با شوکت حجت، دوبلور و گوینده رادیو

چوب والد را از سر بچه‌ها برداریم!

صدای شوکت حجت برای خیلی‌ها یادآور روزهای پرخاطره دهه 60 است؛ زمانی که کارتون‌های ژاپنی تلویزیون را به تسخیر خود درآورده بودند و بچه‌ها شیفته شخصیت‌های آنها می‌شدند.
کد خبر: ۱۱۰۶۳۰۵
چوب والد را از سر بچه‌ها برداریم!

یکی از این کارتون‌های محبوب، فوتبالیست‌ها بود که طرفداران زیادی داشت ـ‌ البته هنوز هم در شبکه‌ های اجتماعی و فضای مجازی دارد! ـ‌ حجت گویندگی نقش «ایشی زاکی» را به‌عهده داشت. این دوبلور قدیمی در سریال اوشین هم به جای «تاکیشی» صحبت کرد.

صدای او را در کارتون‌‌های سفرهای میتی‌کومان، دور دنیا در هشتاد روز و سریال پرمخاطب قصه‌های جزیره هم شنیده‌ایم.

حجت با رادیو نیز همکاری دارد و در برنامه رادیو جمعه که از رادیو ایران پخش می‌شود چند نقش دارد که از میان آنها می‌توان به خانم «منقاشیان» ‌اشاره کرد که نقش همسرش اصغر سمسارزاده را بازی می‌کند و نقش دیگرش «سرسام» نام دارد که پسربچه‌ای بازیگوش و پرسر و صداست.

شوکت روحیه شاد و سرحال دارد و چنان که از شواهد برمی‌آید، خوب توانسته با زندگی کنار بیاید و تسلیم فراز‌وفرود آن نشود. با حجت درباره چگونگی مدیریت چم و خم زندگی هم‌صحبت شدیم.

ویژگی که درباره شما زیاد می‌شنویم روحیه شادی است که سال‌هاست آن را حفظ کرده‌اید شاید به همین دلیل است که معمولا گویندگی نقش بچه‌ها و آثار کمدی را به شما می‌دهند، از سابقه شما چنین استنباط می‌شود که کودکی بازیگوشی را سپری‌ کرده‌اید. به نظرتان دوران کودکی سالم از نظر روانی چه تاثیری روی دوران بزرگسالی آدم‌ها دارد؟

معتقدم آدم‌ها در هر سنی باید کار‌هایی را انجام بدهند که مختص آن دوران است. اگر همه چیز سرجایش باشد انسان‌ها وقتی پیر می‌شوند دیگر افسوس کودکی و جوانی نکرده را نمی‌خورند! به نظرم بچه‌‌ها را باید آزاد گذاشت تا تجربه‌های مختلفی داشته باشند. اگر بچه‌ای دوست دارد با دست غذا بخورد، این اجازه را به او بدهند.

به گفته روان‌شناسان کودک جادویی را در فرزندانمان از بین نبریم؟

بله! وقتی از همان سن کم چوب والد را برمی‌داریم و مدام به آنها می‌گوییم بکن، نکن! در واقع آنها را محدود می‌کنیم و نمی‌گذاریم خلاقیت و شخصیت‌ او رشد کند.

برخی والدین فکر می‌کنند باید خیلی زود و حتی از همان دوران نوزادی شروع کنند تا در ذهنش نهادینه شود و به این فکر نمی‌کنند تربیت زودهنگام و سختگیرانه تاثیر مخربی بر شخصیت آنها می‌گذارد. چه فرقی بین تربیت درست و نادرست وجود دارد؟

هر آدمی حتی در بزرگسالی وقتی زیاد با بکن و نکن روبه‌رو شود، واکنش منفی نشان می‌دهد. چراغ قرمز وقتی طولانی می‌شود، راننده‌ها دستشان را روی بوق می‌گذارند و گاهی برخی از آنها از چراغ عبور می‌کنند. هر چیزی حد و اندازه‌ای دارد. مثلا بهتر است شرایط را برای بچه فراهم کنیم تا چند بار ماست را با دست بخورد و به صورت و لباسش هم بمالد، اما به مرور و آرام روش‌های دیگر را به او پیشنهاد کنیم. هر موجودی دوست دارد آزاد باشد تا بتواند راه درست را انتخاب کند. نام چارچوب و مقررات سخت، تربیت نیست بلکه گرفتن همه شادی‌های ساده‌ای است که یک بچه‌ می‌تواند تجربه کند، بدون این‌که به خودش یا کسی آسیب بزند. بچه را نباید به موجودی بی‌تفاوت و افسرده تبدیل کرد و اسمش را گذاشت تربیت! باید به بچه‌ اجازه تجربه داد و در کنارش برای او وقت گذاشت و به او توضیح داد که چه چیزهایی خوب است و چیزهایی بد!

از 17 سالگی وارد بازار کار شده‌اید، این استقلال چقدر به شما در مسیر زندگی کمک کرد؟

وقتی 13 سالم بود پدر و مادرم به‌دلیل مریضی پدر که قلبش ناراحت بود برای زندگی به شمال رفتند، اما من با آنها نرفتم و در یکی از طبقات ساختمانی که برادرم نیز در آن زندگی می‌کرد بیشتر مواقع تنها زندگی می‌کردم. اوایل سخت بود اما به مرور کمکم کرد که علایقم را پیدا کرده و به صورت جدی آنها را پیگیری کنم. تئاتر را دوست داشتم و در مدرسه در این زمینه فعال بودم، کلاس سوم دبیرستان بودم که تست گویندگی دادم و قبول شدم. راستش زود مستقل شدنم در موفقیت‌ کاری‌ام تاثیر مثبتی داشت.

خانواده‌‌های امروز خیلی مراقب بچه‌ها هستند و معمولا به آنها اجازه استقلال نمی‌دهند، دو پسر دارید، با تجربه‌ای که خودتان داشتید با بچه‌هایتان چگونه رفتار کردید؟

پسرهایم به انتخاب خودشان و تشویق من برای ادامه تحصیل، دانشگاه شهرستان‌ را انتخاب کردند، انتخابی که هم خودشان را راضی کرد و هم مرا، چون یاد گرفتند چگونه روی پای خود بایستند. همه آن‌ چیزهایی را که لازم بود به‌عنوان مادر و پدر به آنها بگوییم، گفتیم و قدرت انتخاب را به آنها دادیم. پسر بزرگم سه سال است ازدواج کرده و دومی مدتی است نامزد دارد. هر دو خودشان همسر آینده‌شان را انتخاب کردند و از این اتفاق بسیار خوشحالیم. راستش را بخواهید به آنها رسم مهرورزی و عاشقانه دوست داشتن را یاد دادم و زمانی که نامزدهایشان را به من معرفی کردند، پذیرفتم، چون می‌دانستم انتخاب اشتباهی نکرده‌اند. آن‌قدر آگاهی داشتند که درست و مطمئن انتخاب کنند. وقتی فرزندان با والدینشان رفیق باشند و از آنها نترسند، مطمئن باشید اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها