برای هنرمندان حضور تعریف خاصی دارد. حضور در صحنه تئاتر، حضور در قاب جادویی تلویزیون و حضور بر پرده نقرهای سینما. اینها تمام زندگی یک هنرمند میتواند باشد. اما انگار برای این هنرمند پیشکسوت حضور معنایی دیگر دارد.
بازیگر فیلمهای کشتی آنجلیکا، مسافران و سگکشی مهمان این هفته صفحه گپ قاب کوچک است.
به نظر میرسد اکنون مشغله کاری ندارید؟
بله. مشغول کاری نیستم.
یعنی نمیخواهید کار تازهای شروع کنید؟
در فکر چند کار هستم و با نویسندههایی هم صحبت کردهام تا ببینم چه پیش میآید.
برای سینما یا تلویزیون؟
یکی سینمایی است و دیگری سریال. دلم میخواهد در سال جدید اتفاقات خوبی بیفتد و این مشکلات مالی مرتفع شود.
برای شما کار کردن در تلویزیون و سینما مهم است یا نقشی که برایتان کنار گذاشتهاند؟
برای من فرقی نمیکند. بیشتر نقشی که قرار است بازی کنم، اهمیت دارد.
ولی هر اثری با یک گروه ساخته میشود، گروهی که اثر را میسازند، برایتان مهم نیست؟
آن گروه و عواملی که قرار است با آنها کار کنم هم، خیلی مهم است. واقعیت این است که در چند سال گذشته در سینما کار خوبی نداشتهام، اما در تلویزیون چند کار داشتهام. اما برای سال آینده در نظر دارم یک فیلم خوب بازی کنم آن هم برای جشنواره.
مردم شما را با نقشهای بسیاری به یاد میآورند، آدمی مثل شما این روزها را چگونه میگذراند؟
خیلی سخت. چون تلویزیون در این چند سال اخیر دچار بحران مالی شد؛ به همین دلیل خیلی نتوانستم در این حوزه فعالیت داشته باشم.
ولی مدتی پیش در یک سریال هنرنمایی کردید؟
فقط در مجموعه انقلاب زیبا در خدمت آقای عباسیزاده بودم. واقعیت این است که این چند سال خیلی از تلویزیون راضی نیستم.
شنیدیم مدتی پیش بیمار بودید؟
بله. به دلیل مسائل مالی. وامی گرفته و کاری ساخته بودم، اما دریافتی نداشتم و این مسائل بشدت به من فشار آورد... امیدوارم با مدیریت جدید دیگر این اتفاقها نیفتد. منتظر اتفاقهای خوب و خوشایند هستم.
پس حالا قدر سلامتتان را میدانید؟
ما میدانیم بله، اما اگر دیگران بگذارند...
دخترتان هم در چند اثر مختلف بازی کرده است؟
بله. من هم پدر نیکی هستم هم مادرش. بیشتر وقت و زمانم را که جلوی دوربین نیستم، با او میگذرانم. وجود نیکی برای من بهترین نعمت از سوی خدا بوده...
شما بیشتر در خانه آشپزی میکنید یا دخترتان؟
معمولا من این کار را میکنم.
پس دستپختتان باید خیلی خوب باشد...
بد نیست (میخندد) نیکی که خیلی تعریف میکند. البته واقعا نمیدانم به دلیل تعارف و رودربایستی میگوید یا واقعا دستپختم تعریفی است.
میشود بگویید آخرین غذایی که پختید چه بوده؟
یک نوع غذا درست کردم از ترکیب میگو، قارچ، سیبزمینی و پیاز و گوجهفرنگی که خامه هم میزنند. شبیه به خورشت است و خیلی خوشمزه که با برنج هم میتوان خورد.
خوب هم شده بود؟
بله. خیلی!
معمولا کارهای خانه را چه کسی انجام میدهد؟
بیشتر مواقع خود نیکی انجام میدهد.
اهل فضاهای مجازی هم هستید؟ وایبر، اینستاگرام، فیسبوک؟
خیلی کم. اگر هم کاری داشته باشم خود نیکی برایم انجام میدهد.
اینطور که شما میگویید پس دخترتان مدیر برنامههای شماست؟
بله تقریبا همینطوره.
پس حتما بهترین دوستتان هم دخترتان است.
دقیقا. نیکی قبل از اینکه دخترم باشد دوست خوب من است.
شنیدهایم که نیکی با ازدواج مجدد شما مخالف نیست؛ خودتان قصد ازدواج ندارید؟
نیکی فعلا باید به فکر من باشد و برایم نوه بیاورد. (میخندد) از خدا بهترین چیزها را برایش میخواهم.
اوقات فراغت را چه میکنید؟
بیشتر ورزش میکنم و کتاب میخوانم. باشگاه انقلاب میروم و در جاده سلامت راه میروم. چهار تا شش دور میدوم و راه میروم.
واقعا؟
بله. تازه بعدازظهرها هم اگر ساعت خالی داشته باشم، استخر میروم. الان بیشتر وقتم صرف ورزش میشود.
آخرین کتابی که خواندید چه بود؟
یکی از کتابهای طنز ایرانی را میخواندم.
اهل سینما رفتن هستید؟
بله گهگاهی میرویم.
و آخرین بار؟
همین فیلم محمد(ص) که در سینما فرهنگ دیدیم.
با دخترتان به سینما میروید؟
بله.
تعریف شما از یک فیلم خوب آن هم در سینما؟
علاوه بر فیلمنامه و سوژه باید تصاویر خوبی هم داشته باشد؛ البته در کنار بازیها و کارگردانی درست. محیط سینما برایم هم خیلی مهم است.
مسافرت هم میروید؟
بسیار زیاد.
بیشتر کجا میروید؟
همه جای ایران را دوست دارم تا برای سفر انتخاب کنم. اما بیشتر به مشهد، شمال و کیش میروم.
چرا؟
مشهد را که خیلی دوست دارم. شمال و کیش را هم به دلیل کارهایی که دارم میروم.
پس خیلی به امام رضا(ع) ارادت دارید؟
خیلی زیاد...
تا حالا شده حرفهای خصوصیتان را به ضامن آهو بزنید؟
بله، خیلی زیاد و جواب هم گرفتهام.
اولین دستمزد کاری که گرفتید یادتان هست؟
بله. 150 تومان. فکر کنم سال 53 برای فیلم غریبه و مه بهرام بیضایی.
سختترین نقشی که بازی کردید کدام نقش بوده است؟
هنوز بازی نکردهام... اما کارهایی که با محمد بزرگنیا کردهام، خیلی مشکل بوده است.
اگر به شما بگویند فردا آخرین روز زندگیتان است چه تصمیمی میگیرید؟
سعی میکنم تمام چیزهایی را که میتوانم با خودم ببرم، جمع و جور کنم.
مثلا چه چیزهایی؟
دوستی، محبت، خدابیامرزی، یادش بخیر...
بزرگترین آرزوی شما در آن روز؟
مهمترین و بزرگترین آرزوی من برای نیکی است که سر و سامان پیدا کند و خوشبخت شود... .
در تمام جوابهایتان نام نیکی پررنگترین است...
آره والا. بزرگترین خواستهها و آرزوهای من درباره نیکی است.
شنیدهایم روز مادر را هم به شما تبریک میگوید.
بله. این لحظات برای من بسیار شیرین است. نیکی خیلی بامحبت است و درکش از زندگی بسیار بالا.
فکر میکنم بدترین و تلخترین اتفاق زندگی شما از دست دادن همسرتان بوده، نقطه مقابل آن بهترین خاطره زندگی شما چیست؟
وجود نیکی و تولدش بهترین اتفاق زندگی من است و اینکه روز به روز هرچه بزرگتر میشود، عاقلتر، مهربانتر و قدرشناستر میشود.
قدرش را میدانید؟
بله. بسیار زیاد. مهمتر از همه اینکه نیکی توقع هیچ چیز در مورد کار از من ندارد. اینکه برای کاری با تهیهکنندهای صحبت کنم یا از این موضوعات. خودش مستقل کار میکند.
برای رسیدن به هدف خیلی تلاش میکنید؟
من همیشه برای زندگی و مایحتاج آن تلاش میکنم. هیچ وقت دست از تلاش نمیکشم. برای کار و حرفهام تلاش میکنم.
و نتیجه این سعی و تلاش برای شما رضایتبخش بوده؟
در این چند سال اخیر نه، رضایتبخش نبوده، اما دست از تلاش نمیکشم.
توصیه و پیشنهادی برای کسانی شبیه به خودتان دارید؟
قدر خودشان و سرمایههایشان را بدانند. متکی به کسی نباشند و خودشان را باور کنند. همین...
چه آرزویی برای نیکی دارید؟
دلم میخواهد برای نیکی خانهای بخرم و سروسامانش دهم. دوست دارم در نبود من هم نیازی به کسی نداشتهباشد.
فرانک قنبری / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: