در برابر خیانت همسر در زندگی مشترک چه باید کرد؟

شوهرم روی خطوط قرمز زندگی پا می‌گذارد!

محبتی از زنم ندیدم، با دوست مطلقه‌اش حرف می‌زنم!

جام جم سرا: ۱۱ سال از ازدواجمان می‌گذرد اما چون همسرم کم عاطفه است و بیشتر اوقات را در خانه مادرش می‌گذراند. با دوست او که از شوهرش جدا شده، ارتباطی در حد حرف زدن دارم. من بیشتر اوقات در خانه تنها هستم و با این خانم گفت‌و‌گوی تلفنی دارم. اگر رابطه‌مان نزدیک‌تر شود چه کنم؟
کد خبر: ۷۵۹۱۷۳
محبتی از زنم ندیدم، با دوست مطلقه‌اش حرف می‌زنم!

توجه داشته باشید که وقتی محیط خانه، جذابیت لازم را برای اعضای خانواده نداشته باشد، اهل خانه سعی می‌کنند از خانه دور شوند و به محیطی پناه ببرند که نیاز آن‌ها به محبت را ارضا کند و اگر خانم شما رفتن به خانه مادرش را به ماندن در خانه و در کنار شما بودن ترجیح می‌دهد، می‌تواند به همین دلیل باشد. یعنی به این نتیجه رسیده که شما توجه کافی به او ندارید و به همین خاطر از شما فاصله گرفته و به دیگران پناه برده است. بنابراین در قدم اول شما باید سعی کنید همسرتان از حضور در کنار شما احساس خشنودی و رضایت کند تا خانه خودش را به خانه دیگران ترجیح دهد.


بررسی دلایل تنها بودن در خانه

موضوع سوال‌برانگیز دیگر، این است که شما چه قدر از روز را در خانه و تنها به سر می‌برید؟ با توجه به اینکه ما نمی‌دانیم شغلتان چیست، نمی‌توانیم در این زمینه اظهار نظر کنیم اما باید تنهایی‌هایتان را با بودن در کنار همسرتان پر کنید. اگر بیش از نیمی از روز را در خانه هستید، توجه داشته باشید که بیش از حد ماندن مرد در خانه می‌تواند باعث ایجاد روابط نامطلوب بین افراد خانواده شود و مشکلاتی را ایجاد کند. دلیل آن هم دخالت‌های بی‌دلیل بعضی پدر‌ها در موارد جزئی کارهای همسر و فرزندانشان است که مشکلاتی را به وجود می‌آورد. به هر حال، تنها ماندن‌های طولانی در خانه به شما توصیه نمی‌شود.


مانع متلاشی شدن زندگی مشترکتان شوید

اینکه شما با خانم دیگری رابطه پیدا کرده‌اید، به طور قطع یک مسیر انحرافی است که در صورت ادامه می‌تواند زندگی فعلی شما را به مخاطره بیندازد و حتی آن را متلاشی و نابود کند. بنابراین و با توجه به اینکه، دوست همسرتان در زندگی قبلی‌اش شکست خورده و حالا به شما روی آورده، خوب است قبل از اینکه دیر شود به فکر زندگیتان باشید که یازده سال از عمر خود را برای ساختن آن سرمایه گذاری کرده‌اید. البته اشاره نکردید که فرزندی دارید یا خیر، چراکه یکی از عوامل استحکام خانواده فرزندانند و در صورت داشتن فرزند، شما باید بسیار محتاط‌تر و منطقی‌تر عمل کنید.


دلیل خوب به نظر رسیدن دوست همسرتان

فراموش نکنید خانمی که با او رابطه برقرار کرده‌اید، احتمالاً به خاطر شکستی که در زندگی قبلی‌اش داشته به دنبال فردی است که از لحاظ عاطفی به او کمک کرده و با همدلی، بار شکست‌های عاطفی‌اش را سبک کند و ناراحتی‌اش را التیام بخشد. ولی متاسفانه به این توجه ندارد که با این روش، وارد ماجرایی شده که ممکن است کاشانه خانم دیگری را ویران کند. با این حال به شما، همسرتان و آن خانم توصیه جدی می‌کنم که قبل از اینکه یک زندگی دیگر خراب شود، به مشاور مراجعه کنید. (حجت الاسلام کاظم جباریان، کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۴
سامان .
Turkey
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
۰
۰
احیانا بعلت كم توجهی نیست.اختلاف فرهنگی .وابستگی شدید به رفتارو عادتهای خانوادگی قبلی.عدم تكامل شخصیتی...اگر مشكلی بین زوجین نباشد رفتار مادر زن در گوشزد نكردن به دخترش برای رسیدگی بیشتر به خانواده اش جای تامل دارد.سردی جنسی شاید عامل پنهان باشد.
میلاد
-
۱۷:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
۰
۰
تست نظر
مهناز
United States
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
۰
۰
بهانه نود درصد مردان برای هوسبازی
مرجان
-
۰۵:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
۰
۰
سلام من خارج از ایران زندگی می كنم و پرستارهستم و در یكی از بیمارستانهای أینجا كار می كنم زبان یاد گرفتم درس خواندم ،كار كردم با داشتن دو بچه و همسرم مثل گر به روی مبل می خوابید از صبح تا شب و از هیچ چیزی خبر نداشت . من فقط سر گرم زندگی ام و نگهداری از بچه ها و همسرم بودم نمی تونم بگم روزهای خوبی داشتم باز هم خدا را شكر همسرم اولین سفر خودش را به ایران شروع كرد بعد از مرگ برادر شوهرم كه به بهانه مادرم تنها است و مریضه من باید اونجا باشم در صورتی كه خواهر و برادر هم داره در ایران . همسرم با یكی از دوستهای من كه شوهرش هم دوست صمیمی شوهرم بود رابطه پنهانی داشتن تقریبا از ٧ سال پیش یعنی از زمانی كه من و همسرم به ایران می أمدیم با هم داشتن با اینكه شوهرم نُون و نمك ان مرد بدبخت دكه ای را با ولع می خورد. . این زن كه از شوهرش بعد از ٢٠ سال به بهانه خرجی ندان و هزار بهانه از شوهرش تقریبا ٤ سال پیش جدا شد چرا بخاطر حسادت شدیدی كه به من داشت فقط عشق به اروپا دیوانه اش كرده با اینكه من همسرم دائمی شوهرم هستم شوهرش بعد از یكهفته ازدواج كرد ولی ایشان همچنین مثل جنسی كه از تاریخ نقص شده روی خودشان را بر چسب می زنه تا تازه بمانند ، در ضمن خانواده همسرم هم همكاری بسیار شدیدی در این رابطه داشتن بعد از ٤ سال با آمدن عكسهای كه بأهم در رختخواب داشتن و خیلی بی شرمانّه اون هم از یك دختر روستان شاهرودی بزرگ شده شهرستان گرگان و با أسباب كشی كردن به تهران با همسرش به نوای رسیده بود یعنی بقول خودش ریشه زده بود در تهران چون كاسب خوبی بوده واقعا جای شرمندگی داره . همسرم همه عكسها را بعد از قاپ زِد
ن تلفن از دست من همه را پاك كرد و بعد شروع به نوشتن به هم كردن و همه چیز را توهم من إعلام كرد با اینكه بچه های من هم شاهد این عكسها بودن خانه را ترك كردم و حدود یكماه بعد كه من تقاضای طلاق دادم برای اخرین صحبت رفتم در خونه همسرم این مرد خائن از همان شب در خانه آش را بست و در خونه من تقریبا ٤ ماه زندگی كرد بله من هم آدم احمق بخاطر بچه هام و بخاطر اینكه ١٣ سال از زندگی ام را بآ اون سپری كرده بودم و عاشقانه دوستش دارم به خانه ام رَآه دادم
به امید اینكه بر گرده به زندگی از هم پاشیده خودش. به من می گفت همه چیز تمام شده نه تنها تمام نشده بوده تازه عاشقتر هم شده بودند و از من خواست یك شانس دو باره برای از نو سأختن زندگیمان بهش بدم . اول ماه من بر گشتم چون دوستش دارم ولی دیدم ایشان همچنان شش دونگ با این زن هرزه چت می كنه دعوا سر گرفت و منو بخاطر یك زن هرزه كتك زِد . بعد از این ما جرا همسرم خیلی مهربانتر شد و از همسرم خواستم به این زن هرزه زنگ بزنه و همه چیز را تمام شده اعلام كنه در جواب به من گفت تو باید از اون معذرت خواهی كنی چون برادر ایشان فهمیدن واز خواهرشان خیلی دل خور هستن. نه تنها رابطه ها قطع نشد بلكه محكمتر هم شد چرا برای اینكه این زن لقمه خوبی بدست أورده برای خارج شدن از ایران و احمقتر از شوهر مریض من كه دو بار سكته مغزی كرده و بیماری قلب ،كلیه و انسولین استفاده می كنه و بینای خوبی هم نداره كسی نیست تا به حرفهای تكراری اش گوش كنه . الان شوهرم در حدود ١١ ماهه به ایران سفر نكرده پ تا به من ثابت كنه كه رابطه تمام شده و حالا باید برای عاشورا و تأسوعا به ایران سفر كنه كسی كه در سال دو ماه هم در خانه آش مهمان نبود خیلی دردناك است به مدت زیادی دور از معشوقه باشه به من می گه تو خودت را اذیت می كنی رأست میگه زندگی من پاشیده شده چون همسرم آدم بی مسئولیتی است و براش فرقی نمی كنه تكلیف زن و بچه اش چی می شه فقط می گه به من خیانت نكرده و نمی كند چطور باید تحمل كرد أیا باید شادی كنم برای كار كثیف شوهرم به این چی باید گفت . من در أینجا نه فأمیل دارم نه رفت و امد با كسی را دارم و همسرم همش گله می كرد من زن می خواستم یعنی من از ساعت ٨ صبح تا ٤ بعداز ظهر سر كار بودم و همه شب و تعطیلات هفته در خانه بودم ایشان نیاز به همسر نداشتن فقط روزهای كاری من نیاز به همسر داشتن . مثل حرفهای این اقا خانم من روزها را در خانه مادرش سپری می كنه به نظر من این ها بهانه است و مردها دوست دارن همیشه كسی را در خلوت خودشان داشته باشن مگر ما زنها نمی تونیم گوشی برای شنیدن حرفهایمان داشته باشیم چرا باید خیانت كرد پس تعهد بین زن و مرد چیست برای تشكیل یك زندگی مشترك در برابر خود شان ، من نظری نمی تونم بدم چون من كسی هستم كه بهم خیانت شده و فكر می كنم همسرم همیشه در حال خیانت كردن به من است الان همسرم فكر می كنه بقول خودش اشتباه كرده و پشیمان است ولی بنظر من دروغ می گه چون من یك بار احمق شدم حرفش را باور كردم ولی اینبار اون احمقه و فكر می كنه من باورش می كنم . حالا می خواهم كمی از تنفر خودم نسبت به این زنها بنویسم شاید مورد اهانت یا ایراد قرار بگیرم مهم نیست درد خیانت شده را خیانت شده می فهمه. این نوشته توهینی به خانمهای محترم نباشه كه از همسرشان به علتهای مختلفی جدا شدن و با پاك دامنی و برای حفظ ابروی خودشان از هر كار كثیفی پر هیز می كنند تا در این رَآه الوده نشن و پاك بمانند با عرض معذرت از شما این شخص باید این را در نظر بگیرد اگر این امر از طرف همسرش صورت بگیرد أیا لذت می برد می تونه با همسرش صحبت كنه و نیازش را عنوان كنه ولی فكر نمی كنم رفتن زن به خانه مادر باعث حرف زدن با دوست كثیف همسرش باشه . اینجور زنها چون خریدار ندارن فقط برای جلب توجه كه ما خوب بودیم شوهر ما بد بود زندگی دیگران را بهم می زند ،اگر اینها خانه ساز بودن خونه خودشان را می سأختن نه اینكه بیان خونه روی خونه دیگران بسازنند خوب پس چرا شوهر نمی كنند بقول خودشان خواستگارهای ما پسر پادشاه بودن پس چرا چسبیدین به بقال ،و دكه ای و غیره چون خوستگار نداشتن ، این بنده خداها هم گول خوردن و با این زنها ازدواج كردن كه اینقدر سریع اماده به طلاق می شن زندگی همینطوری بدست نیامده كه به این ساده گی از دستش داد باید برای زندگی كه بدست أوردیم جنگید اینها زنهای خیابانی بیش نیستن ونه تنها با یكنفر نیستن بلكه از این سوژه ها در خورجین زیاد دارن به هر كس می رسن خودشان را دختر پیامبر چشم و گوش بسته معرفی می كنند و مردها ی بیچاره و احمق ما زود باور می كنند همه خوب هستن بغیر از همسرشان . این اشخاص كسانی را می خَوَّان تا تأمین مالی و یا جنسی داشته باشن برای پر كردن ساعت عمرشان خوب بودن كه شو هرش طلاقش را نمی داد مثل یك كد بانو سر زند گی خودش می ماند . این مردها زمانی به اشتباه خودشان پی می برن كه خیلی دیر است امیدوارم زندگی این زن از هم نپاشه با اینكه متوجه بشه جز بیماری عصبی هیچ چیز دیگه ای به سراغش نمی یاد خدا بهش رحم كنه . مرجان از دانمارك

نیازمندی ها