و‌گو‌ها شرکت کرده باشند. مثلا شخصیت‌های مذهبی و سیاسی از طرفی هم برای مخاطب شبکه افق جذاب‌تر است و از طرف دیگر بیشتر در قاب رسمی یا مناسبتی رسانه دیده شده‌اند. حضور آنها در برنامه یک مزیت رقابتی دیگر برای ما بود. از طرفی تنوع مهمانان هم یک شاخصه بود. ما نمی‌خواستیم صرفا یک تاک‌شوی سیاسی یا ورزشی یا سرگرمی باشیم. در جعبه سیاه تنوع مهمانان زیاد است؛ ورزشکار، بازیگر، هنرمند و رسانه‌ای هم حضور دارند.

دلیل نام‌گذاری برنامه چه بود؟
فکر می‌کنم دیگر مشخص شده است؛ جعبه سیاه در هواپیما و صنعت هوایی یک مفهوم مشخص و عمومی دارد. جایی که اطلاعات پنهان و افشا نشده یک پرواز در آن گنجانده شده و با بازگشایی‌اش، اسرار آن پرواز افشا می‌شود. جعبه سیاه آن روی دیگر زندگی چهر‌ه‌ها را به مخاطب نشان می‌دهد. رویی که در قاب رسمی رسانه دیده نمی‌شود.

ریتم گفت‌وگوی برنامه جذاب و تند است. چقدر برای رسیدن به این ریتم چالش داشتید؟
ریتم برای ما خیلی مهم بود. دوست نداشتیم برنامه اضافه‌گویی و اضافه‌کاری داشته باشد. این هم اقتضای نیاز مخاطب امروزی است که کمی کم‌حوصله‌تر بوده و اقتضای یک برنامه سرگرم‌کننده هم هست. درواقع باید بگویم که ما تمام چارت تولید برنامه را درگیر این موضوع کردیم. برای درآمدن این ریتم هم می‌بایست ساختار درستی طراحی می‌شد که کار به اطاله کلام نرسد. سوالات هم مشخص و مصداقی طراحی می‌شود که ذهن مهمان را درست در موضوع موردنظر سؤال فعال کند. مدیریت مجری برنامه خیلی مهم است و همین‌طور هم سر کیف بودن مهمان برنامه که از مسیر برنامه و گفت‌و‌گو لذت ببرد.در این فصل سعی کردیم چالش موقعیت را به برنامه اضافه کنیم که فارغ از گفت‌و‌گو، کمی تحرک فیزیکی هم تا جای ممکن در برنامه داشته باشیم. اما فارغ از این بخش‌ها، کارگردانی تلویزیونی و تعدد دوربین‌های مورد استفاده اهمیت ویژه‌ای دارد. بالاخره هرچقدر هم که محتوا جذاب باشد، کل زمان برنامه در یک فضای محدود تصویربرداری می‌شود. تعدد قاب‌ها و زیبایی‌شناسی آنها در برنامه کاملا مشهود است. با این‌حال گل نهایی در این بخش باید در پروسه تدوین برنامه زده می‌شد. تصمیم ما این بود که بی‌رحمانه تمامی قسمت‌های کمتر جذاب‌تر و کم‌حال‌تر گفت‌و‌گو دور ریخته شود. از موسیقی در بیشتر جاهای برنامه استفاده مناسبی بشود. در بخش‌هایی، افکت‌های صوتی و بازی‌های تدوینی، گفت‌و‌گو را شیرین‌تر کرده است. این آن بخش از برنامه‌سازی است که معمولا مخاطب متوجهش نمی‌شود اما تاثیر بالایی در جذابیت برنامه داشته است.

به نظر می‌رسد که در کنار برخی حواشی، به طور کلی قدری زمان برد تا جعبه سیاه برای مخاطب تبدیل به نامی آشنا شود. قدری از مسیر پختگی برنامه بگویید. 
بله طبیعتا. هر کاری می‌بایست در فصل جدیدش پخته‌تر شود.این اتفاق در جعبه سیاه افتاده است.ما در فصل دوم زمان زیادی را برای پیش‌تولید برنامه صرف وسعی کردیم در تمام بخش‌ها تغییر مثبت ایجاد کنیم. از بخش‌های آشکارتر مانند طراحی صحنه و دکور، هویت بصری، گریم و لباس مجری و انتخاب مهمانان گرفته تا بخش‌های محتوایی‌تر مثل سوالات و چالش‌ها. این پیش‌تولید مفصل در بهتر شدن برنامه و پسندیده‌تر شدن آن خیلی موثر بود.

روایتی از یک اتاق فکر

قدری درباره اتاق فکر برنامه بفرمایید که چطور بر سر خط پرسش‌ها برای هر فرد به نتیجه می‌رسید؟

خب همان‌طور که عرض کردم، در جعبه سیاه از الگوهای مرسوم پیروی نکردیم. برنامه از چند چالش تشکیل شده و هر چالش چندین سؤال دارد. یک سری سوالات عمومی است که به تعداد خیلی زیاد همان ابتدای طراحی الگوی برنامه در اتاق فکر نویسندگی برنامه طراحی شده. سوالاتی که بتوانیم از همه مهمان‌ها بپرسیم و اگر مهمانی تمایلی به پاسخ شفاف نداشت، جایگزین هم داشته باشیم اما بیشتر سوالات می‌بایست با اتمسفر خود مهمان برنامه همخوانی پیدا می‌کرد. ما ابتدا یک پژوهش در مورد داده‌های آشکار مهمان انجام می‌دهیم؛ هر آن چیزی که از یک چهره مشهور می‌توان در اینترنت پیدا کرد. از گفته‌هایش در دیگر برنامه‌ها تا حواشی‌ای که داشته است. یک متن خلاصه از این داده‌ها به مجری برنامه داده می‌شود تا مجری هم‌افق بامهمان شود.سپس تیم نویسندگی بااستفاده ازاین داده‌هاودرقالب ساختار چالش‌گونه برنامه،سوالات را می‌نویسند. خب اتمسفر سوالات مشخص بود. ما یک برنامه تخصصی نیستیم و سوژه اصلی ما خود مهمان برنامه است. ما به دنبال نا گفته‌ها هستیم. دنبال قصه‌های جذاب و قابل الگوبرداری از زندگی مهمان. می‌خواهیم پیدا و پنهان زندگی چهره برنامه را در یک میزانسن جذاب به مخاطب ارائه کنیم. سوالات در اتاق فکر برنامه بررسی و بهترین‌هایش انتخاب می‌شود. در فصل دوم به دلیل حساسیت بیشتری که داشتیم تعداد سوالات را بیشتر کردیم. حساسیت‌مان هم اول من‌باب بالابردن کیفیت بود تا اگر یک سوالی در گفت‌و‌گو جا افتاده یا اتفاق جذابی در برنامه نبود، جایگزین داشته باشد. دوم به خاطر این‌که کلا در مواجهه با مهمان باید محتاط‌تر عمل می‌کردیم. خیلی از سوالات و چالش‌های تیزتر را یا نمی‌پرسیم یا ادبیاتش را تغییر می‌دهیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
۲۵ سال با «جام‌جم»

گفت‌وگو با دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه«جام‌جم» در آستانه بیست و ششمین سالگرد انتشار این روزنامه

۲۵ سال با «جام‌جم»

صدای نخست ورزش بانوان

با دکتر علی‌اصغر احمدی، مدیر رادیو ورزش درباره ویژگی‌ها و افق‌های پیش روی این شبکه پرشنونده گفت‌وگو کردیم

صدای نخست ورزش بانوان

نیازمندی ها