روایت‌های یک خبرنگار

درددل‌های یک راننده محترم

روایت‌های یک خبرنگار

راه‌های رسیدن به خبر

ما همیشه دنبال سوژه بودیم اما در این پیگیری‌ها و روزهایی که برای تهیه گزارش راهی پشت‌صحنه آثار می‌شویم، اتفاقات جالب برایمان کم نیفتاده است که خودشان یک پا سوژه هستند. در این بخش قرار است هربار یکی از این روایت‌ها را برایتان تعریف کنیم.
کد خبر: ۱۳۶۲۲۴۹

معمولا نوعی رقابت بین خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری وجود دارد که هر کدام تلاش می‌کنند اخبار حوزه فعالیت خود را زودتر از بقیه کار کنند. این را بچه‌های خبرنگار خوب درک می‌کنند که در نشست‌های خبری سعی می‌کنند گزارش یا مصاحبه خود را زودتر از بقیه روی سایت بگذارند و این افتخار را نصیب خود کنند.
در قالب خبر این رقابت جدی‌تر می‌شود و هر خبرنگاری تمایل دارد که اخبار مهم را زودتر از بقیه روی سایت ببرد و این موفقیت را به نام و کام خود کند.
سال‌ها پیش که در یکی از روزنامه‌های معتبر سینمایی کار می‌کردم از قضا برای سردبیر، اخبار دسته‌اول خیلی اهمیت داشت؛ بنابراین از ترفندهای مختلفی استفاده می‌کردم تا زودتر از بقیه همکاران از برخی اخبار باخبر شوم. گرچه این تلاش از سر عشق بود و هیچ پاداشی در انتظارم نبود؛ با این حال راه‌های مختلفی را برای کسب خبر امتحان می‌کردم. یکی از آن راه‌ها پیدا‌کردن یک آشنا در پروژه‌های مهم بود که این راه اغلب جواب می‌داد و نتیجه خوب و موفقیت‌آمیزی هم داشت. خاطره جالبی هم از این ماجرا دارم. حتما با شهرک سینمایی غزالی آشنا هستید؛ همان شهرک زیبایی که زنده‌یاد علی حاتمی بنا کرد و کلی فیلم، سریال و برنامه تلویزیونی در آنجا ساخته شده و می‌شود. خاطره من از همین شهرک زیبا و پرخاطره است.
برای گزارش پشت‌صحنه از یکی از سریال‌های تلویزیونی راهی لوکیشنی در شهرک شدم. نزدیک ظهر بود که گروه برای صرف غذا و استراحت، فیلمبرداری را متوقف کردند. در رستوران نشسته بودم و هنوز قاشق اول را داخل دهان نگذاشته بودم که گوش‌های تیزم به کار افتاد و از زبان یکی از خانم‌های بازیگر شنیدم که فلان سریال در سکوت‌خبری در حال ساخت در نزدیکی همین لوکیشن است و او هم با آن پروژه قرارداد بسته. از جا پریدم و ناهار را رها‌کرده و به بهانه قدم‌زدن خودم را به مکان مورد‌نظر رساندم.
از آنجا که نمی‌توانستم خود را خبرنگار معرفی کنم، در برخورد با یکی از عوامل خودم را به‌عنوان یکی از علاقه‌مندان‌ بازیگری معرفی کردم و هر اطلاعاتی را که از آن پروژه مخفی می‌خواستم از آن بنده‌خدا گرفتم و به لوکیشن قبلی برگشتم. به‌سرعت خبر را تنظیم‌کرده و برای سردبیر فرستادم. هنوز یک‌ساعت نشده بود که خبر مدام بازنشر می‌شد و همه دنبال منبع این خبر بودند.

زینب علیپور طهرانی - رسانه/ روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها