نوجوانی که طغیان می‌کند

و آن حقیقت را پیدا می کند. از دین خانواده روی گردان می شود و از راحتی خانه پدری چشم می پوشد.

خانواده او را تحمل نمی کند ولی نه او می تواند روح ناآرام خود را بی پاسخ بگذارد.

باید برود تا بیابد،

و این چنین سفر آغاز می شود.

سفری که از محله جی آغاز می شود، در راه به موصل می رسد، از نصیبین و عموریه می گذرد و سر انجام در مدینه رحل اقامت می افکند و این جا نه فقط جسم که روح جستجوگر سلمان فارسی هم آرام می گیرد.

سلمان فارسی مردی است که اکنون بالای دویست یا سیصد سال عمر دارد. برای به دست آوردن بهترین شیوه زندگی و زیبا ترین راه پرستش خداوند و برای نزدیک تر شدن هر چه بیشترش به نور مطلق، داستان های بسیاری را پشت سر گذاشته است.

افرار از خانه و دوری و تنهایی در غربت تا خدمت در کلیسا، مبارزه با انسان های دنیا طلبی که از دین سوء استفاده کرده اند، اسارت و بردگی برای کسانی که حتی زبان آن ها را نمی دانسته است و رنج سفرهای بسیار ...

و سلمان سر انجام به مقصد می رسد. پس از سال ها جستجو، در اشتیاق دیدن پیامبری که حضرت مسیح وعده اش را داده است به حجاز می آید و پس از اطمینان از این که محمد بن عبدالله همان پیامبر وعده داده شده مسیح است، به او ایمان می آورد.

پیامبر پس از آن وی را از صاحب یهودی اش می خرد و نام سلمان را برای او‌ انتخاب می کند.

پیامبر وی را از علم خود سیراب می کند و تعلیم و تربیت او را بر عهده می گیرد، تا جایی که سلمان می شود محرم اسرار و یار خاص او. سلمان فارسی می شود سلمان محمدی و از اهل بیت عزیزترین مخلوق خداوند.

شاید سلمان نمی دانسته است که این دوران زیبا گره می خورد به سختی و امتحانی که از هر دوره زندگی اش سخت تر بوده است....

امتحان امامت و وفاداری به امانت

پس از پیامبر ص آنگاه که مردمان از ترس و ضعف و طمع و بی ایمانی، بر سر خلافت نالایقان توافق کردند، سلمان محمدی جزو معدود کسانی بود که بر سر امامت و جانشینی جانشین واقعی پیامبر، حضرت علی علیه السلام باقی می ماند.

سلمان فارسی پس از این ماجرا با تمام توان از امامت حضرت علی علیه السلام دفاع می کند و با وجود جلوگیری خلافت از فعالیت اهل بیت، تمام تلاش خود را برای نشر اسلام واقعی و دفاع از حقانیت اهل بیت انجام می دهد.

وی با ارتباط با ایران و با استفاده از موقعیت فرمانروایی خود در مدائن که چندی بعد به وی سپرده می شود، مکتب شیعه و اهل بیت را تبلیغ می کند.

ایرانیان در سال های بعد، بارها ارادت خود را به اهل بیت علیهم السلام و باور خویش را به مکتب تشیع نشان داده اند.

بی تردید تلاش های سلمان محمدی و یاران مخلص اهل بیت در این باور تاثیر گذار بوده است.

یارانی که پیامبر بهشت را مشتاق دیدن آن ها می داند و در وصف آنان می فرماید بهشت مشتاق علی و عمار و سلمان است . خداوند من را مکلف به دوست داشتن آنان می کند و به برکت وجود علی، سلمان، مقداد و ابوذر به مردم روزی می دهد.

سلمان در طول تاریخ اسلام و چه آن زمان که در کنار پیامبر است و چه بعد از او نشان می دهد که تنها خدا و رسیدن به رضایتش برای او اصل و اساس زندگی است.

همواره خلق و خوی مسلمانی واقعی را در خود حفظ می کند و با عمل خود همواره مردم را علاقه مند به پیامبر مشتاق عمل به اسلام می کند.

جام‌جم آنلاین